ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
سؤال از دیر
باز این است
که دلیل این
مهاجرت از اردوگاه پر ناز و نعمت طبقه حاکمه
به اردوگاه پر
نیاز و ریاضت توده
چیست؟
·
آنچه غیر قابل کتمان و غیر قابل انکار
است، دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت در جامعه است.
·
شرایط اوبژکتیو (عینی) به مثابه
شالوده شرایط سوبژکتیو است.
·
منظور از شرایط اوبژکتیو (عینی)
جامعه چیست؟
·
شرایط اوبژکتیو به شیوه تولید هر
جامعه اطلاق می شود.
·
شیوه تولید میدان دیالک تیکی
نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
·
میدان وحدت و «ستیز» نیروهای مولده
و مناسبات تولیدی است.
1
·
شیوه تولید ـ در مقایسه با دیگر شرایط زندگی اجتماعی
(انسان، محیط جغرافیائی و غیره) ـ شرط تعیین کننده
برای وجود جامعه است.
2
·
جامعه بشری تنها در سایه تولید مادی می تواند، استمرار یابد، دوام آورد و توسعه یابد.
3
·
تنها شیوه تولید است
که می تواند دیگر کردوکارهای انسانی را امکان
پذیر سازد.
4
·
شیوه و نوع تولید اجتماعی تعیین کننده خصلت
فرماسیون های اجتماعی است.
·
مراجعه کنید به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی
در تارنمای دیارة المعارف روشنگری
5
·
به عبارت دیگر شیوه و نوع
تولید اجتماعی تعیین کننده عناصر زیرین است:
الف
·
هم تعیین کننده ساختار جامعه است.
ب
·
هم تعیین کننده نهادهای
سیاسی، قضائی و غیره جامعه است.
ت
·
هم تعیین کننده خصلت استنباطات
سیاسی، اخلاقی و غیره اعضای جامعه است.
پ
·
و در نتیجه تعیین کننده مجموعه شیوه زندگی
اعضای جامعه است.
6
·
به قول مارکس، «شیوه تولید حوایج مادی
روند زندگی اجتماعی، سیاسی و معنوی انسان ها ـ بطورکلی ـ را مشروط می سازد.»
7
·
نیروهای مولده جامعه از توده های
مولد، علم، فن (وسایل تولید و ابزار تولید)، طرز و طریق تهیه مواد خام و غیره
تشکیل می یابد.
8
·
نیروهای مولده را می توان دیالک
تیکی از نیروهای مولده انسانی و نیروهای مولده غیر انسانی محسوب داشت.
·
به عبارت عام تر، نیروهای مولده را
می توان دیالک تیکی از توده و طبیعت تغییر فرم یافته و اهلی شده محسوب داشت.
·
نقش تعیین کننده در دیالک تیک
نیروهای مولده از آن توده مولد است.
·
بدون توده نه نباتی و نه جانوری
اهلی می شد و به عنوان «وسیله» تولید به خدمت گرفته می شد و نه مواد خام از دل
طبیعت استخراج می شد و وسایل تولید، تولید می شد و نه علم و فن توسعه می یافت.
9
·
مناسبات تولیدی عبارت است از سیستمی
از مناسبات اجتماعی که انسان ها ـ بطور اوبژکتیو
ـ در روند تولید برقرار می سازند.
الف
·
انسان ها به قول انگلس،
«تنها از طریق شیوه معینی از همکاری و مبادله متقابل کردوکار خود تولید می کنند.
ب
·
انسان ها برای تولید، مناسبات
و روابطی را با یکدیگر برقرار می سازند و تنها در چارچوب این روابط و مناسبات
اجتماعی است که تأثیرگذاری بر طبیعت،
جامه عمل می پوشد، یعنی تولید انجام می
یابد.»
ت
·
مناسبات تولیدی در هر نظام اجتماعی، کل
واحدی را تشکیل می دهد که خصلت و حرکت
آن بوسیله بخش های بنیادی و روابط ساختاری ماهوی
میان این بخش ها تعیین می شود.
10
اجزای متشکله مناسبات تولیدی
·
مناسبات تولیدی شامل عوامل زیرین می شود:
الف
·
روابط انسان ها در روند
تولید و قبل از همه، مناسبات مالکیت.
ب
·
مناسبات مبادله ی کردوکارها.
ت
·
همکاری.
پ
·
تقسیم کار.
ث
·
جایگاه و روابط میان گروه های اجتماعی و طبقات مختلف در
تولید.
ج
·
مناسبات توزیع مواد تولید شده.
11
·
مناسبات مالکیت در تمامی مناسبات
تولیدی نقش تعیین کننده و اصلی را به
عهده دارد.
الف
·
مناسبات مالکیت نشان می دهد که وسایل
تولید از آن کیست.
ب
·
مناسبات مالکیت نحوه و نوع وحدت
مولدین با وسایل تولید را، یعنی نوع مناسبات
تولیدی را تعیین می کنند.
ت
·
مناسبات مالکیت مسلط، تعیین کننده خصلت کلی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مربوطه است.
پ
·
هر تغییر بنیادی در مناسبات اجتماعی مستلزم تغییر
بنیادی در مناسبات مالکیت بر وسایل تولید
است.
ث
·
مناسبات تولیدی ـ بمثابه مناسبات
بنیادی هر جامعه ـ همزمان فرم حرکت
اجتماعی نیروهای مولده را تشکیل می دهد و در
جامعه طبقاتی خصلت طبقاتی دارد.
12
·
نظری به سیر و سرگذشت دیالک تیک مناسبات
تولیدی بی ضرر و ضرور است:
الف
·
در جامعه کمونیستی آغازین، فرم
مالکیت بر وسایل تولید، اجتماعی بوده است.
·
دیالک تیک مناسبات تولیدی در این
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، دیالک تیک توده و طبیعت بوده است.
·
این بدان معنی است که توده در وحدت
و «ستیز» با طبیعت قرار داشته است.
·
در این فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی،
نه از حاکمیت اثری هست، نه از طبقه حاکمه و نه از دیالک تیک توده و طبقه حاکمه.
ب
·
دیالک تیک مناسبات تولیدی در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه برده دار می
گردد.
·
توده ای که جزو وسایل تولید محسوب
می شود.
·
«ابزار سخنگو» محسوب می شود.
·
در جامعه برده داری، برای اولین
بار حاکمیت طبقاتی تشکیل می شود.
·
بشریت به ارباب و برده طبقه بندی
می شود.
·
برای اولین بار دولت برده داران
تشکیل می شود.
·
دولت بازوی مسلح طبقه حاکمه است.
·
وظیفه و فونکسیون دولت دفاع قهر
آمیز از منافع طبقه حاکمه است.
·
دولت ضمنا فونکسیون تحکیم منافع
طبقه حاکمه و توسعه و تقویت آن را به عهده دارد.
·
دولت است که غزوات و جنگ های برده
داری را (و بعد جنگ های فئودالی، بورژوائی و امپریالیستی را) تدارک می بیند و عملی می سازد.
ت
·
دیالک تیک مناسبات تولیدی در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه فئودال (اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی) بوده است.
پ
·
دیالک تیک مناسبات تولیدی در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه سرمایه دار
(بورژوازی) است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر