۱۳۹۵ خرداد ۴, سه‌شنبه

شازده کوچولو تکخال امپریالیسم (27)


تحلیلی از 
ربابه نون

فردا شازده کوچولو باز آمد.
روباه گفت:
بهتر بود به وقت ديروز می ‌آمدی.
تو اگر مثلا هر روز ساعت چهار بعد از ظهر بيايی،
من از ساعت سه به بعد کم کم خوشحال خواهم شد
و هر چه بيشتر وقت بگذرد،‌ احساس خوشحالی من بيشتر خواهد بود.
سر ساعت چهار نگران و هيجان ‌زده خواهم شد
و آن وقت به ارزش خوشبختی پی‌ خواهم برد.
ولی اگر در وقت نامعلومی بيايی،
دل مشتاق من نمی‌ داند
کی خود را برای استقبال تو بيارايد.
آخر در هر چيز بايد آيينی باشد.

• ما برای تأمل روی فلسفه بافی های روباه دوپا، نخست آن را تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:

1
فردا شازده کوچولو باز آمد.
روباه گفت:
بهتر بود به وقت ديروز می ‌آمدی.

• روباه که ملتمس اهلی شدن بود، حالا برای ارباب (شازده اهلی کننده)، تعیین تکلیف می کند.
• وقتی از نگرش ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد رئالیسم و ضد راسیونالیسم) سنت اگزوپری سخن می رود، به همین دلایل است:

الف
• این بدان می ماند، که بنده ای برای خدا تعیین تکلیف کند و روش بنده پروری بیاموزد.

ب
• این بدان می ماند که لات و لاشخور و لومپنی برای هیتلر و موسولینی و بن لادن و مظاهری و خمینی و خامنه ای و کوسه و کروب و موسوی، تعیین تکلیف کند و به آنها درس نوچه پروری و دنباله رو پروری بیاموزد.

3
تو اگر مثلا هر روز ساعت چهار بعد از ظهر بيايی،
من از ساعت سه به بعد کم کم خوشحال خواهم شد
و هر چه بيشتر وقت بگذرد،‌ احساس خوشحالی من بيشتر خواهد بود. 
 
• آنچه در این جمله ـ قبل از همه ـ به چشم می خورد، فرمالیسم است.
• در فرمالیسم دیالک تیک فرم و محتوا، به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ تخریب می شود:
• محتوا عملا مورد صرفنظر قرار می گیرد و فرم ایدئالیزه می شود و به عرش اعلی برده می شود.

4
تو اگر مثلا هر روز ساعت چهار بعد از ظهر بيايی،
من از ساعت سه به بعد کم کم خوشحال خواهم شد
و هر چه بيشتر وقت بگذرد،‌ احساس خوشحالی من بيشتر خواهد بود.

• برای روباه دوپا، نفس آمدن شازده کوچولو، شادی بخش نیست.
• فرم آمدن او تعیین کننده است.

• این اما به چه معنی است؟

5
• این ـ قبل از همه ـ به معنی پوشالی بودن عشق لاشخوریستی ـ لومپنیستی است.
• چون اگر روباه عاشق شازده کوچولو باشد، فکر و ذکری جز دیدن او در سر نمی پرود.
• قوای درونی او از غول های غریزه تا ژنه تیک آرام و قرار از او سلب می کنند و شازده را می طلبند.

6
• این علاوه بر آن به معنی پوشالی و توخالی بودن ادعای دوستی است.
• چون اگر کسی دوست کسی باشد، از دیدن دوست، به وجد می آید و غرق لذت روحی و روانی می شود.

• کدام دوست برای دوست خود تعیین تکلیف می کند.
• دوستی پایان نابرابری ها ست.
• دوستی پایان فرمالیسم ها ست.


• معاییر (معیارهای) دوستی را مهدی اخوان ثالث ـ حکیمشاعر گرانقدر ـ در شعر زیبائی تعیین می کند، بدون آنکه قصد تعریف مفهوم دوستی را داشته باشد:

الف
گاه، کز شور و طرب، خاطر شود، سرشار
می توانم دید
از حریفان، نازنینی که تواند جام زد بر جام
تا از آن شادی به او، سهمی توان بخشید؟

• نخستین معیار اصلی دوستی، به اشتراک گذاشتن «شورو شادی» با او ست.
• اگر روباه دوپا واقعا قصد برقراری رابطه دوستی با شازده می داشت، می بایستی شور و شادی خود را با او در میان نهد.
 
• روباه اما دنبال فرمالیسم است.
روباه می خواهد که شازده بگوید، ساعت سه بعد از ظهر می آیم و ساعت چهار بعد از ظهر بیاید.

ب
شب که می آید، چراغی هست؟
من نمی گویم، بهاران، شاخه ای گل در یکی گلدان
یا چو ابر اندهان بارید، دل شد تیره و لبریز
ز آشنایی غمگسار، آنجا سراغی هست؟

• دومین معیار اصلی دوستی، غمگساری یکدیگر است.
• روباه ادعا می کند که دوست شازده کوچولو ست.
• ولی با دیدن او نه از شادی اش می پرسد و نه از اندوهش.
• نه شور و شادی خویش را با او به اشتراک می گذارد و نه از غم او می پرسد تا غمگساری کند.

7
 
• معاییر اصلی دوستی و هومانیسم وهمبستگی (رفاقت) را سیاوش کسرائی در شعر بلند «آرش»، با سادگی و صراحت تام و تمام تعیین می کند:

در غم انسان نشستن
پا به پای شادمانی های مردم،
پای کوبیدن

• اینجا نیز همان دو معیار اصلی مهدی اخوان ثالث، نمایندگی می شود:

الف
 
• به اشتراک نهادن شور و شعف و شادی
 
ب
• غمگساری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر