۱۳۹۵ دی ۱۵, چهارشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (67 )


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

  ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار


 (18)
بیچین اوْستى، سونبول بیچن اوْراخلار
ایله بیل کى، زوْلفى دارار داراخلار
شکارچیلار بیلدیرچینى سوْراخلار
بیچین چیلر آیرانلارین ایچللر
بیرهوشلانیب، سوْننان دوروب، بیچللر

·       معنی تحت اللفظی:
·       داس های سنبله چین به هنگامه ی درو
·       آدمی را به یاد شانه های زلف شانه کن (به یاد روند شانه کردن گیسوان) می اندازد.
·       به یاد صیادان بلدرچین جو می اندازد.
·       دروگران عیران شان را، دوغ شان را سر می کشند، چرتی مختصر می زنند، دوباره پا می شوند و به درو کردن ادامه می دهند.

1
·       بند قبلی شعر شهریار از سر تا پا، ناتورالیستی بود:  


(17)
حیدر بابا،
سولى یئرین دوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر

·       شهریار در بند قبلی شعر از عالم جمادات به عالم نباتات و از عالم نباتات به عالم پرندگان صعود کرده بود.

·       منظور از صعود، بالا رفتن از پله های توسعه در طبیعت است:
·       سیر تکاملی وجود هم از همین قرار بوده است:
·       گذار از جماد به نبات
·       گذار از نبات به جانور

2


·       مولانا نیز معلوم نیست به چه ترفندی به این سیر تکاملی در هستی اشاره کرده است:  

از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم
وز نما مُردم به حيوان سر زدم

مُردم از حيوانی و آدم شدم
پس چه ترسم؟
 کی ز مردن کم شدم

حمله ی ديگر بميرم از بشر
تا بر آرم از ملايک بال و پر

بار ديگر از ملک پران شوم
آنچه اندر وهم نايد، آن شوم
  
·       اکنون که از خیر سر تحلیل حیدر بابا به یاد این شعر غول آسای مولانا می افتیم، از غفلت تاکنونی مان، شرم می کنیم.
·       شرم مان از این است که محتوای ماهوی ـ دیالک تیکی ـ ماتریالیستی فوق العاده غنی این شعر مولانا را نفهمیده ایم و ساده لوحانه گذشته ایم.
·       پس تا دیر نشده باید این شعر مولانا را مورد تأمل قرار دهیم:   

3
از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم
وز نما (نبات)  مُردم به حيوان سر زدم

·       معنی تحت اللفظی:
·       سیر تکاملی من از قرار زیر بوده است:
·       از کیفیت جماد مرده ام و کیفیت نبات کسب کرده ام.
·       بعد از کیفیت نبات مرده ام و کیفیت جانور کسب کرده ام.

·       برای درک درست این بیت شعر باید با دیالک تیک کمیت و کیفیت و یا با قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به تغییرات کیفی و برعکس، آشنا شد.

·       جمادات پس از طی تغییرات کمی به حد عینی معینی می رسند.
·       درست به همان سان، که آب مایع، پس از افزایش دما، به 100 درجه سانتیگراد در فشار جو می رسد.

4
از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم
وز نما مُردم به حيوان سر زدم

·       تغییر کمی جمادات پس از رسیدن به حد عینی، متوقف می شود
·       درست به همان سان که افزایش دمای آب، پس از رسیدن به 100 درجه سانتیگراد در فشار جو، متوقف می شود.

·       مراجعه کنید به  حد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

5

از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم

·       جمادات پس از رسیدن به حد عینی معین، به طرز جهشی و ناگهانی (نه تدریجی و آرام آرام)، تحول کیفی می یابند.
·       یعنی به سلول های نباتی استحاله می یابند.

·       درست به همان سان که آب پس از رسیدن به حد عینی معین (100 درجه سانتیگراد در فشار جو)، به طرز ناگهانی و بطور جهشی (و نه تدریجی) تحول کیفی می یابد و گاز واره می شود.
·       غلغل می زند.
·       می جوشد و تبخیر می شود.
·       به بخار آب تبدیل می شود.
·       ساختار ترکیبی موله کول های آب دگرگون می شود.
·       فواصل موله کول های آب بیشتر می شود.
·       حجم آب صد چندان می شود.
·       آن سان که خطر انفجار سماور و دیگ و کتری می رود.  

6
حیدر بابا،
سولى یئرین دوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده

  

·       شهریار ـ احتمالا نه آگاهانه ـ محتوای معنوی ـ نظری (تئوریکی)  همین بیت مولانا را در این بند شعر تبیین داشته است:
·       شهریار میان جمادات و نباتات، پیوند برقرار کرده است.

7
وز نما (نبات)  مُردم به حيوان سر زدم

·       مولانا در این مصراع، پله تکاملی دوم را بسان علمای بیولوژی (زیست شناسی) و بمراتب عظیم تر، بسان فلاسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، توضیح می دهد:
·       همان توسعه دیالک تیکی که ذکرش گذشت در پله دوم تکامل در طبیعت صورت می گیرد:
·       در این پله توسعه (تکامل)، نبات، یعنی سلول های نباتی دستخوش تغییر کمی می شوند و پس از رسیدن به حد عینی معین، به طرز جهشی (و نه تدریجی) بطور ناگهانی، تحول کیفی می یابند و به سلول های حیوانی استحاله می یابند.
·       گذار از نبات به جانور صورت می گیرد.

8

گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر

·       شهریار هم عملا همین تئوری ماتریالیستی ـ دیالک تیکی مولانا را تبیین می دارد:
·       او میان دشت و آب و نبات و پرنده پیوند برباد رفته را مجددا برقرار می سازد.
·       پرنده به وصل جمادات و نباتات نایل می آیند.
·       برگشت به اصل (ایمیگما.)
·        
·       شهریار پرنده های مهاجر را به اصل خویش برمی گرداند.
·       پرنده های مهاجر به وصل با اصل نایل می آیند.

·       آنگاه زندگی،  در مجلس وحدت جماد و نبات و پرنده، ساز شورانگیزش را از سر می گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر