۱۳۹۶ فروردین ۲۰, یکشنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۵۱)


ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

خسرو گلسرخی 
رفیق! 
چریک های ما راه میانبر را انتخاب کرده اند.

رفیق توده ای جواب داده بود:
 انتخاب متحدان طبقاتی و آگاهی به حد و طبیعت این اتحاد نیز 
نقش نیروهای خارجی بعنوان عامل ترمز کننده یا تسریع کننده تحولات اجتماعی و جهانی است. 
 
منظور حیدر در این جمله، احتمالا این است، که یگانه راه مبارزه که ضمن نزدیک ترین راه پیروزی انقلاب است، تشکیل جبهه متحد معروف است.
 
مفاهیم حیدر اما قابل تأمل اند: 
 
۱
 انتخاب متحدان طبقاتی
 
این مفهوم مبهم است.
چون منظور از متحدان طبقاتی، روشن نیست.
با این چیزها نباید سرسری برخورد کرد.
 
یکی از بدبختی ها توده ای های نسل جوان جدید که ضمنا تفاوت و تضاد آنها با توده های اصیل سابق بوده، عجز از تشخیص و تمیز طبقات اجتماعی بوده است.
 
بی سواد ترین کارگران و زحمتکشان توده ای، شم طبقاتی ـ غریزی (مارکس) و شناخت ستایش انگیزی از ماهیت طبقاتی افراد داشته اند.
 
توده ای های نسل جوان جدید، از این فراست توده ای محروم بوده اند و درست به همین دلیل توان تمیز «هر» از «بر» نداشته اند و خطا پشت خطا مرتکب شده اند. 

 
۲
 انتخاب متحدان طبقاتی
 
 
حیدر خیال می کند که جامعه طبقاتی، دکان بقالی است که وارد شوی و به انتخاب نخود و لوبیا بپردازی.
اکنون هم همه جریانات سر ـ تن ات طلب و سطل ننه ات طلب، خواهان تشکیل جبهه واحد ضد آخوندی اند.
کسی کمترین آمادگی (و ضمنا لیاقت تئوریکی و فکری) برای چالش ایده ئولوژیکی ندارد.
 
 در رزم ایده ئولوژیکی دیری است که آتش بس داده شده است.
همه می خواهند جبهه متحدی تشکیل شود و جمارانیان سلب حاکمیت شوند.
 
ولی همه بی شک می دانند که پس از پرتاب جماران به چاه جمکران به جان همدیگر خواهند افتاد و چه بسا تحت منویات جولیانی مولیانی یانکی و بانکی و مانکی، عیران بی صاحب را تکه تکه خواهند کرد و افسار هر تکه را به دست مزدور از آب نمک امپریالیسم در آمده خواهند داد.
 
۳
 انتخاب متحدان طبقاتی و آگاهی به حد و طبیعت این اتحاد
 
 
منظور حیدر از حد و مرز اتحاد با طبقات اجتماعی دیگر، ظرفیت انقلابی آنها باید باشد.
تفاوت مثلا دهقانان فقیر با دهقانان مرفه در جبهه متحد این است که اولی به لحاظ منافع طبقاتی به طبقه کارگر و در نیتجه به حزب توده، نزدیک تر اند تا دهقانان مرفه موجود در جبهه متحد.
این ضمنا بدان معنی است که پس از توسعه انقلاب، تضاد طبقاتی میان ایندو شعله ور خواهد شد و یکی از ایندو بر دیگری پیروز خواهد شد.

 
۴
نقش نیروهای خارجی بعنوان عامل ترمز کننده یا تسریع کننده تحولات اجتماعی و جهانی است.
 
 
حیدربی اعتنا به «یگانه ترین راه مبارزه» که ادعا کرده به نقش عوامل خارجی و در واقع به تضاد خارجی، مثلا به تضاد سوسیالیسم و امپریالیسم در مقیاس جهانی در آن زمان، اشاره دارد.
حیدر چون از فوت و فن تفکر مفهومی بی خبر است، پرت و پلا تحویل خواننده می دهد.
هر چه به ذهنش می رسد در بشقاب خواننده می نهد تا نوش جان کند و برگه عضویت در حزب توده نسل جوان جدید را امضا کند.
 
۵
 انتخاب متحدان طبقاتی و آگاهی به حد و طبیعت این اتحاد نیز 
نقش نیروهای خارجی بعنوان عامل ترمز کننده یا تسریع کننده تحولات اجتماعی و جهانی است.
 
 
پیش شرط صدور این احکام، بیگانگی با خود و جامعه و بی اعتنایی به خود و جامعه است.
حیدر و توده ای های نسل جوان جدید، هم نسبت به حزب توده در غربت توهم مثبت داشته اند و هم به جامعه و طبقات اجتماعی.
 
حیدر از سویی خیال می کرد که حزب توده در غربت علامه دهر است و از سوی دیگر خیال می کرد که هر مخالف دربار و امپریالیسم مترقی و انقلابی است.
 
بر پایه این توهمات است که حیدر تشکیل جبهه متحد ضد کاپیتالیستی را یگانه ترین راه مبارزه و نزدیک ترین راه نیل به جامعه بی طبقه خیالی، تصور می کند.
 
اشاره بلافاصله حیدر به «نیرو های خارجی» نیز بدان معنی است که حزب توده پشتش به اتحاد شوروی و حمایت همه جانبه اش گرم است.
 
شوروی شناسی کوسه و گرگ و گربه، رئالیستی تر از شوروی شناسی توده ای های نسل جوان جدید بود.
 
کوسه پس از بازداشت سران معصوم و مظلوم و محتاط حزب توده در تله ویزیون جماران گفت:
دل تان به حمایت  کشورهای سوسیالیستی گدا خوش نباشد.
ما می توانیم قرار داد خرید چند پیت پنیر با آنها ببندیم و اعتنایی به زجرکش کردن شما نداشته باشند.
(نقل به مضمون از حافظه مظلوم) 
 
۶
 انتخاب متحدان طبقاتی و آگاهی به حد و طبیعت این اتحاد نیز 
نقش نیروهای خارجی بعنوان عامل ترمز کننده یا تسریع کننده تحولات اجتماعی و جهانی است.  
 
 
آنچه در حزب توده نسل جوان جدید فراموش می شود، خودپروری نظری و اخلاقی است.
بی اعتنایی به آموزش تئوری رهایی نهایی است.
فرار از تمرین تفکر مفهومی است.
 
حزب توده پس از ۲۵ سال زندگی در غربت هیئت تحریریه ای حتی برای نامه مردم نداشت و پس از ورود به کشور در بدر دبنال کسی می گشت که انشاء نویس بخور و نمیری باشد.
 
وقتی هم که سران حزب توده نفله شدند، با قحط انشاء نویس روبرو شد.
کادر تئوریکی حزب توده باید به مشقتی عظیم تربیت شود و بسان مردمک چشم مورد حراست قرار گیرد.
 
۷
 انتخاب متحدان طبقاتی و آگاهی به حد و طبیعت این اتحاد نیز 
نقش نیروهای خارجی بعنوان عامل ترمز کننده یا تسریع کننده تحولات اجتماعی و جهانی است.  
 
 
احدی از احزاب و سازمان های ضد توده ای (فدایی و مجاهد و لیملام و دیمدام و این و آن) حاضر به اتحاد با حزب توده نمی شود.
خلایق به منافع طبقاتی خود واقف اند.
خر نیستند تا با دشمن خود متحد شوند.
 
حزب توده به عوض گشتن به دنبال نخود سیاه جبهه کذایی با اجامر ضد توده ای، باید ترک خریت کند.
حزب حقیقی توده شود.
وارد کارزار ایده ئولوژیکی بی رحمانه با جریانات ضد توده ای و ضد پیشرفت اجتماعی شود. 
تا بدین طریق با توده جوش خورد و ضمنا توده را از خواب سنگین قرون بیدار سازد و با اثبات لیاقت نظری و عملی و اخلاقی خویش، اعتماد توده را جلب کند.
تا بعد بسان احزاب کمونیست دیگر در چین و ویتنام و غیره بقیه احزاب التماس اتحاد تاکتیکی با حزب توده را داشته باشند.
 
وحدت فقط در دیالک تیک مبارزه و وحدت تشکیل می شود.
 
اگر بلشویسم اقشار و طبقات اجتماعی مرتجع از هر نوع را نکوبد و افشا و رسوا نسازد، کسی برایش تره حتی خرد نخواهند کرد.
 
بلشویسم قبل از تسخیر کاخ های ارتجاع، دین و دل (هارت و مایند) توده های عظیم مردم را و حتی طبقات اجتماعی دیگر را تسخیر کرده بود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر