۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی پرویز نتل خانلری (7)


پرویز ناتل خانلری
 تحلیلی از
ید الله سلطانپور  

عقاب
ادامه
  
سا ل ها زیسته افزون ز شمار
شکم آکنده ز گند و مردار

·         معنی تحت اللفظی:
·        کلاغ از لجن و لاشه تغذیه می کند و به همین دلیل، عمر لا تحد و لاتحسی دارد.

·        ناتل خانلری معلوم نیست که بر اساس کدامین تحقیقات تجربی و یا خدای ناکرده، علمی به این نتیجه از سر تا پا نادرست و غلط رسیده است.
·        عیرانی ها ـ همه از دم ـ بیزار از دانش و بویژه دانش تجربی اند:

1

·        سعدی علیه الرحمه می خواست راجع به زاد و میر عقرب اطلاعاتی کسب کند.
·        در خطه فارس که قحط عقرب نبوده است:

زیر هر خشت تر که برداری
عقربی را در آن میان یابی

·        آزمون و آزمایش زاد و میر عقرب و هر موجود دیگر را می توان مورد پژوهش شخصی قرار داد.
·        سعدی ولی نه اهل کسب دانش تجربی، بلکه اهل کشیدن پاشنه بوده است و لذا از شیراز راهی بغداد می شود تا برایش آخوندی در آنجا «حل معمای» زاد و میر عقرب کند.

·        آخوند بغداد هم «به تأیید نظر حل معما می کرد.» (حافظ)  

·        نظر سعدی را در این زمینه می پرسد و در طرفة العینی آن را تأیید  می کند و سعدی سرخوش و خوشحال پاشنه پا را دوباره می کشد و به شیراز برمی گردد.

·        نظر سعدی اما نه نظر، بلکه خرافه ای بوده است.
·        حدس و گمانی بوده است.

2
سا ل ها زیسته افزون ز شمار
شکم آکنده ز گند و مردار

·        حالا قضیه پرویز ناتل خانلری است.

·        کلاغ چند سال عمر می کند؟

3
·        تحقیق علمی و تجربی راجع به طول عمر کلاغ در ایران به دهها ترفند امکان پذیر است:
·        می توان حتی تعدادی از کلاغ ها را گرفت و مورد بررسی  قرار داد.
·        خیلی ها کفتر بازند و دهها کفتر دارند.
·        برای  فئودال زاده خرپولی بسان ناتل خانلری نگهداشتن چند جفت کلاغ در قفسی بزرگ و بررسی میانگین عمر آنها که دشوار نبوده است.

·        او هم احتمالا ـ بسان سعدی ـ در کتابخانه ای و یا در دهی، خرافه ای راجع به طول عمر کلاغ خوانده و یا شنیده است.  

4
·        هنوز هم کسانی هستند که طول عمر کلاغ را کمتر از ۱۰۰ سال نمی دانند.
·        اینکه هنوز چیزی نیست.
·        بعضی ها طول عمر کلاغ را ۱۷۰ سال، برخی دیگر ۲۰۰ سال، شاعر چلقوزی حتی ۳۰۰ سال اعلام کرده است.
·        لازم نیست زیست شناس و یا پرنده شناس ماهری باشی، حتی با اندکی اندیشه، سستی این خرافه معلوم می شود.

3
سا ل ها زیسته افزون ز شمار
شکم آکنده ز گند و مردار

·        واقعیت این است که میانگین عمر انواع مختلف کلاغ از ۳ تا ۱۷ سال است. 


·        دو نوع کلاغ معروف مردم ایران است:

الف

·        کلاغ ابلق که طولانی ترین عمر ثبت شده برای آن ۱۶ سال و ۹ ماه است.

ب

·        کلاغ سیاه که طولانی ترین عمر ثبت شده برای آن  ۲۳ سال و ۳ ماه است.

·        سؤال اما این است که چرا ناتل خانلری به مثابه استاد دانشکاه ترجیح می دهد که طول عمر کلاغ ده ها و یا صدها بار بیشتر از طول عمر عقاب باشد؟

4
سا ل ها زیسته افزون ز شمار
شکم آکنده ز گند و مردار

·        برای پاسخ به این پرسش باید چند ساعتی سر منقل فئودالی نشست و با بینش اجتماعی این طبقه اجتماعی آشنا شد.
·        این جماعت، کلاغ که سهل است، حتی توده زحمتکش کشوری به بزرگی افغانستان را زباله می انگارند.

·        وقتی حضرات، اعلیحضرات و علیاحضرات می بینند که عمله ای، رعیتی، کلفتی به 30 ـ 40 سالگی رسید و نمرد، حس می کنند که عیب و نقصی در چرخش چرخ گیتی وجود دارد.

·        قایل شدن طول عمر لا تحد و لا تحسی برای «طبقه» کلاغ از همین روانشناسی فئودالی سرچشمه می گیرد.
·        این جماعت چشم دیدن کلاغ را ندارند و دل شان می خواهد که سر به تن کلاغی حتی نباشد.
·        نسبت بدی نیست که حضرات به کلاغ نداده باشند.

·        سنگسار و سنگباران کردن کلاغان توسط طفلان نتیجه سمپاشی های ایده ئولوژیکی مستمر فئودالی است.

5
·        تحقیر توده های مولد و زحمتکش توسط فلاسفه طبقات اجتماعی واپسین از شوپنهاور تا نیچه، از جورج بوش تا پینوچه، از سارکوزی تا برلسکونی، از حافظ تا تیمور لنگ، از ازاذل نئوفاشیستی تا اجامر فوندامنتالیستی به همین دلیل است.

·        اینها همه از دم، توده های مولد و زحمتکش را چیز هایی در حد موش و مور تصور و تصویر می کنند و بسان طاعون از آنها  نفرت و وحشت دارند.

6
·        یکی از مهمترین رمان های مره ئی ـ نویسنده بورژوائی واپسین مرتجع از مجارستان ـ که جایزه باران شده، شرح حال کنیزی در خانه بورژوائی (کارخانه داری) است که هنرش صادر کردن چک های چند صد هزار دلاری است.

·        بورژوا قبل از شکست فاشیسم در اروپا عاشق این کنیز می شود و چه ها که بر سرش آوار نمی شود.  

7
 سنایی غزنوی (۴۷۳-۵۴۵    قمری)
از شعرای قصیده گو و مثنوی سرای قرن ششم هجری

هر که چون کرکس به مرداری فرود آورد، سر
کی تواند همچو طوطی طمع شکر داشتن؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        کسی که بسان کرکس، لب به لاشه زند، کی می تواند بسان طوطی شکرشکن گردد؟

·        در این بیت سنائی نیز همین بینش خانلری تبیین می یابد.

·        با این تفاوت که جای زاغ «زشت و بد اندام و پلشت» را کرکس کریه لاشه خوار گرفته است و جای عقاب عزیز عظیم الشأن را طوطی شکرشکن.

·        وقتی از طبقاتی بودن ایده ئولوژی سخن می رود، به همین دلایل عینی و تجربی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر