تحلیلی از
ربابه نون
گندم زارها مرا به ياد هيچ چيز نمی اندازند
و اين جای تأسف است
اما تو موهای طلايی داری
و چقدر خوب خواهد شد
آن وقت که مرا اهلی کرده باشی
چون گندم که به رنگ طلا ست
مرا به ياد تو خواهد انداخت
1
• سنت اگزوپری برای ریختن زهر ایده ئولوژیکی خویش به کام خواننده خردسال، آسمان و ریسمان را به هم می بافد:
آن وقت که مرا اهلی کرده باشی
چون گندم که به رنگ طلا ست
مرا به ياد تو خواهد انداخت
• رنگ طلای گندم و موی سر شازده کوچولو هر دو چیزهای اوبژکتیو و یا عینی اند.
• در حالی که اهلی شدن روباه توسط شازده کوچولو، چیزی سوبژکتیو است.
• چیزهای عینی وابسته به چیزهای سوبژکتیو نیستند.
• عینیت هر چیز به معنی استقلال آن چیز از سوبژکت است.
• بود و نبود روباه تأثیری در رنگ گندم و رنگ موی سر شازده کوچولو ندارد.
• چیزهای عینی مستقل از سوبژکت وجود دارند.
• روباه قاعدتا باید بدون اهلی شدن هم به تشابه رنگی میان گندم و موی سر شازده کوچولو پی ببرد.
• وقتی از خردستیزی (ایراسیونالیسم) سخن می رود، منظور همین است.
• سنت اگزوپری خانه خرد خواننده را در هم می کوبد.
• این اثر او به بد آموزی خواننده منجر می شود.
• این هنوز چیزی نیست:
2
آن وقت من صدای وزيدن باد را در گندم زار دوست خواهم داشت.
• اهلی شدن روباه توسط شازده کوچولو، نه تنها سبب خواهد شد که گندم و گندمزار برای روباه کسب ارج و ارزش کند، بلکه حتی صدای بادی که در گندمزار می وزد، تغییر ماهیت خواهد داد و برای روباه دوست داشتنی خواهد گشت.
• چرا صدای بادی که در گندمزار می وزد و نه صدای برف و تگرگ و بارانی که بر گندمزار می بارند؟
• چرا نه سمفونی حشرات که در گندمزار می پیچد؟
• چرا نه آواز پرنده ها که بر فراز گندمزار می پرند و یا در گندمزار شکمی از عزا در می آورند؟
• در این سخن روباه البته می توان ذراتی از حقیقت عینی یافت.
• اما به شرطها و شروطها.
• ترفند علامه امپریالیسم هم همین جا ست:
3
آن وقت من صدای وزيدن باد را در گندم زار دوست خواهم داشت.
• ترفند سنت اگزوپری، تحریف مفهوم عشق است.
• او میان رابطه عاشقانه و وابستگی علامت تساوی می گذارد:
• از دید او هر کس توسط قلدری اهلی شود در طرفة العینی، عاشق قلدر می شود.
4
• این ادعای او در رابطه عاشقانه میان انسان ها تا حدودی صحت دارد.
• چون وقتی کسی عاشق کسی شود، بطور سوبژکتیو، یعنی بی اعتنا به عینیت چیزها، هر چیزی را که نشانی از معشوق دارد و یا یادی از معشوق به خطه خاطرش خطور می دهد، بطور غریزی خوشایند می یابد.
• اهلی شدن توسط قلدری اما به معنی وابسته و برده و نوکر قلدر شدن است و نه به معنی عاشق او شدن.
4
روباه ساکت شد و مدت زيادی به شازده کوچولو نگاه کرد.
آخر گفت:
بيزحمت
مرا اهلی کن!
• این جمله روباه، ایرئالیستی (ضد رئالیستی) است.
• هیچ حیوانی به کسی نمی گوید:
• «بی زحمت، مرا اهلی کن.»
• چهارپایان در این زمینه ده سر و گردن از دوپایان برتر اند.
• نیاکان ما برای اهلی کردن جانوران کار مشقت بار عرقریز کمرشکن انجام داده اند.
• در فیلم های قدیم هالی وود اهلی کردن اسب ها بارها نشان داده شده است.
• برای اهلی کردن اسبی نیاکان ما بارها به زمین پرتاب شده اند و جراحات سنگین برداشته اند.
• هدف و آماج علامه امپریالیسم، تبلیغ بردگی و وابستگی است.
5
شازده کوچولو در جواب گفت:
خيلی دلم می خواهد، ولی زياد وقت ندارم.
من بايد دوستانی پيدا کنم و خيلی چيزها هست که بايد بشناسم.
• شازده کوچولو در این پاسخ به روباه، نشان می دهد که تعریف علمی تر و عینی تری از دوستی دارد.
• با اهلی کردن کسی می توان او را سلب فردیت، هویت، شخصیت و آدمیت کرد.
• ولی نمی توان به تشکیل رابطه دوستی با او نایل آمد.
• برای اینکه شالوده دوستی، برابری بی چون و چرای افراد است و نه وابستگی و بردگی.
• و نه سلطه و سرکردگی.
6
شازده کوچولو در جواب گفت:
خيلی دلم می خواهد، ولی زياد وقت ندارم.
من بايد دوستانی پيدا کنم و خيلی چيزها هست که بايد بشناسم.
• ترفند ایده ئولوژیکی سنت اگزوپری در جمله التزامی شازده کوچولو بسته بندی شده است:
• در جمله «خیلی دلم می خواهد» شازده کوچولو ست.
• این بدان معنی است که شازده کوچولو مخالف اهلی کردن کسی نیست.
• مخالف وابستگی کسی به خویشتن نیست.
• مسئله برای او کمبود وقت است.
• شازده کوچولو عجله دارد.
• چرا؟
7
• برای اینکه گلی را در سیاره خود اهلی کرده است و نسبت به آن احساس مسئولیت می کند.
• این بدان معنی است که طبقه حاکمه نسبت به توده احساس مسئولیت دارد.
• آدم باید خر باشد که این زهر ایده ئولوژیکی علامه امپریالیسم را سر کشد.
• طبقه حاکمه دو جنگ جهانی وحشت انگیز با بیش از 70 میلیون نفر قربانی و صدها جنگ منطقه ای و ملی با میلیون ها قربانی برافروخته است.
• این اثر سنت اگزوپری لبریز از زهر ایده ئولوژیکی است.
8
شازده کوچولو در جواب گفت:
خيلی دلم می خواهد، ولی زياد وقت ندارم.
من بايد دوستانی پيدا کنم و خيلی چيزها هست که بايد بشناسم.
• هدف و آماج شازده کوچولو از سفر به سیاره زمین، دوست یابی و شناخت خیلی از چیزها ست.
• علامه با تعیین این هدف و آماج برای سفر شازده کوچولو زمینه ذهنی لازم را برای تبلیغ تئوری شناخت ضد علمی خویش آماده می سازد:
9
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی توان شناخت.
• در این کلام قصار روباه، تئوری شناخت او تبیین می یابد:
• پیش شرط شناخت چیزها، اهلی کردن آنها ست.
• سنت اگزوپری برای تبلیغ تئوری وابستگی، آسمان و ریسمان را بی شرمانه به هم می بافد.
• در این سخن سنت اگزوپری نیز ذراتی از حقیقت وجود دارند.
• این ادعای او اما از چند نظر معیوب است:
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی توان شناخت.
• عیب اول این تئوری شناخت او این است که در روند اهلی کردن نباتی، حیوانی و یا انسانی می توان واکنش های آن و او را تجزیه و تحلیل کرد و به برخی از خصوصیات آنها پی برد.
• ولی پی بردن به طرز واکنش نباتی، حیوانی و یا انسانی به معنی شناخت آن و او نیست.
• شناخت روندی عمیق تر و غنی تر از این حرف ها ست.
• سعدی در زمینه اهلی کردن فرزندان خلق (بنده و وابسته سازی آنان) رهنمودهای روشنی به اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی داده است:
• نخست باید به تسلیحات پند متوسل شد.
• اگر پند برای اهلی کردن او کفایت نکرد، باید به بند و زجر و آزار او متوسل شد.
• اگر بند و زجر و آزار کفایت نکرد، باید نتیجه گرفت که او بد ذات است، اهلی شدنی نیست و عدم و اعدامش بهتر از وجود و ادامه حیاتش است.
11
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی توان شناخت.
• عیب دیگر این تئوری شناخت روباه این است که این رویه و روش شناخت، تعمیم پذیر نیست.
• چون در روند اهلی کردن نبات و حیوان و انسان، می توان به شناخت کم وبیش آن و او نایل آمد، ولی چیزهای جامد و مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی و غیره را که نمی توان از طریق اهلی کردن ارزیابی کرد.
• برای شناخت سیب باید عناصر متشکله آن تجزیه و تحلیل شوند.
• هیچ خردمند خردگرائی برای شناخت سیب به اهلی کردن سیب توسل نمی جوید.
• سؤال این است که چگونه می توان به شناخت چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی نایل آمد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر