ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
·
سؤال سؤالات این است که چرا چشم
بشر این چنین به توان لایزال توده کور گشته است؟
·
با تشکیل، تحکیم و توسعه جامعه برده
داری، جهان در مقیاس تمام ارضی (گلوبال) از چندین نظر بر توده تنگ و تنگتر می
گردد:
1
·
توده در هیئت برده، هر چه بیشتر
کار می کند، یعنی هر چه بیشتر نعمت و ثروت تولید می کند، طبقه حاکمه برده دار غنی
تر و قوی تر می شود.
·
دیالک تیک حیرت انگیزی به کار می
افتد:
·
نیروی کار مادیت یافته توده، یعنی نتیجه
تلاش کمرشکن توده بسان هیولائی بر ضد مولد خود برمی خیزد.
·
بر خالق خود هجوم می آورد.
2
·
در اثر کار کمرشکن توده، نیروهای
مولده توسعه می یابند و طبقه حاکمه برده دار از وسایل و امکانات لذت بیکرانی
برخوردار می شود و جنگ های عظیمی را به راه می اندازد تا نظم نوین خود را جهانگیر
سازد.
·
تا بشریت در سراسر زمین به برده
بدل شود.
·
درد ایکاش فقط همین بود.
3
·
توده تحت ستم و استثمار علنی و
عریان، رفته رفته سلب مالکیت بر ساز و برگ تفکر خویش می شود.
·
واژه های توده توسط اجامر طبقه
حاکمه برده دار، گروگان گرفته می شوند.
·
واژه های گروگان از محتوا خالی می
گردند و با مفاهیم مطلوب طبقه حاکمه پرمی
شوند و دوباره آزاد می گردند تا توده واژه های دیر آشنای خود را به خدمت گیرد و با
آنها بیندیشد.
·
توده در بی خبری از تعویض محتوای واژه
ها، روز به روز کژتر می اندیشد و سردرگم تر می گردد.
·
ستم فکری و روحی و روانی بر ستم
مادی و طبقاتی مزید می شود:
4
·
دوران برده داری، دوران وفور ظهور انبیاء
و تشکیل ادیان بزرگ آسمانی است.
·
ادیان بزرگ آسمانی فونکسیون دوگانه
دارند:
الف
·
ادیان آسمانی از سوئی باید امید
دهند تا توده برده تقویت روحی شود.
·
به جای انتحار، به منجی موعود دل
خوش کند و گرده هر چه بهتر به یوغ طبقه حاکمه سپارد.
·
به تولید مادی و تولید مثل کمر بربندد
تا دشمنش غنی تر و قوی تر گردد.
ب
·
ادیان آسمانی از سوی دیگر باید تخدیر
کنند، تسکین دهند تا جراحات جسمی و روحی و روانی توده موقتا التیام یابند.
·
تا توده برده بلحاظ روحی و روانی مفلوج
گردد و تسلیم طبقه حاکمه برده دار گردد.
5
·
به همین دلیل ادیان آسمانی، دیالک
تیک آه و افیون اند.
·
به همین دلیل ستون فقرات تئولوژیکی
ادیان آسمانی تسلیم است.
·
اسلام ـ قبل از همه ـ ایده ئولوژی تسلیم
است.
·
اسلام توده برده را به تسلیم در
مقابل اراده معبود (خداوند عبد، برده دار) فرامی خواند.
·
معبودی که انعکاس آسمانی ـ انتزاعی
برده داران خرد و کلان زمینی است.
·
با توسعه ی ادیان آسمانی و نفوذ ایده ئولوژی بردگی در روح توده، دیالک
تیک مخرب مهیبی به نام دیالک تیک ریاضت و ذلت مادی و ریاضت و ذلت فکری به کار می
افتد:
الف
·
هم دست و پا و گردن توده به غل و
زنجیر مادی کشیده می شود و توده زیر بار کار ضجه می زند تا اربابان برده دار ترحمی
به خرج دهند.
ب
·
و هم روح و روان توده به قید و بند
ایده ئولوژیکی (مذهبی) طبقه حاکمه برده دار کشیده می شود و توده بلحاظ روحی و
روانی زجر می کشد و ضجه سر می دهد تا ارباب برده دار آسمانی ترحم کند و در دنیای واقعی
و عقبای واهی از زجر و عذاب و آزار امتناع
ورزد.
6
·
اما علیرغم همه این تشبثات، توده هرازگاهی
برمی خیزد تا نشان دهد که برده مادر زاد نبوده است و بردگی پدیده ای تاریخی و
تحمیلی است.
·
درد توده اکنون، درد دیگری است.
·
درد توده اکنون دردی اوبژکتیو ـ سوبژکتیو
است:
الف
·
توده باید به مناسبات تولیدی برده داری
پایان دهد تا از قید و بند بردگی نجات یابد.
·
درد عینی (اوبژکتیو) توده اما این
است که دیگر نمی توان به عقب برگشت.
·
مناسبات تولیدی اشتراکی (کمونیستی)
از بین رفته را دیگر نمی توان احیا کرد.
·
قانون عینی تاریخ همین است.
·
قافله تاریخ (جامعه) به پیش می
تازد و نه به پس.
ب
·
هم دلیل عینی (اوبژکتیو) شکست قیام
بردگان روم تحت رهبری اسپارتاکوس همین جا ست و هم دلیل عینی (اوبژکتیو) تراژدی مزدک و بابک و قرمطیان.
·
حتی آنجا که زمام امور به دست
قرمطیان می افتد، جامعه ی بلحاظ فرم اشتراکی، ماهیتا بنا بر قوانین نظام برده داری
اداره می شود:
·
هزاران برده، جزو مایملک جامعه اشتراکی
کذائی محسوب می شوند و مورد استثمار قرار می گیرند.
·
به قول جوانشیر، «قرمطیان که قاطع ترین
انقلابیون بوده اند و نوعی کمونیسم بدوی را تبلیغ می کردند، وجود برده داری را لازم
می دانستند.»
·
مراجعه کنید به «سیری در حماسه
داد» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ت
·
درد سوبژکتیو توده این است که فاقد
تئوری رهایش اجتماعی خاص خویش است.
·
توده به سبب سیطره مناسبات تولیدی برده
داری قادر به آموزش نیست تا خود به تدوین تئوری رهایش اجتماعی مبادرت ورزد.
·
به همین دلیل جنبش های انقلابی هم
در دوران برده داری و هم در دوران فئودالی تحت پرچم مذهب صورت می گیرند.
·
مذهبی که ایده ئولوژی طبقه حاکمه است
و نه توده.
·
تنها هنری که توده به خرج می دهد،
مانی پولاسیون مذهب به مثابه ایده ئولوژی طبقه حاکمه است.
·
باز تعریف مفاهیم و مقولات و اتیک و اخلاق مذهبی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر