انتقاد
رادیکال از اخلاق
از
سوفیست ها تا نیچه
پروفسور
دکتر وینفرید شرودر
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
خاطره خروشان
فرج الله میزانی
(جوانشیر)
18
دیوید هیوم (1711 ـ 1776)
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلیس
از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث
·
دیوید هیوم در اثر خویش تحت عنوان «کلاهبردار
عاقل» عدم برسمیت شناسی اخلاق از نقطه نظر جالبی را بطرزی دقیق و انعطاف مند مطرح
می سازد.
·
هیوم اینجا به کلنجار با شکوه رایج
زیر می پردازد:
الف
·
عمل عادلانه برای کسی که عادلانه
رفتار می کند، فایده حتمی در پی ندارد.
ب
·
کسی که همواره ـ بدون استثناء ـ عادلانه،
با ملاحظه و صادقانه رفتار می کند، در رابطه با منافع شخصی خویش، ضرر می کند و به
راحتی «فدای صداقت خود» می گردد.
ت
·
بنابرین، استراتژی کلاهبردار عاقل
سنجیده نمودار می گردد.
·
موضع او به شرح زیر تبیین می یابد:
·
اگر من ناعادلانه عمل کنم، می
توانم انتظار ارتقای چشمگیر شانس و اقبال خود را داشته باشم.
پ
·
مسئله اکنون این است که آیا با زیر
پا نهادن قواعد توسط من، ثبات و سلامت جامعه به خطر می افتد و یا نه.
1
·
اگر چنین باشد، از موازین اخلاقی تخطی
نمی کنم.
2
·
اما اگر تخطی من از موازین اخلاقی،
برای جامعه پیامدهای منفی به دنبال نیاورد و ضمنا برای من مفید باشد، من استثنائا
به اعمال ناعادلانه دست می زنم.
19
·
این بدان معنی است که کلاهبردار
عاقل، موازین اخلاقی عام را رعایت می کند، ولی ضمنا همه استثائات را مورد بهره
برداری قرار می دهد.
الف
·
او بی تردید، فردی غیراخلاقی است.
·
برای اینکه موازین اخلاقی برای او
تعیین کننده نیستند، بلکه می توانند هرازگاهی زیر پا نهاده شوند.
ب
·
او اما تبهکار ایراسیونال (خردستیز)
و بر خلاف افراد ضد اخلاقی، تبهکار ضد اجتماعی ئی نیست.
ت
·
او در این حد «عاقل» و «راسیونال»
است که موازین اخلاقی و رعایت عملی عمومی آنها را اصولا به رسمیت می شناسد و لازم
می داند.
·
(به همین دلیل هم «کلاهبردار عاقل» لقب گرفته
است.)
پ
·
خود کلاهبردار عاقل هم ـ به
استثنای موارد استثنائی ـ موازین اخلاقی را عملا رعایت می کند.
20
·
خواه با اصل فرد ضد اخلاقی سروکار
داشته باشیم که همیشه از موزاین اخلاقی تخطی می کند، وقتی که برای تکثیر منافع
شخصی اش مفید باشند و خواه با اصل کلاهبردار عاقل سروکار داشته باشیم که در موارد
استثنائی، موازین اخلاقی را زیر پا می نهد، در هر دو مورد با اصل اساسی فردی سر و
کار داریم.
الف
·
هر دو ـ به قول کانت ـ از قانون
اساسی عملی سوبژکتیوی تبعیت می کنند.
ب
·
رهنمای عمل در هر دو، شعاری است که
فقط برای فرد مربوطه اعتبار دارد که آن را از آن خود کرده است:
·
من از این قانون شخصی تبعیت می کنم،
ولی آن را هرگز به کسی توصیه نمی کنم و طالب آن نیز نیستم که اعتبار عام کسب کند.
21
·
مواضعی بطرزی روشن از این اصول اساسی
ضد اخلاقی متمایز می گردند که طرح خواهند
شد و مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر