احسان طبری
(1295 ـ 1368)
چگونه بحث کنیم؟
نامه مردم شماره 194
(27 اسفند 1358)
تحلیلی از
شین میم شین
تز پانزدهم
بحث تجملی چه لزومی دارد؟
بحث به خاطر بحث که کار بی ثمری است!
لذا در انتخاب طرف مورد بحث باید دقیق و بصیر بود
و انرژی خود را بیهوده به هدر نداد
و در هر جا و با هر کس بحث راه نیانداخت
و قدرت انتخاب داشت.
(1295 ـ 1368)
چگونه بحث کنیم؟
نامه مردم شماره 194
(27 اسفند 1358)
تحلیلی از
شین میم شین
تز پانزدهم
بحث تجملی چه لزومی دارد؟
بحث به خاطر بحث که کار بی ثمری است!
لذا در انتخاب طرف مورد بحث باید دقیق و بصیر بود
و انرژی خود را بیهوده به هدر نداد
و در هر جا و با هر کس بحث راه نیانداخت
و قدرت انتخاب داشت.
·
گاهی آرزو های عجیب و غریبی به کله
غریبان غرب خطور می کنند:
·
پس از خواندن این تز طبری، آدم
آرزو می کند:
·
ای کاش توده ای های زلال رئال
(واقعی) که سر به نیست شدند، بی آنکه حتی در خاورانی طعمه سگان اهلی و ددان وحشی
شوند، همین تز طبری را خوانده بودند و آن را آویزه گوش هوش خویش کرده بودند و به
دام «بحث» با آدمکشان حزب اللهی نیفتاده بودند.
·
یعنی در روند بحث، توسط اجامر
شناخته نشده بودند و به ترفندی به چاهی انداخته نشده بودند و یا به تصادفی عمدی و
نقشه ریزی شده، نفله نشده بودند.
1
تز پانزدهم
بحث تجملی چه لزومی دارد؟
بحث به خاطر بحث که کار بی ثمری است!
لذا در انتخاب طرف مورد بحث باید دقیق و بصیر بود
تز پانزدهم
بحث تجملی چه لزومی دارد؟
بحث به خاطر بحث که کار بی ثمری است!
لذا در انتخاب طرف مورد بحث باید دقیق و بصیر بود
و
انرژی خود را بیهوده به هدر نداد
و در
هر جا و با هر کس بحث راه نیانداخت
و قدرت انتخاب داشت.
·
آرزو ولی فقط برای جوانان عیب نیست
و نه برای غریبان:
·
چون توده ای ها ـ به هر دلیلی ـ رابطه
خوبی با تئوری نداشتند.
·
به همین دلیل فقط در حرف و
هارت و پورت، تئوری را چراغی برای تمیز
راه از چاه برسمیت می شناختند.
·
در نتیجه، همین تز طبری را هم یا
نخوانده بودند و یا اگر خوانده بودند، به همان سان خوانده بودند که اجامر جماران و
جمکران، آیة الکرسی را در گرماگرم کرسی می خوانند.
·
چنین اند، یاران روشنضمیر.
2
تز پانزدهم
بحث تجملی چه لزومی دارد؟
بحث به خاطر بحث که کار بی ثمری است!
لذا در انتخاب طرف مورد بحث باید دقیق و بصیر بود
بحث تجملی چه لزومی دارد؟
بحث به خاطر بحث که کار بی ثمری است!
لذا در انتخاب طرف مورد بحث باید دقیق و بصیر بود
و
انرژی خود را بیهوده به هدر نداد
و در
هر جا و با هر کس بحث راه نیانداخت
و قدرت انتخاب داشت.
·
اولین هسته مثبت این تز طبری شاید
همین هم باشد.
·
بحث و هماندیشی، فرم متمدنانه و
فرهنگ مندانه ی همزیستی انسان ها ست:
·
یعنی انسان های متمدن و فرهنگ مند،
به جای خالی کردن خشاب فشنگ در شقیقه همدیگر، ترجیح می دهند که تفنگ را کنار نهند
و به هماندیشی قشنگ با یکدیگر خطر کنند.
·
در جنگل و یا در جهنم موسوم به
جامعه ی اجامر جماران و جمکران، اما از تمدن و فرهنگ اثری نیست، تا احیانا کسی به هماندیشی با
کسی بیندیشد.
·
به همین دلیل، شعار استراتژیکی و
تاکتیکی نخبگان این سامان از دیرباز، «تنها ره رهائی، ترور مسلحانه» است.
·
تا دلت بخواهد، دار دارند و نه
تفکر و تمدن و افکار.
·
قتل الهمنوع، قبل عن هماندیشی:
·
هر نفسکشی را ـ اعم از حشره و
پرنده و خزنده و چرنده و انسان ـ ترور کنید و به دار زنید، قبل از آنکه حرفی با آن
و او رد و بدل شود.
3
·
هسته مثبت دیگر این رهنمود طبری
بیهودگی بحث و هماندیشی با اعضای طبقه حاکمه و یا سرسپردگان به طبقه حاکمه است:
الف
·
حق با طبری است، اگر بحث و
هماندیشی با اعضای طبقه حاکمه و با اجامر وابسته به طبقه حاکمه، بحثی مستقیم و رو
در رو باشد.
·
بحث در آن صورت حامل خطرات یاد شده
است و نشانه خریت است.
ب
·
امروزه ببرکت رشد رسانه ای در جامعه
بشری مثلا تشکیل انترنت و فیسبوک و امثالهم هماندیشی با همنوع تا حدودی بی خطر و از
هر نظر تسهیل و حاصلخیز گشته است.
ت
·
در شرایط کنونی بحث و هماندیشی حتی
با شمر لعین امکان پذیر است، بدون آنکه خطر سقوط به چاهی و یا به بیدادگاهی در بین
باشد.
·
از این رو، رهنمود طبری فقط بلحاظ
هشیاری و بیداری در بحث با همنوع ملعون و معصوم اعتبار دارد.
·
بحث و هماندیشی با همه اعضای جامعه
بشری اما بی آلترناتیو می ماند.
·
ولی فرم آن چنان تنظیم می شود که
سگ سرسپرده توده تیپا نخورد و سر به نیست نشود.
پ
·
سؤال اکنون این است که چرا بحث با اعضای
طبقه حاکمه و اجامر وابسته به طبقه حاکمه ـ بر خلاف تصور بظاهر درست طبری ـ ضرور و واجب و صرفنظر ناپذیراست؟
ث
·
اگر هدف و آماج سگ سرسپرده توده از
بحث با اعضای طبقه حاکمه و اجامر وابسته به طبقه حاکمه، اثبات و ابلاغ حقیقت عینی
و احیانا اقناع آنها باشد، حق با طبری است:
·
بحث با این اجامر بیهوده است.
·
برای اینکه این اراذل و اوباش برای حقیقت
عینی تره حتی خرد نمی کنند:
1
·
هدف و آماج این اجامر از بحث، مسموم
سازی جو فکری جامعه و انحراف و حتی تخریب افکار عمومی است.
2
·
هدف و آماج این اجامر از بحث،
پارازیت پراکنی و اختلال در تشکیل، توسعه و تعمیق هماندیشی و کشف حقیقت عینی است.
·
به همین دلیل، آنها بلافاصله بحث
را از مسیر اصلی حاصلخیزش خارج می سازند و به مجاری مسائل بند تنبانی «هدایت» می
کنند.
3
·
هدف و آماج این اجامر از بحث،
تخریب ساختار منطقی ـ تجربی ـ نظری بحث است.
4
·
هدف و آماج اصلی این اجامر اعدام
امید در دل همنوع از طریق دعوت مستقیم و غیرمستقیم به علافی، عیاشی، بی آماجی،
سرگردانی فکری، نظری و عملی و خدمت به طبقه حاکمه است.
5
·
اگر این اجامر به آماج خود نرسند،
اعصاب دگر اندیش علمی و انقلابی را درهم می کوبند تا شب تا سحر خوابش نبرد.
ج
·
به همین دلایل ـ البته در نگاه
سرسری و در کمال کوته اندیشی ـ حق با طبری
است.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
ادامه دارد.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذف