جمعبندی از
مسعود بهبودی
دکتر نورالدین کیانوری
سواد فلسفی نداشته است.
یعنی با تفکر مفهومی بیگانه بوده است.
1
حزب توده اما باید حزبی فلسفی باشد.
2
این سخنان او را می توان تحلیل کرد
و جفنگیت شان را اثبات نمود.
3
در ایران
ولی قحط روشنگری علمی و انقلابی بوده است.
عجب جفنگیاتی!
1
هنر
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه است.
2
هنر
چیزی در حد قابلمه است
و هر طبقه اجتماعی
آش طبقاتی خود را
در آن می پزد
و جلوی هر رهگذر می نهد.
3
هم نیچه شاعر است، هم برتولت برشت
الف
یکی شاعر طبقه حاکمه انگل و مفتخور و خونریز است
ب
دیگری شاعر توده مولد و زحمتکش و بشردوست است.
سعدی
در یکی از حکایاتش
از کرم شبتاب پرسیده:
چرا روزها نیستی؟
کرم جواب داده:
هستم
خورشید مانع حضورم می شود.
ما همیشه هستیم
جام جم
انقدر ادای لذت بردن را در آورده بود که
دیگر براستی نمی دانست چه زمانی واقعا
از زندگی لذت می برد .
میم
دلیلش چیست؟
جام جم
فراموش کردن خود و اینکه چی از زندگی می خواهیم .
گاهی چنان مقلد میشیم وادا در میاریم
که خودمونم باورمون میشه از خیلی چیزها خوشمون میاد
میم
دلیل خوبی است.
1
این کلام موجز و مختصر اما
غنی تر و پرمعناتر از این حرف ها ست.
2
این کلام نغز و پرمغز
شما حاکی از آن است
که لذت پدیده ای سوبژکتیو است.
3
لذت اما چه بسا پدیده ای اوبژکتیو است
یعنی به درک و توقع آدمی از زندگی ربطی ندارد.
4
لذت و التذاذ
ـ چه بسا ـ
اصلا به خود آدم ربطی ندارد.
5
آدم
ـ بطور عینی،
یعنی بدون آنکه بخواهد و یا نخواهد، بداند و یا نداند ـ
غرق لذت می شود.
6
گاهی حتی دو زاری خودش هم نمی افتد
که غرق لذت شده است.
7
لذت
ـ در این صورت ـ
نه سوبژکتیو، بلکه اوبژکتیو است
و یا چه بسا اوبژکتیو ـ سوبژکتیو است.
8
ضمنا مفهوم «ادای لذت در آوردن»
به دلایل متنوع و متعدد صورت می گیرد.
9
دلایل مثبت و منفی متنوع و متعدد
10
این سخن خیلی غنی است.
چون رئالیستی ـ راسیونالیستی است.
نتیجه تجربه زنده زندگی است.
جام جم
آره ارادی نیست ولی گاهی به مرور زمان گم میشه .
نمی دونم تا حالا شده تو یک فضای خیلی متأثر کننده
قرار گرفته باشید .
با دیگران بخندید و فکر کنید که داره بهتون خوش میگذره
ولی وقتی در کل به قضیه نگاه کنید
متوجه بشید اون فضا اصلا مطابق با سلیقه و میل شما نبوده .
حتی سعی نکردید ادا در بیارید و تقلید کنید
ولی مثل تربیتی که ملکه ی ذهن انسان بشه
در وجود شما شکل گرفته و خندیدید و گفتید
و حتی شاید از منظره تعریف کردید.
میم
دلیلش چیست؟
1
در این مورد نیز دلیلش سوبژکتیو است.
2
فرم معرفتی (شناختین) سوبژکتیو است.
3
استنباط آغازین ما از این منظره مضحک بوده
و همه خندیده اند.
4
پس از تأمل و تفکر
ما به درک دیگری از آن رسیده ایم
و آن را تراژیک استنباط کرده ایم.
5
این امری طبیعی و منطقی است.
6
شناخت چیزها
ـ اغلب ـ
فی الفور نیست
7
شناخت زمانگیر است.
زمان لازم دارد.
8
مغز باید روی قضایا کار عرقریز کند.
9
دلیل دیگرش شاید این باشد که منظره
(یعنی واقعیت امر منعکسه در اثر هنری)
دیالک تیکی از تراژیک و مضحک باشد.
10
حدس ما درست بود:
حالا در اثر هماندیشی
غنای این سخن اندک اندک رو می شود.
انگلس
سخنی دارد در نامه ای به حریفی:
1
بورژوازی انقلاب را به توده های زحمتکش تحمیل می کند.
2
یعنی ذلت توده ها کارد را به استخوان آنها می رساند
و آنها را از خانه و کارخانه به خیابان می کشاند.
3
این سخن در فاز سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد
تبیین یافته است.
4
همان انگلس در اواخر عمر
یعنی در دمدمه های ورود سرمایه داری رقابت آزاد
به سرمایه داری انحصاری (به امپریالیسم)
درمقدمه ای بر کتاب مارکس، تحت عنوان
«مبارزات طبقاتی در فرانسه»
می نویسد:
الف
دیگر دوران شبیخون اقلیتی آگاه در رأس توده های نادان
برای تحقق انقلاب به پایان رسیده است.
ب
آنجا که سخن از تغییر کامل سازمان اجتماعی است،
حضور آگاهانه توده ها ناگزیر و الزامی است.
ت
توده ها باید دریابند که هدف از چه قرار است
و برای چه باید با تمام وجود وارد میدان شوند.
5
دشواری
نه در تبلیغ تئوری رهایش اجتماعی میان توده،
بلکه در آموزش آن است.
6
ما حتی یک نفر در «چپ» ایران نمی بینیم
که توان تفکر مفهومی داشته باشد.
آموزش تئوری رهایش اجتماعی و تبلیغ آن،
پیشکش.
7
اینها دو کار بلدند:
الف
توهین به دگر اندیش
ب
تملق به دگر اندیش
8
احزاب چپ و راست ایران
به طویله های متعفن تهوع انگیز شبیه اند.
9
اگر این تئوری درک و هضم شود
و پیوند برباد رفته با توده برقرار شود
روشنگری سهل تر از خوردن آب است:
10
چون فهم ایده ئولوژی توده ای
برای توده سهل تر از خوردن آب است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر