۱۳۹۴ تیر ۱۹, جمعه

نیهلیسم اخلاقی (5)


انتقاد رادیکال از اخلاق
از سوفیست ها تا نیچه 
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین

 پیشکش
به
خاطره خروشان
فرج الله میزانی
(جوانشیر) 

22
·        مواضعی از این اصول اساسی ضد اخلاقی  بطرز روشنی متمایز می گردند که انواع مختلف یک موضع فلسفی و یا انواع مختلف نیهلیسم اخلاقی اند.
·        (هندرسون، «نیهلیسم اخلاق» ) 
  
23
 گیلبرت هارمن (1938) 
فیلسوف امریکائی
تخصص:
تئوری شناخت
متافیزیک
زبان
مؤلف «طبیعت اخلاق»

·        هسته مرکزی نیهلیسم اخلاقی از دعاوی ئی راجع به اخلاق تشکیل می یابد که کلیه نظرات اساسی فلسفی ـ اخلاقی را زیر علامت سؤال قرار می دهند.
·        «تز آنها از قرار زیر است.
·        اخلاق فریبی بیش نیست:

الف
·        هیچ چیز به هیچ وجهی، درست و یا نادرست، عادلانه و یا ظالمانه، خوب و یا بد نیست.

ب
·        به نظر نمایندگان این نوع از نیهلیسم اخلاقی، باید از اخلاق صرفنظر کرد، به همان سان که آته ئیست ها از مذهب صرفنظر کرده اند.

ت
·        نیهلیسم اخلاقی افراطی از این قبیل بر آن است که هیچگونه محدودیت اخلاقی وجود ندارد.

پ
·        هر کاری مجاز است.»
·        (هارمن، «طبیعت اخلاق»، ص 11، 23)  

24 
·        ما به این بررسی خود موقتا عنوان «نیهلیسم اخلاقی» داده ایم، برای اینکه هنوز ساز و برگ مفهومی دقیقی که لازم داریم، در اختیار نداریم.

الف
·        به این دلیل، که هنوز مفهوم عام قابل قبولی از «اخلاق» وجود ندارد که پیش شرط انتقاد ازا خلاق است.

ب
·        راجع به اخلاق به معنی محدود کلمه و یا به معنی وسیع کلمه اختلاف نظر شدید وجود دارد.

ت
·        حتی در زمینه مسائل اساسی مربوط به «اخلاق» اختلاف نظر وجود دارد:

1
·        آیا می توان فرم های معینی از اگوئیسم را اخلاق نامید که به نفع ما هستند و قصد پیشه کردن آنها را داریم؟

2
·        آیا مطالبات اخلاقی در تمایلات کسب سعادت فردی را و یا گزینش های راسیونال را که دوست داریم، می توان اخلاق نامید؟

3
·        یا اینکه نقطه نظر اخلاقی در این زمینه پیشاپیش مردود است؟

4
·        آیا اوتیلیتاریسم (اصول سودمندی برای همه اعضای همبود)   به مثابه اگوئیسم کلکتیو را نیز می توان اخلاق نامید؟

5
·        آیا کونتراکتوئالیسم (قراردادگرائی) به مثابه قراردادی که بنا بر  آن، رعایت موازین اخلاقی خصلت تکلیفی کسب می کنند و مبتنی بر توافق قابل تحمل ایدئال اند، کردوکاری نبوغ آمیز در زمینه پی ریزی اخلاق است؟

6
·        و یا اینکه ما در این جور مواقع، با «اخلاق واره» ای سر و کار پیدا می کنیم که گهگاه سلب کیفیت می شود؟

7
·        آیا فلسفه های اخلاقی به معنی واقعی کلمه، فقط حاوی عناصری از فرامین قطعی اند؟

8
·         و یا اینکه می توان اخلاقی را به مثابه مجموعه ای از فرامین فرضی طرح ریزی کرد؟

پ
·        بعضی ها بر آنند که مشاجره بر سر قبول اونتولوژیکی وجود عینی ارزش ها، تکالیف و حقوق به تخریب خانه اخلاق می انجامد.

25
·        بسته به تعریف مفهوم اخلاق می توان فلاسفه متفاوتی را جزو تاریخ انتقاد از اخلاق تلقی کرد.

·        برای نشان دادن خطر دلبخواهیت در محدود سازی موضوع اخلاق، نظری به مثال آخر می اندازیم:

1
·        اگر مفهوم اخلاق حاوی حالت اونتولوژیکی «عینی» باشد، ما در این کتاب با تعداد فوق العاده زیادی از فلاسفه و جریانات فکری سر و کار خواهیم داشت.

2
 
اپیکور (341 ـ 271 ق. م)
از فلاسفه یونان باستان
مؤسس مکتب اپیکوریسم

·        از آنجمله با اپیکور سر و کار خواهیم داشت که در پاراگراف 33 تعالیم اصلی اش، مقدمات اونتولوژیکی مطلب خود را به شرح زیر تدوین می کند:
·        «عدالت ـ فی نفسه ـ چیزی نیست.
·        عدالت عبارت است از قرارداد و یا توافق از این بابت که به کسی صدمه نزنیم و از کسی صدمه نبینیم.»

3
·        اپیکور بدین ترتیب اولین نیهلیست اخلاقی در صف طویلی از نیهلیست های اخلاقی خواهد بود.

4
·        هوبس و دیگر نمایندگان کونتراکتوئالیسم (قراردادگرائی) نیز از جمله خواهند بود.
·        (اناس، «در ورای ارزش های عینی عمل کردن، استراتژی های قدیم و جدید»)     

5 
·        اگر اوبژکتیویسم اخلاقی را کنار بگذاریم، محتوای این کتاب بکلی فرق خواهد کرد.

6
·        در هر حال، محدود سازی موضوع این کتاب، دلبخواهی خواهد بود.

7
·        فرق هم نمی کند که آنتی اوبژکتیویسم و یا معیار دیگری برای تعلق به تاریخ انتقاد رادیکال از اخلاق بر گزینیم.

8
·        ولی اگر از تعریف دلبخواهی مفهوم اخلاق صرفنظر کنیم، چگونه می توانیم از مفهوم «انتقاد از اخلاق» در این کتاب استفاده کنیم؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر