جمعبندی از
مسعود بهبودی
نون
من هم ﺧﺎﻃﺮﻩ ي ﺟﺎﻟﺒﻲ اﺯ اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪﻱ ﻛﻼﻍ ﺩاﺭﻡ :
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﻮﺽ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﺩاﺭﻡ
ﺑﺎ ﮔﻠﻬﺎﻱ ﻧﻴﻠﻮﻓﺮ ﺁﺑﻲ
و
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ با ﻣﺎﻫﻴﻬﺎﻱ ﻗﺮﻣﺰ
ﻛﻼﻏﻲ ﻣﻴﺂﻣﺪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﻩ ي ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺣﻮﺽ ﻏﺬا ﻣﻴﺬاﺷﺖ
و
اﺯ ﺩﻭﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﻣﻴﻜﺮﺩ
ﻣﺎﻫﻴﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻮاﻱ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬا ﺑﻪ ﻟﺒﻪ ي ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺣﻮﺽ ﻣﻴﻮﻣﺪﻥ
ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﻼﻏﻪ ﺳﺮﻳﻊ ﻳﻜﻴﺸﻮﻧﻮ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩ.
چرا، اشتباهکردن اشتباه نیست؟
1
اشتباهکردن
ـ اتفاقا ـ
چیزی جز اشتباه نیست.
2
در اشتباهماندن
یعنی
تکرار مکرر اشتباهات
3
در اشتباهماندن
نه اشتباه،
بلکه خریت است.
نسرین فرقانی
تا روز شب را
و شب روز را
از سر باز کند
و تو پلک بزنی
در خیال و خاطره
بادها آمده اند
مرا کنده اند
و صفحه های گسترده
سینه هاشان باز و پر نیاز
تا باد
با من
حرف به حرف
بنشینیم و
درد دل کنیم
دلشان لک زده
برای کلمات تکانده
اما این حرف های پر پر پریشان را
تنها باد می تواند
بکند، بردارد، ببرد
تا تو ورق به ورق
رؤیا های بی خوابت را
پلک هایت را بمالی و بخوانی
در چشم خانه اش
روشن و بی غبار بخواند
باد از باز
تند تر کار می کند
پایان
من هم ﺧﺎﻃﺮﻩ ي ﺟﺎﻟﺒﻲ اﺯ اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪﻱ ﻛﻼﻍ ﺩاﺭﻡ :
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﻮﺽ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﺩاﺭﻡ
ﺑﺎ ﮔﻠﻬﺎﻱ ﻧﻴﻠﻮﻓﺮ ﺁﺑﻲ
و
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ با ﻣﺎﻫﻴﻬﺎﻱ ﻗﺮﻣﺰ
ﻛﻼﻏﻲ ﻣﻴﺂﻣﺪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﻩ ي ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺣﻮﺽ ﻏﺬا ﻣﻴﺬاﺷﺖ
و
اﺯ ﺩﻭﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﻣﻴﻜﺮﺩ
ﻣﺎﻫﻴﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻮاﻱ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬا ﺑﻪ ﻟﺒﻪ ي ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺣﻮﺽ ﻣﻴﻮﻣﺪﻥ
ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﻼﻏﻪ ﺳﺮﻳﻊ ﻳﻜﻴﺸﻮﻧﻮ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩ.
چرا، اشتباهکردن اشتباه نیست؟
1
اشتباهکردن
ـ اتفاقا ـ
چیزی جز اشتباه نیست.
2
در اشتباهماندن
یعنی
تکرار مکرر اشتباهات
3
در اشتباهماندن
نه اشتباه،
بلکه خریت است.
نسرین فرقانی
تا روز شب را
و شب روز را
از سر باز کند
و تو پلک بزنی
در خیال و خاطره
بادها آمده اند
مرا کنده اند
و صفحه های گسترده
سینه هاشان باز و پر نیاز
تا باد
با من
حرف به حرف
بنشینیم و
درد دل کنیم
دلشان لک زده
برای کلمات تکانده
اما این حرف های پر پر پریشان را
تنها باد می تواند
بکند، بردارد، ببرد
تا تو ورق به ورق
رؤیا های بی خوابت را
پلک هایت را بمالی و بخوانی
در چشم خانه اش
روشن و بی غبار بخواند
باد از باز
تند تر کار می کند
پایان
دود جهنم است
که
در آیینه دل (ضمیر) آدمی
منعکس می شود
و
به دود دل استحاله می یابد
و بعد
راه آمده را بر می گردد،
تا مادیت یابد و در هیئت واژه ها بر کاغذ نشیند.
1
دود
راه واحدی
را
دو بار طی می کند:
الف
می آید
ب
برمی گردد.
2
در این آمد و رفت
دود مادی به دود روحی ـ روانی استحاله می یابد
تا
دو باره برگرد و مادیت یابد.
3
آنچه دوباره مادیت می یابد
چیزی فراتر از دود آغازین است.
4
دود اولین و ثانوی است.
5
دود مادی و روحی و روانی است.
6
دیالک تیک دود اوبژکتیو ـ دود سوبژکتیو است.
7
رئالیسم این اثر نحوه انعکاس رئالیستی این دود است.
8
هر اثر هنری اصیل
دیالک تیک دود برونی و دود درونی است.
9
دود درونی ثانوی است
ولی
به نوبه خود
مؤثر در دود برونی است
دندان درد و تریاک
1
تریاک درمان نیست.
2
مسکن است.
3
هروئین هم درمان هیچ دردی نیست.
اگرچه مسکن قوی تر و بهتری است.
4
ضمنا
برای درمان دنداندرد
دیگر کسی به تریاک توسل نمی جوید.
5
دندانپزشک دم در هر خانه هست.
6
درد ما دیری است که خود هروئین و تریاک است:
الف
هم در فرم مادی اش
ب
هم در فرم ایده ئولوژیکی اش.
7
درد بی درمانی
که
درمانش
دمار از روزگار اطبا در می آورد.
شاهنامه
1
اگر داستان های شاهنامه را به دقت بخوانیم
در اسطوره وارگی آن جائی برای تردید نمی ماند.
2
اساطیر پیشفرم های مذاهب اند.
3
دیو در شاهنامه همان شیطان است که در قرآن کریم آمده است.
تدارک تئوریکی
برای برسمیت شناسی دولت اسلامی (داعش)
در رسانه های غربی
و
آماده سازی افکار عمومی برای آن
شروع شده است.
1
دلایل علمای امپریالیستی
هم قوی اند و هم معنوی اند:
الف
چون دولت اسلامی داعش
در منطقه تحت نفوذش در سوریه
سپور و پلیس راهنمائی و پلیس امر به معروف و نهی از منکر
دارد،
پس بنا بر تئوری ماکس وبر
ـ جامعه شناس به قول دپه، سوسیال ـ امپریالیست ـ
می توان آن را دولت تلقی کرد و برسمیت شناخت.
که
در آیینه دل (ضمیر) آدمی
منعکس می شود
و
به دود دل استحاله می یابد
و بعد
راه آمده را بر می گردد،
تا مادیت یابد و در هیئت واژه ها بر کاغذ نشیند.
1
دود
راه واحدی
را
دو بار طی می کند:
الف
می آید
ب
برمی گردد.
2
در این آمد و رفت
دود مادی به دود روحی ـ روانی استحاله می یابد
تا
دو باره برگرد و مادیت یابد.
3
آنچه دوباره مادیت می یابد
چیزی فراتر از دود آغازین است.
4
دود اولین و ثانوی است.
5
دود مادی و روحی و روانی است.
6
دیالک تیک دود اوبژکتیو ـ دود سوبژکتیو است.
7
رئالیسم این اثر نحوه انعکاس رئالیستی این دود است.
8
هر اثر هنری اصیل
دیالک تیک دود برونی و دود درونی است.
9
دود درونی ثانوی است
ولی
به نوبه خود
مؤثر در دود برونی است
دندان درد و تریاک
1
تریاک درمان نیست.
2
مسکن است.
3
هروئین هم درمان هیچ دردی نیست.
اگرچه مسکن قوی تر و بهتری است.
4
ضمنا
برای درمان دنداندرد
دیگر کسی به تریاک توسل نمی جوید.
5
دندانپزشک دم در هر خانه هست.
6
درد ما دیری است که خود هروئین و تریاک است:
الف
هم در فرم مادی اش
ب
هم در فرم ایده ئولوژیکی اش.
7
درد بی درمانی
که
درمانش
دمار از روزگار اطبا در می آورد.
شاهنامه
1
اگر داستان های شاهنامه را به دقت بخوانیم
در اسطوره وارگی آن جائی برای تردید نمی ماند.
2
اساطیر پیشفرم های مذاهب اند.
3
دیو در شاهنامه همان شیطان است که در قرآن کریم آمده است.
تدارک تئوریکی
برای برسمیت شناسی دولت اسلامی (داعش)
در رسانه های غربی
و
آماده سازی افکار عمومی برای آن
شروع شده است.
1
دلایل علمای امپریالیستی
هم قوی اند و هم معنوی اند:
الف
چون دولت اسلامی داعش
در منطقه تحت نفوذش در سوریه
سپور و پلیس راهنمائی و پلیس امر به معروف و نهی از منکر
دارد،
پس بنا بر تئوری ماکس وبر
ـ جامعه شناس به قول دپه، سوسیال ـ امپریالیست ـ
می توان آن را دولت تلقی کرد و برسمیت شناخت.
بیل گیتس
1
ثروت بیل گیتس از بدبخت کردن مردم نیست.
2 بیل گیتس از مؤسسین شرکت مایکروسافت است.
3
بنیانگذار تحول در رایانه های شخصی است.
4
ثروت او از توسعه علم و فن است.
5
چهره مثبت نظام سرمایه داری هم همین است.
6
حجم علم و فن توسعه یافته
در دامان نظام سرمایه داری
در این مدت کوتاه
بیش از توسعه علم و فن در تمام طول تاریخ بشری است.
1
ثروت بیل گیتس از بدبخت کردن مردم نیست.
2 بیل گیتس از مؤسسین شرکت مایکروسافت است.
3
بنیانگذار تحول در رایانه های شخصی است.
4
ثروت او از توسعه علم و فن است.
5
چهره مثبت نظام سرمایه داری هم همین است.
6
حجم علم و فن توسعه یافته
در دامان نظام سرمایه داری
در این مدت کوتاه
بیش از توسعه علم و فن در تمام طول تاریخ بشری است.
محبت بی قید و شرط
فقط
از دست مادر و پدر
برمی آید.
1
تازه این را هم نمی توان با اطمینان مطلق گفت.
2
اصولا برای هر «دادی» هر کس «ستدی» انتظار دارد.
3
اگر برای دادش، ستدی دریافت نکند
برای همیشه طلبکار می ماند
و
چشم به راه دریافت چیزی به ازای داد خود.
4
ریشه واژه «بیداد» همین جا ست:
5
بیداد مخفف «ستد بی داد» است.
6
بیداد یعنی ستدی دریافت کنی و به ازای آن، دادی ندهی.
ادامه دارد.
فقط
از دست مادر و پدر
برمی آید.
1
تازه این را هم نمی توان با اطمینان مطلق گفت.
2
اصولا برای هر «دادی» هر کس «ستدی» انتظار دارد.
3
اگر برای دادش، ستدی دریافت نکند
برای همیشه طلبکار می ماند
و
چشم به راه دریافت چیزی به ازای داد خود.
4
ریشه واژه «بیداد» همین جا ست:
5
بیداد مخفف «ستد بی داد» است.
6
بیداد یعنی ستدی دریافت کنی و به ازای آن، دادی ندهی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر