اهمیت ادبیات کودک
صمد بهرنگی
(۱۳۱۸
- ۱۳۴۷)
ویرایش
و تحلیل از
گاف
سنگزاد
کاش
می توانستم
احمد
شاملو
ادامه
آنان
به آفتاب شیفته بودند،
زیرا که آفتاب تنهاترین حقیقت شان بود
احساس واقعیت شان بود
با نور و گرمی اش، مفهوم بی ریای رفاقت بود
با تابناکی اش، مفهوم بی فریب صداقت بود .
احساس واقعیت شان بود
با نور و گرمی اش، مفهوم بی ریای رفاقت بود
با تابناکی اش، مفهوم بی فریب صداقت بود .
·
معنی تحت اللفظی:
·
آنان شیفته آفتاب بودند
·
برای اینکه آفتاب، تنها ترین حقیقت
آنان و احساس واقعیت آنان بود.
·
آفتاب با روشنی و گرمایش، برای
آنان، مفهوم بی ریای رفاقت بود.
·
آفتاب با تابناکی اش برای آنان
مفهوم بی فریب صداقت بود.
·
احمد شاملو در این بند شعر، به تبیین
استه تیکی استنباط خود از توده ای ها (و مشخصا از همکار توده ای اش) مبادرت می ورزد:
1
آنان
به آفتاب شیفته بودند
·
مشخصه اصلی توده ای ها از دید احمد
شاملو، نه سرسپردگی آنان به توده های مولد و زحمتکش شهر و روستا، نه مقاومت و
مبارزه آنان بر ضد طبقه حاکمه، بلکه شیفتگی به آفتاب است.
·
سؤال اول این است که در واژه (مفهوم)
«آفتاب» چه چیزهای مشخصی تجرید می یابند و یا استه تیزه می شوند؟
·
سؤال دوم این است که این طرز «تحلیل»
احمد شاملو حاکی از چیست؟
2
آنان
به آفتاب شیفته بودند
·
منظور احمد شاملو از «آفتاب»،
انقلاب است.
·
او البته ـ به اعتراف خودش ـ با فلسفه
بیگانه است.
·
یعنی کمترین آشنائی با مفاهیم فلسفی و در نتیجه، با تفکر مفهومی ندارد.
·
او (و نه فقط او) اصلا نمی تواند تعریف علمی از انقلاب اجتماعی ارائه
دهد.
·
مراجعه کنید به اوولوسیون و
روولوسیون (انقلاب) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
آنان
به آفتاب شیفته بودند
·
توده ای ها (و مشخصا همکار توده ای
احمد شاملو) عاشق سینه چاک انقلاب بوده
اند.
·
اگر کسی ساده لوح و ضمنا خودفریب
باشد، با خواندن این جفنگ، خواهد گفت:
·
«حق با
شاملو ست:
·
حزب توده و توده ای ها انقلابی
بوده اند.»
·
البته اگر کسی ساده لوح و خودفریب
باشد و نه رئالیست و راسیونالیست (واقعگرا و خردگرا.)
·
چرا و به چه دلیل؟
·
دلیل صحت نظر ما را خود احمد شاملو
بلافاصله عرضه می دارد:
4
آنان
به آفتاب شیفته بودند،
زیرا
که آفتاب تنهاترین حقیقت شان بود
احساس واقعیت شان بود
با نور و گرمی اش، مفهوم بی ریای رفاقت بود
با تابناکی اش، مفهوم بی فریب صداقت بود
احساس واقعیت شان بود
با نور و گرمی اش، مفهوم بی ریای رفاقت بود
با تابناکی اش، مفهوم بی فریب صداقت بود
·
احمد شاملو قیاس به نفس می فرماید:
·
دلیل عشق توده ای ها به آفتاب، به
انقلاب اجتماعی، دلیلی پسیکولوژیکی است.
·
بزعم شاملو، توده ای ها به دنبال حوایج
پسیکولوژیکی خویش روان اند.
·
همانطور که کسی از واژه ای، دختر بچه
ای، زن زیبائی خوشش می آید، توده ای ها هم از آفتاب خوش شان می آمد.
·
این طرز تحلیل یکی از ترفندی های
تحلیلی (اسلوبی) امپریالیسم است و به پسیکولوژیسم معروف است.
·
مکتب امپریالیستی موسوم به پسیکولوژیسم
بویژه پس از پژوهش های پسیکولوژیکی زیگموند فروید و یونگ و غیره توسط طبقه حاکمه در
مقیاس جهانی تبلیغ شده است.
5
آنان
به آفتاب شیفته بودند،
زیرا
که آفتاب تنهاترین حقیقت شان بود
·
از دید احمد شاملو، انقلاب (افتاب)
تنها حقیقتی بوده که توده ای ها بدان باور داشته اند.
·
این ادعای از ریشه یاوه اما به چه
معنی است؟
6
آنان
به آفتاب شیفته بودند،
زیرا
که آفتاب تنهاترین حقیقت شان بود
·
این اولا بدان معنی است که شاملو کمترین
خبری از معنی حقیقت ندارد.
·
شاملو اصلا حرف دهن خودش را حتی
نمی فهمد.
·
برای اینکه حقیقت به انعکاس نسبتا
درست واقعیت اطلاق می شود.
·
این اما به چه معنی است؟
7
آنان
به آفتاب شیفته بودند،
زیرا
که آفتاب تنهاترین حقیقت شان بود
·
این بدان معنی است که حقیقت همیشه با
افکار، یعنی با احکام (جملات)، قضاوت ها سر و کار دارد.
·
اگر جمله کسی، اندیشه ی کسی، نظر
کسی، قضاوت کسی در مورد معینی، رئالیستی و راسیونالیستی باشد، یعنی با واقعیت عینی
سازگار باشد و از محکمه عقل کل اندیش سر بلند بیرون آید، حقیقی محسوب می شود و اگر
با واقعیت عینی ناسازگار باشد و از محکمه عقل کل اندیش سر افکنده بیرون آید، باطل
و یا دروغ محسوب می شود.
8
·
آفتاب یک واقعیت عینی است.
·
منظور از عینی چیست؟
9
·
منظور از عینیت و یا عینی (اوبژکتیو)
بودن چیزی این است که آن چیز مستقل از این و آن، مستقل از بود و نبود این و آن،
مستقل از میل و هوس و اراده این و آن وجود دارد.
10
آنان
به آفتاب شیفته بودند،
زیرا که آفتاب تنهاترین حقیقت شان بود.
·
آفتاب و یا انقلاب بزعم احمد شاملو،
«تنهاترین حقیقت» توده ای ها بوده است.
·
صفت چپ اندر قیچی «تنهاترین» اما
به چه معنی است؟
11
·
احمد شاملو با مفهوم «تنهاترین
حقیقت» ـ بسان اجامر امپریالیستی ـ به تعدد حقایق باور دارد و یا تئوری باطل تعدد
حقایق را تبلیغ می کند.
·
این به معنی انکار عینیت حقیقت
است.
·
احمد شاملو خیال می کند که بشریت
با حقایق لا تحد و لا تحسی سر و کار دارد.
·
به قول اجامر ژاپنی در فیلم «راشمون»
(حقیقت) هر کس «حقیقت سودمند» خود را دارد.
·
حقیقت سودمند هر کس اما همه چیز می
تواند باشد، به غیر از حقیقت.
·
این خرافه که در فیلم راشمون و خیلی
از فیلم های امپریالیستی دیگر تبلیغ می شود، تحریف حقیقت توسط پراگماتیسم است.
·
از دید پراگماتیسم، هر خرافه ای
حتی که برای کسی مفید باشد، حقیقت است.
·
مراجعه کنید به پراگماتیسم،
اینترومنتالیسم (ابزارگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر