حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
(18)
بیچین اوْستى، سونبول بیچن اوْراخلار
ایله بیل کى، زوْلفى دارار داراخلار
شکارچیلار بیلدیرچینى سوْراخلار
بیچین چیلر آیرانلارین ایچللر
بیرهوشلانیب، سوْننان دوروب، بیچللر
بیچین اوْستى، سونبول بیچن اوْراخلار
ایله بیل کى، زوْلفى دارار داراخلار
شکارچیلار بیلدیرچینى سوْراخلار
بیچین چیلر آیرانلارین ایچللر
بیرهوشلانیب، سوْننان دوروب، بیچللر
·
معنی تحت اللفظی:
·
داس های سنبله چین به هنگامه ی درو
·
آدمی را به یاد شانه های زلف شانه
کن (به یاد روند شانه کردن گیسوان) می اندازد.
·
به یاد صیادان بلدرچین جو می
اندازد.
·
دروگران عیران شان را، دوغ شان را
سر می کشند، چرتی مختصر می زنند، دوباره پا می شوند و به درو کردن ادامه می دهند.
1
·
بند قبلی شعر شهریار از سر تا پا، ناتورالیستی
بود:
(17)
حیدر بابا،
سولى
یئرین دوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
·
شهریار در بند قبلی شعر از عالم
جمادات به عالم نباتات و از عالم نباتات به عالم پرندگان صعود کرده بود.
·
منظور از صعود، بالا رفتن از پله
های توسعه در طبیعت است:
·
سیر تکاملی وجود هم از همین قرار
بوده است:
·
گذار از جماد به نبات
·
گذار از نبات به جانور
2
·
مولانا نیز معلوم نیست به چه
ترفندی به این سیر تکاملی در هستی اشاره کرده است:
از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم
وز
نما مُردم به حيوان سر زدم
مُردم
از حيوانی و آدم شدم
پس چه ترسم؟
پس چه ترسم؟
کی ز مردن کم شدم
حمله
ی ديگر بميرم از بشر
تا
بر آرم از ملايک بال و پر
بار
ديگر از ملک پران شوم
آنچه اندر وهم نايد، آن شوم
آنچه اندر وهم نايد، آن شوم
·
اکنون که از خیر سر تحلیل حیدر
بابا به یاد این شعر غول آسای مولانا می افتیم، از غفلت تاکنونی مان، شرم می کنیم.
·
شرم مان از این است که محتوای
ماهوی ـ دیالک تیکی ـ ماتریالیستی فوق العاده غنی این شعر مولانا را نفهمیده ایم و
ساده لوحانه گذشته ایم.
·
پس تا دیر نشده باید این شعر
مولانا را مورد تأمل قرار دهیم:
3
از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم
وز
نما (نبات) مُردم به حيوان سر زدم
·
معنی تحت اللفظی:
·
سیر تکاملی من از قرار زیر بوده
است:
·
از کیفیت جماد مرده ام و کیفیت
نبات کسب کرده ام.
·
بعد از کیفیت نبات مرده ام و کیفیت
جانور کسب کرده ام.
·
برای درک درست این بیت شعر باید با
دیالک تیک کمیت و کیفیت و یا با قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به تغییرات
کیفی و برعکس، آشنا شد.
·
جمادات پس از طی تغییرات کمی به حد
عینی معینی می رسند.
·
درست به همان سان، که آب مایع، پس
از افزایش دما، به 100 درجه سانتیگراد در فشار جو می رسد.
4
از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم
وز
نما مُردم به حيوان سر زدم
·
تغییر کمی جمادات پس از رسیدن به
حد عینی، متوقف می شود
·
درست به همان سان که افزایش دمای آب،
پس از رسیدن به 100 درجه سانتیگراد در فشار جو، متوقف می شود.
·
مراجعه کنید به حد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
از جمادی مردم و نامی (نمو یابنده، نبات) شدم
·
جمادات پس از رسیدن به حد عینی
معین، به طرز جهشی و ناگهانی (نه تدریجی و آرام آرام)، تحول کیفی می یابند.
·
یعنی به سلول های نباتی استحاله می
یابند.
·
درست به همان سان که آب پس از
رسیدن به حد عینی معین (100 درجه سانتیگراد در فشار جو)، به طرز ناگهانی و بطور
جهشی (و نه تدریجی) تحول کیفی می یابد و گاز واره می شود.
·
غلغل می زند.
·
می جوشد و تبخیر می شود.
·
به بخار آب تبدیل می شود.
·
ساختار ترکیبی موله کول های آب دگرگون
می شود.
·
فواصل موله کول های آب بیشتر می
شود.
·
حجم آب صد چندان می شود.
·
آن سان که خطر انفجار سماور و دیگ
و کتری می رود.
6
حیدر
بابا،
سولى
یئرین دوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
·
شهریار ـ احتمالا نه آگاهانه ـ محتوای
معنوی ـ نظری (تئوریکی) همین بیت مولانا
را در این بند شعر تبیین داشته است:
·
شهریار میان جمادات و نباتات،
پیوند برقرار کرده است.
7
وز
نما (نبات) مُردم به حيوان سر زدم
·
مولانا در این مصراع، پله تکاملی
دوم را بسان علمای بیولوژی (زیست شناسی) و بمراتب عظیم تر، بسان فلاسفه مارکسیستی
ـ لنینیستی، توضیح می دهد:
·
همان توسعه دیالک تیکی که ذکرش
گذشت در پله دوم تکامل در طبیعت صورت می گیرد:
·
در این پله توسعه (تکامل)، نبات، یعنی
سلول های نباتی دستخوش تغییر کمی می شوند و پس از رسیدن به حد عینی معین، به طرز
جهشی (و نه تدریجی) بطور ناگهانی، تحول کیفی می یابند و به سلول های حیوانی
استحاله می یابند.
·
گذار از نبات به جانور صورت می
گیرد.
8
گؤزل
قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
·
شهریار هم عملا همین تئوری ماتریالیستی
ـ دیالک تیکی مولانا را تبیین می دارد:
·
او میان دشت و آب و نبات و پرنده پیوند
برباد رفته را مجددا برقرار می سازد.
·
پرنده به وصل جمادات و نباتات نایل
می آیند.
·
برگشت به اصل (ایمیگما.)
·
·
شهریار پرنده های مهاجر را به اصل
خویش برمی گرداند.
·
پرنده های مهاجر به وصل با اصل
نایل می آیند.
·
آنگاه زندگی، در مجلس وحدت جماد و
نبات و پرنده، ساز شورانگیزش را از سر می گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر