پرویز ناتل خانلری
تحلیلی از
ید الله سلطانپور
عقاب
ادامه
این همه گفت، ولی با دل خویش
گفت و گویی دگر آورد به پیش
کاین ستمکار قوی پنجه، کنون
از نیاز است چنین زار و زبون
·
معنی تحت اللفظی:
·
کلاغ در تأملات مسکوت خویش به این
نتیجه رسید که عقاب ستمگر قوی چنگی است که به سبب احتیاج است که چنین زار و زبون
شده است.
·
ناتل خانلری در این دو بیت، کلاغ
شناسی خود را برملا می سازد:
·
نماینده ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه
می داند که توده راجع به طبقه حاکمه ستمگر و قدر قدرت چه فکر می کند.
·
این بدان معنی است که طبقه حاکمه از
شعور طبقاتی و یا توده ای توده خبر دارد.
·
طبقه حاکمه این وقوف به دشمن
طبقاتی خود را نسل به نسل منتقل و تکمیل می کند.
1
کاین ستمکار قوی پنجه، کنون
از نیاز است چنین زار و زبون
·
ناتل خانلری در این بیت، دیالک تیک
عقاب و کلاغ و یا دیالک تیک طبقه حاکمه و توده های مولد و زحمتکش را به شکل دیالک
تیک ستمگر و ستمدیده بسط و تعمیم می دهد.
·
او ضمنا از قوی پنجگی عقاب و یا
طبقه حاکمه پرده برمی دارد.
·
دلیل قوی پنجگی و یا قدر قدرتی
طبقه حاکمه، تحت تملک داشتن وسایل اساسی تولید (اراضی، مراتع، شکارگاه ها، اماکن
صید، جنگل ها، باغات، قنوات، مستغلات، کارخانه ها، معادن، منابع، بانک ها، دستگاه
عریض و طویل دولتی، مالیات، اوقاف و غیره) است.
·
اگر طبقه حاکمه، سلب مالکیت خصوصی
بر وسایل اساسی تولید شود، همزمان زار و زبون می گردد و باید برای سیر کردن شکم
خویش یا مثل بشریت شریف و زحمتکش کار کند و یا به گدائی بپردازد.
2
لیک ناگه چو غضبناک شود
ز او حساب من و جان، پاک شود
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر عقاب عصبانی شود، جانم به خطر
می افتد.
·
ناتل خانلری در این بیت شعر، از شعور
عمیق کلاغ، از خود آگاهی و عقاب آگاهی کلاغ پرده برمی دارد.
·
این ضمنا حاکی از شعور طبقاتی عمیق
خود ناتل خانلری است.
·
حاکی از توده شناسی عمیق او ست.
·
رابطه توده با طبقه حاکمه در هر
صورت رابطه ای مبتنی بر تظاهر به مهر و احتیاط از قهر است.
·
دیالک تیک تظاهر به مهر و احتیاط
از قهر بسط و تعمیم دیالک تیک پیشروی و
عقب نشینی (تقرب و تبعد) است.
·
این به معنی تداوم بی امان رزم
طبقاتی میان توده و طبقه حاکمه است.
3
دوستی را چو نباشد بنیاد
حزم (احتیاط، دور اندیشی)
را باید از دست نداد
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر دوستی فاقد پایه و اساس باشد،
باید محتاط بود.
·
ناتل خانلری در این بیت شعر، از
تفکر فلسفی عمیق کلاغ و یا توده پرده برمی دارد:
·
در قاموس کلاغ، دوستی به دو نوع
طبقه بندی می شود که از اهمیت بینشی خارق العاده ای برخوردار است:
الف
·
دوستی بنیادمند.
·
دوستی ماهوی.
·
دوستی طبقاتی و استراتژیکی
ب
·
دوستی بی بنیاد.
·
دوستی نمودین.
·
دوستی تاکتیکی که میان اعضای طبقات
اجتماعی متفاوت برقرار می شود.
4
در دل خویش چو این رأی گزید
پر زد و دورترک جای گزید
·
معنی تحت اللفظی:
·
وقتی که کلاغ در دل خود چنین
اندیشید، پر زد و از عقاب اندکی فاصله گرفت.
·
ناتل خانلری بی کمترین تردید، نمی
داند که در این بیت شعر، از چه قانون ماتریالیستی ـ تاریخی مهمی پرده برمی دارد.
·
این یکی از کشفیات مهم مارکس است.
·
این قانون دیالک تیکی بسیار مهمی
است:
·
محتوای این بیت، حاکی از دیالک تیک
اندیشه و عمل است که بسط و تعمیم دیالک تیک تئوری و پراتیک است.
·
کلاغ می اندیشد و به اندیشه خود
جامه عمل می پوشاند:
·
پیش شرط عمل، اندیشه است.
·
خانلری نا خود آگاهانه از خرد نظری
و عملی (کانت) کلاغ پرده برمی دارد.
·
از توان تفکر کلاغ و از توان مادیت
بخشی به افکار خویش.
5
در دل خویش چو این رأی گزید
پر زد و دورترک جای گزید
·
ناتل خانلری در این بیت شعر نیز
دیالک تیک تظاهر به مهر و احتیاط از قهر را به شکل دیالک تیک پیشروی و عقب نشینی
بسط و تعمیم می دهد و از تضاد آشتی ناپذیر طبقاتی میان عقاب و کلاغ و یا طبقه
حاکمه و توده پرده برمی دارد.
·
فرق هم نمی کند که او بداند و یا نداند،
بخواهد و یا نخواهد.
·
دیالک تیک عینی خود را حتی به
اعضای طبقات اجتماعی ارتجاعی تحمیل می کند.
6
زار و افسرده چنین گفت عقاب
که مرا عمر، حبابی است بر آب
·
معنی تحت اللفظی:
·
عقاب ـ افسرده و نالان ـ به کلاغ گفت:
·
«عمر
من بسان حبابی بر روی آبی است.»
·
ناتل خانلری با مفهوم حبابی بر آب،
از پایان عنقریب عمر عقاب پرده برمی دارد:
·
چون حباب کوتاهزی است و عمر زیادی
ندارد.
7
راست است این که مرا تیز پر است
لیک پرواز زمان، تیز تر است
·
معنی تحت اللفظی:
·
درست است که من تیز پرواز هستم.
·
ولی زمان تیز رو تر از من است.
·
خانلری در این بیت شعر، تریاد (تثلیث)
ماده ـ زمان ـ مکان را به شکل مخدوشی بسط و تعمیم می دهد:
·
به شکل دیالک تیک ماده و زمان و یا
عقاب و زمان بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن زمان می داند:
·
زمان تیز رو تر از ماده (عقاب)
تصور و تصویر می شود.
·
این استنباط غلط از دیرباز رواج
داشته است:
·
خلایق فکر می کنند که دلیل پیر
گشتن آنها، گذشت زمان است.
·
زمان می گذرد و در نتیجه آنها پیر
می شوند.
8
راست است این که مرا تیز پر است
لیک پرواز زمان، تیز تر است
·
در رابطه با این خرافه، کمترین فرقی
میان استاد دانشکاه و دهاتی های بی سواد وجود ندارد.
·
این خرافه به احتمال قوی نتیجه شناخت
حسی صرف است:
·
چون سن و سال نشاندهنده جوانی و
پیری انسان ها و حیوان ها ست.
·
در این خرافه دیالک تیک علت و
معلول به شکل دیالک تیک زمان و پیری بسط و تعمیم داده می شود:
·
هرچه زمان بیشتر بگذرد، چیزهای
مادی و فکری و هنری پیرتر و کهنه تر و بی
ارج و ارزش تر می گردند.
9
راست است این که مرا تیز پر است
لیک پرواز زمان، تیز تر است
·
جوانی و پیری را اما بهتر است در
تریاد لایزال پیدایش (تولد) ـ رشد ـ زوال توضیح دهیم:
·
هر چیزی از جماد تا نبات و از
جانور تا انسان درا ین تریاد عام و همه شمول پدید می آیند، رشد و نمو می کنند و تجزیه
می شود.
·
ضمنا ماده اعم از جماد و نبات و
جانور در تریاد ماده ـ زمان ـ مکان تغییر می یابد.
·
تغییر ماده در این چارچوب در نتیجه
کنش ها و واکنش های شیمیائی و غیره است:
·
اگر عمارتی در مدت معینی پوک می
شود و فرو می پاشد، نتیجه اکسیداسیون مواد شیمیائی تشکیل دهنده آن عمارت است و نه نتیجه
گذشت زمان.
·
امروزه با رشد علم و فن، می توان عمارات
مستحکمتری ساخت که روند اکسیداسیون مواد ده برابر کندتر از سابق باشد.
·
زمان و مکان فرم های تو در تو برای
ماده به عنوان محتوا هستند:
·
ماده در آن واحد در دو قالب بهم
تنیده زمان و مکان وجود دارد.
·
زمان و مکان دو اتریبوت و یا دو
صفت ممیزه ماده اند.
·
نه ماده بدون زمان و مکان وجود
دارد و نه زمان و مکان بدون ماده.
·
میان ماده و زمان ـ مکان رابطه دیالک
تیکی محتوا و فرم (فرم مضاعف و یا دوگانه) وجود دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر