۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (84)

احسان طبری 
(1295 ـ 1368)  
چگونه بحث کنیم؟ 
نامه مردم شماره 194
(27 اسفند 1358)

تحلیلی از 
شین میم شین 

ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا!

·        این شعر احسان طبری، چیزی جز بحث، هماندیشی و چالش فکری با اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی نیست.
·        طبری در این جمله آغازین این هماندیشی، به تحقیر اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی می پردازد.
·        این مصراع شعر ـ در تحلیل نهائی ـ نه از خود احسان طبری، بلکه از شیخ شیراز است.
·        طبری اما آن را مانی پولیزه کرده است.
·        ما برای روشن شدن محتوای این جمله، نظری بر غزل سعدی می اندازیم:

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

ای که گفتی:
«مرو اندر پی خوبان زمانه»
ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی

آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سری است خدایی

پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی

حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است، تحمل نکنم بار جدایی

روز صحرا و سماع است و لب جوی و تماشا
در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود، چون تو بیایی

شمع را باید از این خانه بدربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی

سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد
که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی

خلق گویند:
«برو، دل به هوای دگری ده»
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی

پایان

ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

1
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

ای که گفتی:
«مرو اندر پی خوبان زمانه»
ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی

·        معنی تحت اللفظی:
·        من از آغاز آشنایی نمی دانستم که تو مهر و وفا نداری.

·        اصولا کسی که عهد می بندد و بدان وفا نمی کند، بهتر است که اصلا عهد نبندد.

·        دوستانم مرا مورد انتقاد قرار می دهند و می گویند:

·        «چرا عاشق تو شده ام.»



·        دلیلش این است که تو خیلی خوبی.


·        ای کسی که می گوئی:
·        «دنبال خوبان زمانه مگرد»، ما در این دریای تفکر کجا هستیم و تو کجائی!

2
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

·        سعدی در این بیت، معشوق کذائی را، احتمالا اتابک اعظم را، یعنی  یکی از اعضای هیئت حاکمه و یا طبقه حاکمه را، بی مهر و وفا قلمداد می کند.
·        ضمنا شکوه از آن دارد که او عهد می بندد و فراموش می کند.

·        رابطه طبقه حاکمه و بویژه هیئت حاکمه فئودالی با سگ طبقه، با ایدئولوگ طبقه، رابطه تحقیر آمیزی بوده، است و خواهد بود.

·        برای آشنائی با کیفیت این رابطه، بهترین راه، مطالعه طرز تلقی اشرافیت بنده دار و فئودال از روحانیت است.
·        حتی مباشران فئودالی، روحانیت را گدا و انگل تلقی می کردند، چه رسد به خود اشرافیت بنده دار و فئودال.

·        در پرتو این طرز تلقی بهتر می توان به  دیالک تیک عاشق و معشوق در اشعار و آثار سعدی و حافظ پی برد.
·        معشوق برای سعدی و حافظ اعضای هیئت و طبقه حاکمه اند.
·        تیمور لنگ در قاموس حافظ، معشوق تلقی می شود.
·        حافظ با او عهد و پیمان بسته است.  
·        آنهم چه عهدها و پیمان هائی!


·        مراجعه کنید به وصیت نامه حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

 
3
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

·        مصاحبه هائی که رسانه های امپریالیستی از محمد رضا شاه منتشر کرده اند، از همین نفرت تحقیر آمیز شاه (که روی هم رفته فئودال بوده تا بورژوا) نسبت به روحانیت پرده برمی دارد:
·        شاه خمینی را اصلا آدم حساب نمی کند:
·        «این آخوند بی سواد (آن اجوکیتید) مگر می توانست بدون حمایت دول غربی روی کار آید؟»

·        همین طرز تلقی تحقیر آمیز را اشرافیت بنده دار و فئودال از شیخ شیراز داشته اند.
·        سعدی را غلامان هیئت حاکمه فئودالی بارها با گدایان عوضی گرفته اند و با چوب و چماق از حوالی بارگاه سلاطین و خرگاه خوانین رانده اند.
·        دیالک تیک هیئت حاکمه و ایدئولوگ طبقه حاکمه، دیالک تیک عجیب و غریبی است.
·        احتمالا هنوز هم همین خصلت را حفظ کرده است.

·        رابطه استالین با ایدئولوگ های طبقه کارگر را باید در پرتو همین دیالک تیک هیئت حاکمه و سگان طبقه حاکمه (ایدئولوگ های طبقه کارگر)  مورد بررسی قرار داد.

4
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

·        انگل وارگی و گدا صفتی که اشرافیت بنده دار و فئودال به روحانیت نسبت می دهند، در همین بیت شیخ شیراز، عربده می کشد:
·        فقط کافی است که کسی این بیت شعر را با بیت قبلی مورد مقایسه قرار دهد:  

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

·        سعدی که یک دقیقه قبل معشوق کذائی را «بی مهر و بی وفا» قلمداد کرده، بسان لومپن بی شخصیتی، او را ایدئالیزه می کند:  

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

5
ای که گفتی:
«مرو اندر پی خوبان زمانه»
ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی

·        در زمان سعدی شخصیت هایی زیسته اند که تن به تمکین نداده اند و برای طبقه حاکمه و هیئت حاکمه تره حتی خرد نکرده اند.
·        در بوستان و گلستان سعدی، حکایاتی در این زمینه هست.
·        شخصیت هائی سعدی را مورد نکوهش قرار می دهند و به اپوزیسیون ضد فئودالی فرا می خوانند.
·        سعدی اما دم به تله نمی دهد.
·        در یکی از حکایات، حریفی فردوسی را به عنوان الگو و سرلوحه به رخ سعدی می کشد.
·        ادامه راه و رسم حکیم سرخ طوس را به سعدی توصیه می کند.
·        سعدی ولی از دستش فرار می کند و به همین سان هارت  پورت می سراید.

6
ای که گفتی:
«مرو اندر پی خوبان زمانه»
ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی

·        این جواب مبتنی بر استیصال شیخ شیراز است:
·        این چیزی جز هارت و پورت نیست:
·        منظور سعدی این است که امثال او در دریای تفکر غوطه ور اند و حریف منتقد، آدمی سطحی و بی خبر از دور اندیشی است.

7
احسان طبری
ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا!

·        این هارت و پورت احسان طبری، بلحاظ ساختار گرامری، نادرست است:
·        اگر این جمله را تحت اللفظی معنی کنیم، به شرح زیر خواهد بود:
·        در این دریای حیرت و سرگشتگی، ما کجا هستیم، تو کجا هستیم.

·        فرمولبندی سعدی اما خالی از ایراد است:

ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی

·        معنی تحت اللفظی:
·        در این دریای تفکر، ما کجا هستیم، تو کجا هستی.

8
·        طبری هم همین منظور سعدی را در دل دارد.
·        طبری ـ در بهترین حالت ـ به تحقیر اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی می پردازد.

·        این ولی با اندرزهای خود طبری در زمینه راه و رسم هماندیشی منافات دارد.
·        توهین و تحقیر، در قاموس طبری، در انحصار مخالفین حزب توده است و رهبر حزب توده از این جور برخوردها بری است:  

برخی از مخالفین ما از متلک، توهین، مسخره کردن، نیش زدن، 
سفسطه، نقل قول دروغ، فاکت بی ‌اساس، ادعا، لاف و امثال آن ابایی ندارند.
هدف آنها «از میدان بدر کردن» طرف است، به هر قیمت که باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر