۱۳۹۶ اردیبهشت ۲, شنبه

حقوقفلسفه (فلسفه حقوق) (۹)

پروفسور دکتر ویلهلم رایموند بایر
(۱۹۰۲ ـ ۱۹۹۰)
فیلسوف حقوق
حقوقدان آلمانی
مارکسیست ـ لنینیست
مؤسس انجمن بین المللی هگل
در سال ۱۹۷۴
مانع شرکت یورگن هابرمس
در کنگره هگل در دانشگاه لومونوسف در مسکو شد.
 
برگردان
شین میم شین
III
  جریانات مختلف حقوقفلسفه   
 ادامه

ت
حقوقفلسفه
 مبتنی بر جریانات حقوقی دگماتیک

۱
·      نماینده اصلی این جریان، رودولف فون یرینگ قلمداد می شود که سودای ایجاد یک «جهان بینی قضائی ـ حقوقی» در حقوقفلسفه در سر داشته است.
·      (رودولف فون یرینگ، «جهان بینی قضایی ـ حقوق»)

۲
·      «تشکیل قضائی ـ حقوقی» حقوقفلسفه به طرق  مختلف صورت می گیرد.
·      اما همواره به این نکته توجه می شود که برای حل مسائل فلسفی از عناصر قضائی ـ حقوقی بطرز تعیین کننده ای استفاده به عمل آید.

۳
·      مکتب حقوق آزاد ـ بمثابه علم حقوق منافع ـ در مخالفت با علم حقوق مفهومی، به سبب فقدان معیارهای عینی برای تطبیق منافع، به توسعه نوع معینی از سوبژکتیویسم دست می زند.
·       ضمنا فیلیپ هک با آموزش «کسب حقوق» خود اغلب به عنوان «تضعیف علم حقوق مفهومی» به مکتب حقوقی آزاد کشانده می شود.

۴
·      «مکتب حقوقی آزاد» در تصمیمگیری خودمختارانه قاضی، «حقوق» را می بیند.
·      («مکتب حقوقی آزاد»، هرلیش، کانتروویچ)

۵
·      فیلیپ هک فرمول زیر را فرمولبندی کرده است:
·      «قانونگزار، طرفدار حراست از منافع است!»

۶
·      رودولف فون یرینگ «هدف» را بمثابه موجد (ایجاد کننده) کل حقوق برسمیت شناخته است.

۷
·      امروزه بسیاری از حقوقفلاسفه ـ قبل از همه ـ نمایندگان تعلیمات حقوق طبیعی مادی از قبیل هلموت کوئینگ، فقط از عنصر قضائی ـ حقوقی در حقوقفلسفه حرکت می کنند.

۸
·      هانس ولسل نیز که فقط «تنظیم مثبت ساختارهای عملی ـ منطقی موجود» را به مثابه جایگزینی برای فقدان یک ارزش مطلق اصیل در حقوق طبیعی سؤال انگیز، می پذیرد، به انتخاب ساخت قضائی ـ حقوقی محض روی می آورد.

۹
·      کسی که یک گشتاور نظام کلیشه ای در حقوقفلسفه  را بمثابه گشتاور تصمیمگیری در درک حقوق از نقطه نظر حقوقفلسفه  به خدمت می گیرد، اغلب به مقوله هائی می اندیشد که بطور دگماتیکی ـ حقوقی حاصل می آیند.

۱۰
·      اگزیستانسیالیسم ـ حتی ـ در حال حاضر ساخت قضائی ـ حقوقی از این قبیل را وارد حقوقفلسفه  می کند.

۱۱
·      گئورگ کوهن ـ دانمارکی و عضو دادگاه بین المللی هاگ ـ «شیوه تفکر نوین» خود را در آن می بیند که دست رد بر سینه  مفاهیم، قواعد و قوانین ـ به مثابه موضوع بررسی ـ بکوبد و به جای آنها حقوق رایج در لحظه حاضر را تنها از قضاوت در باره شرایط کلی مشخص بطرز دگماتیکی ـ حقوقی تهیه کند.

۱۲
·      در دئونتیک مدرن نیز کارها به همین رویه و روال پیش می روند:
·      تعلیمات اجباری (بطور سطحی: تعلیمات الزامی)

·      (دئونتیک به تعلیمات ساختار منطقی فرم فکری هنجاری ـ اخلاقی اطلاق می شود. مترجم)  

۱۳
·      دئونتیک مدرن به محض اینکه مرزهای فرمال را پشت سر می نهد، با نتایج دگماتیکی ـ حقوقی (و چه بسا امپیریکی، اخیرا هم با نتایج مبتنی بر علم فرهنگ از سوی ماریو روسی) پر می شود.

۱۴
·      در آلمان، تعلیمات دولت در زمان جمهوری وایمار می کوشید تا قوای نیرومندی را وارد حقوقفلسفه  بکند.
·      گشتاور فلسفی در آن دوره عقب نشینی می کند.
·      حقوق هم برای مسائل فلسفی ـ بطور مشخص ـ بمثابه حقوق دولتی و حقوق قانون اساسی ارزیابی می شود.

۱۵
·      نرم کردن گرایشات سخت حقوقی از سوی «جامعه شناسی حقوق» ماکس وبر صورت می گیرد.
·      برای ماکس وبر مسئله حقوقفلسفی ـ آگاهانه ـ  در «حوالی» تعلیمات حقوقی عمومی قرار می گیرد.

۱۶
·      حقوق برای ماکس وبر «رفتارواره خود ویژه ای در مقابل نظام بطور مشروع بر قرار شده ای است که آنسان تحت ضمانت جبر حقوقی قرار دارد که برای بکرسی نشاندن اراده خود دستگاه اعمال زور خاص خود را آماده باش می دهد.»

ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر