انتقاد
رادیکال از اخلاق
از
سوفیست ها تا نیچه
پروفسور
دکتر وینفرید شرودر
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
خاطره خروشان
فرج الله میزانی
(جوانشیر)
22
·
مواضعی از این اصول اساسی ضد
اخلاقی بطرز روشنی متمایز می گردند که
انواع مختلف یک موضع فلسفی و یا انواع مختلف نیهلیسم اخلاقی اند.
·
(هندرسون، «نیهلیسم اخلاق» )
23
گیلبرت
هارمن (1938)
فیلسوف
امریکائی
تخصص:
تئوری
شناخت
متافیزیک
زبان
مؤلف
«طبیعت اخلاق»
·
هسته مرکزی نیهلیسم اخلاقی از
دعاوی ئی راجع به اخلاق تشکیل می یابد که کلیه نظرات اساسی فلسفی ـ اخلاقی را زیر
علامت سؤال قرار می دهند.
·
«تز آنها از قرار زیر است.
·
اخلاق فریبی بیش نیست:
الف
·
هیچ چیز به هیچ وجهی، درست و یا
نادرست، عادلانه و یا ظالمانه، خوب و یا بد نیست.
ب
·
به نظر نمایندگان این نوع از
نیهلیسم اخلاقی، باید از اخلاق صرفنظر کرد، به همان سان که آته ئیست ها از مذهب
صرفنظر کرده اند.
ت
·
نیهلیسم اخلاقی افراطی از این قبیل
بر آن است که هیچگونه محدودیت اخلاقی وجود ندارد.
پ
·
هر کاری مجاز است.»
·
(هارمن، «طبیعت اخلاق»، ص 11، 23)
24
·
ما به این بررسی خود موقتا عنوان
«نیهلیسم اخلاقی» داده ایم، برای اینکه هنوز ساز و برگ مفهومی دقیقی که لازم
داریم، در اختیار نداریم.
الف
·
به این دلیل، که هنوز مفهوم عام قابل
قبولی از «اخلاق» وجود ندارد که پیش شرط انتقاد ازا خلاق است.
ب
·
راجع به اخلاق به معنی محدود کلمه
و یا به معنی وسیع کلمه اختلاف نظر شدید وجود دارد.
ت
·
حتی در زمینه مسائل اساسی مربوط به
«اخلاق» اختلاف نظر وجود دارد:
1
·
آیا می توان فرم های معینی از
اگوئیسم را اخلاق نامید که به نفع ما هستند و قصد پیشه کردن آنها را داریم؟
2
·
آیا مطالبات اخلاقی در تمایلات کسب
سعادت فردی را و یا گزینش های راسیونال را که دوست داریم، می توان اخلاق نامید؟
3
·
یا اینکه نقطه نظر اخلاقی در این
زمینه پیشاپیش مردود است؟
4
·
آیا اوتیلیتاریسم (اصول سودمندی
برای همه اعضای همبود) به مثابه اگوئیسم کلکتیو را نیز می توان اخلاق
نامید؟
5
·
آیا کونتراکتوئالیسم (قراردادگرائی)
به مثابه قراردادی که بنا بر آن، رعایت
موازین اخلاقی خصلت تکلیفی کسب می کنند و مبتنی بر توافق قابل تحمل ایدئال اند،
کردوکاری نبوغ آمیز در زمینه پی ریزی اخلاق است؟
6
·
و یا اینکه ما در این جور مواقع، با
«اخلاق واره» ای سر و کار پیدا می کنیم که گهگاه سلب کیفیت می شود؟
7
·
آیا فلسفه های اخلاقی به معنی
واقعی کلمه، فقط حاوی عناصری از فرامین قطعی اند؟
8
·
و یا
اینکه می توان اخلاقی را به مثابه مجموعه ای از فرامین فرضی طرح ریزی کرد؟
پ
·
بعضی ها بر آنند که مشاجره بر سر قبول
اونتولوژیکی وجود عینی ارزش ها، تکالیف و حقوق به تخریب خانه اخلاق می انجامد.
25
·
بسته به تعریف مفهوم اخلاق می توان
فلاسفه متفاوتی را جزو تاریخ انتقاد از اخلاق تلقی کرد.
·
برای نشان دادن خطر دلبخواهیت در محدود
سازی موضوع اخلاق، نظری به مثال آخر می اندازیم:
1
·
اگر مفهوم اخلاق حاوی حالت اونتولوژیکی
«عینی» باشد، ما در این کتاب با تعداد فوق العاده زیادی از فلاسفه و جریانات فکری سر
و کار خواهیم داشت.
2
اپیکور (341 ـ 271 ق. م)
از فلاسفه یونان باستان
مؤسس مکتب اپیکوریسم
·
از آنجمله با اپیکور سر و کار
خواهیم داشت که در پاراگراف 33 تعالیم اصلی اش، مقدمات اونتولوژیکی مطلب خود را به
شرح زیر تدوین می کند:
·
«عدالت ـ فی نفسه ـ چیزی نیست.
·
عدالت عبارت است از قرارداد و یا
توافق از این بابت که به کسی صدمه نزنیم و از کسی صدمه نبینیم.»
3
·
اپیکور بدین ترتیب اولین نیهلیست
اخلاقی در صف طویلی از نیهلیست های اخلاقی خواهد بود.
4
·
هوبس و دیگر نمایندگان
کونتراکتوئالیسم (قراردادگرائی) نیز از جمله خواهند بود.
·
(اناس، «در ورای ارزش های عینی عمل کردن، استراتژی
های قدیم و جدید»)
5
·
اگر اوبژکتیویسم اخلاقی را کنار
بگذاریم، محتوای این کتاب بکلی فرق خواهد کرد.
6
·
در هر حال، محدود سازی موضوع این
کتاب، دلبخواهی خواهد بود.
7
·
فرق هم نمی کند که آنتی اوبژکتیویسم
و یا معیار دیگری برای تعلق به تاریخ انتقاد رادیکال از اخلاق بر گزینیم.
8
·
ولی اگر از تعریف دلبخواهی مفهوم اخلاق
صرفنظر کنیم، چگونه می توانیم از مفهوم «انتقاد از اخلاق» در این کتاب استفاده کنیم؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر