میم حجری
یعنی دین خوب و دین بد وجود دارد
و نه خوانش های مختلف از دین؟
مگر نه همه مدعی
هستند اسلام واقعی همین است که نزد ما ست
و کدام یکی از این دو
افیون و مخدر هستند؟
حریف
ایرادات این کامنت حریف کجا ست؟
1
اولین ایراد
این کامنت این است که به
سوبژکت شناخت
می پردازد
« مگر نه همه مدعی هستند ...»
(سوبژکت
شناخت)
« کدام یکی از این دو افیون و مخدر است»
(نقل قول
مخدوش منسوب به مارکس به مثابه سوبژکت شناخت)
2
اوبژکت شناخت
(موضوع شناخت،
دین)
بدین طریق
یا به درجه
چیزی ثانوی نزول می کند
و یا بکلی
فراموش می شود.
3
این ایراد
مشترک همه روشنفکران ایرانی
ـ چه چپ و چه
راست ـ
است.
4
اولا دین
افیون محض نیست.
مارکس هم دین
را افیون محض محسوب نداشته است.
دین از دید
مارکس و هر خردگرای خود اندیشی
دیالک تیکی از
آه و افیون است.
مراجعه کنید
به مطالب منتشره راجع به دین و مذهب
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
الف
در مفهوم «آه»
امید،
اوپتیمیسم، مقاومت و پیکار
تجرید یافته است.
ب
در مفهوم
افیون،
انفعال، عزلت،
تسکین، تخدیر و تسلیم
تجرید یافته است.
5
دین ایده
ئولوژی است.
از ایده
ئولوژی که نمی توان خوانش های متفاوت داشت.
ار ایده
ئولوژی فقط می توان برداشت طبقاتی داشت.
6
برای اینکه ایده
ئولوژی
ـ بی اعتنا به
اعتبار و علمیت و صحت و سقمش ـ
پدیده ای طبقاتی
است.
7
طبقاتی بودن
هر چیز بدان معنی است که
هر طبقه
اجتماعی
استنباط خاص
خود را از آن دارد.
تکرار کنیم:
بی اعتنا به
محتوای نظری آن ایده ئولوژی
8
استنباط سعدی
و حافظ از اسلام
با استنباط
فردوسی و حتی با استنباط مولوی تضاد آشکار دارد.
برای اینکه
پایگاه طبقاتی این شخصیت ها
متفاوت و متضاد است.
9
استنباط توده
های مولد و زحمتکش شهر و روستا از اسلام
با استنباط
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی
تضاد آشکار
دارد.
10
در روستاها در
مساجد و مجالس روضه و مرثیه
جنگ ایده
ئولوژیکی میان روشنفکران توده و روحانیت شعله کشیده است.
11
از دید سعدی
متمولین
هم دنیا را
دارند و هم عقبا را.
یعنی جنت
مضاعف دارند.
چون احسان می
کنند و با رهتوشه به محشر می روند.
اما توده های
مولد و زحمتکش دست خالی به محشر می روند و فوری روانه دوزخ می شوند.
12
روشنفکران
توده ای
درست عکس این
استنباط را دارند:
خدا در قاموس
آنان طرفدار توده زحمت است.
انبیا و ائمه
طرفدار زحمتکشان اند:
«امام زمان
اگر بیاید
ـ قبل از همه
ـ
گردن آخوند ها
را خواهد زد.»
13
بلشویسم برای
توده های مذهبی
منطبق با
حکومت عدل علی است.
روشنفکران
مذهبی آذربایجان به لنین هم می گویند:
«مهدی موعود
توئی.»
(خاطراتی از
دیدار با لنین)
14
مارکسیسم ـ
لنینیسم هم ایده ئولوژی است.
خوانش های
متفاوت و متضاد از مارکسیسم ـ لنینیسم
جفنگی بیش
نیست.
15
درست به دلیل ایده
ئولوژی بودن مارکسیسم ـ لنینیسم
فهم اصیل ان
آسان نیست.
پیش شرط درک
عمیق و اصیل مارکسیسم ـ لنینیسم
تعلق بی چون و
چرا به توده های مولد و زحمتکش است.
16
مارکس و انگلس
و لنین و غیره هم
تنها ببرکت
قرار گرفتن در سنگر پرولتاریا
قادر به درک و
تدوین و توسعه
این ایده
ئولوژی گشته اند.
17
مارکسیسم ـ
لنینیسم را
نمی توان با مطالعه آثار مارکس و انگلس و لنین
از آن خود
کرد.
18
پیش شرط درک مارکسیسم
ـ لنینیسم
به آتش کشیدن
همه پل های طبقاتی غیر توده ای
در پشت سر
است.
18
لیبرالیسم هم ایده
ئولوژی است.
استنباط بورژوازی
از لیبرالیسم
با استنباط پرولتاریا
از آن
از زمین تا آسمان
تفاوت دارد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر