محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون
ربابه نون
در منظومه مـوضوع های زهـری
انسان عام را میبینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید
و
سیارات این منظومه رنج های انسان تهدیدست و ستمدیده است
و
یـاس امـروز، امید فردا، عشق،طبیعت،
گله از ناهمدلی و نامردمی،
و
گاه اشارت هایی تاریخی.
·
معنی تحت اللفظی:
·
موضوعات مطروحه
در شعر محمد زهری منظومه ای از طراز منظومه شمسی را تشکیل می دهند.
·
در این منظومه انسان
عام را می بینیم.
·
خورشید این انسان
عام، تنهائی او ست.
·
سیارات این
منظومه به شرح زیرند:
1
·
رنج ها ی انسان تهیدست
و ستمدیده است.
2
·
یأس امروز است.
3
·
امید فردا ست.
4
·
عشق است.
5
·
طبیعت است.
6
·
گله از ناهمدلی و
نامردمی است.
7
·
اشارات تاریخی
هرازگاهی است.
در منظومه مـوضوع های زهـری
انسان عام را میبینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید
و
سیارات این منظومه رنج های انسان تهدیدست و ستمدیده است
و
یـاس امـروز، امید فردا، عشق،طبیعت،
گله از ناهمدلی و نامردمی،
و
گاه اشارت هایی تاریخی.
·
وقتی کسی توان
تفکر مفهومی نداشته باشد، نمی تواند منطقی بیندیشد و به همین روز می افتد که
کیانوش افتاده است:
1
در منظومه مـوضوع های زهـری
·
کیانوش عملا شعر
محمد زهری را به منظومه شمسی تشبیه می کند.
·
منظومه ای که از موضوعات متنوع و متفاوت تشکیل شده است.
·
چنین کاری هم مجاز است و هم ایده بدی نیست.
2
در منظومه مـوضوع های زهـری
انسان عام را میبینیم
·
ایراد محمود
کیانوش حواس پرتی و یا پریشان «اندیشی» او ست.
·
چون منطقی این خواهد بود که یکی از موضوعات مطروحه در شعر محمد زهری را خورشید
تصور و تصویر کند و مابقی را سیارات و ماه و غیره.
·
کیانوش اما نه تنها همین مسئله ساده و پیش پا افتاده را بلافاصله فراموش می کند، بلکه منظومه را
حتی فراموش می کند.
·
چون به جای دیدن منظومه به مثابه کل متشکل از اجزاء، انسان عام را
می بیند.
3
در منظومه مـوضوع های زهـری
انسان عام را میبینیم
·
دلیل این خطای
کیانوش این است، که او تفاوت عام با کل را نمی داند.
·
بیگانگی با خرد (فلسفه) همیشه فلاکت بار و رسواگر است.
·
ما به نیت تمرین تفکر مفهومی هم باشد، تفاوت عام با
کل را با مثال هائی روشن می کنیم:
الف
·
درخت، گربه، سگ و
امثالهم هر کدام یک مفهوم عام است.
·
مفهوم عام درخت نتیجه تجرید فکری سرو و صنوبر و سپیدار و غیره است.
·
سرو و صنوبر و سپیداری که منفرد و یا خاص اند.
·
تفاوت منفرد با خاص چیست؟
ب
·
خاص چیزی است که نسبت
به پایین تر از خود عام باشد و نسبت با بالاتر از خود منفرد باشد.
1
·
سرو نسبت به
انواع مختلف سرو عام است.
·
یعنی از تجرید فکری انواع مختلف سرو تشکیل شده است.
2
·
سرو اما نسبت به مفهوم
عام درخت، منفرد است.
·
چون مفهوم عام درخت از تجرید سرو و صنوبر و سپیدار و غیره تشکیل شده است.
ت
·
اگر کسی از مفهوم
عام درخت حرکت کند به درختان خاص و یا منفرد خواهد رسید.
·
به سرو و صنوبر و سپیدار و غیره خواهد رسید.
·
از یک چیز انتزاعی (مجرد) به چیزهای مشخص خواهد رسید.
·
کیانوش و نه فقط کیانوش از این حقیقت امر غافل است.
·
فکر می کند عام یعنی کل.
پ
·
منظومه شمسی و یا
مجموعه اشعار زهری کل است و متشکل از اجزای خویش است:
·
متشکل از خورشید و زمین و غیره ویا اشعار مختلف زهری است.
·
میان منظومه شمسی و زمین و غیره و میان مجموعه اشعار زهری و تک تک اشعار او رابطه
دیالک تیکی جزء و کل برقرار است و نه منفرد و عام.
ث
·
ضمنا منظومه شمسی یکی از میلیون ها منظومه است.
·
در نتیجه، بر خلاف توهم کیانوش، نه عام، بلکه منفرد است.
·
اگر همه منظومه ها تجرید شوند، مفهوم عام کاینات و یا کیهان تشکیل خواهد شد.
ج
·
میان منظومه شمسی
و کاینات رابطه دیالک تیکی جزء و کل بر قرار است.
ح
·
رابطه منفرد (خاص) و عام میان منظومه از هر نوع و تحت هر نام و کاینات برقرار
است.
خ
·
میان زمین و کیوان و غیره و منظومه شمسی هم رابطه دیالک تیکی منفرد و عام
برقرار نیست.
·
بلکه رابطه جزء و کل برقرار است.
د
·
رابطه منفرد و عام میان سیارات و منظومه برقرار است.
·
اگر زمین و کیوان و غیره را منفرد تصور کنیم و مورد تجرید قرار دهیم، به مفهوم عام
سیاره می رسیم و نه منظومه.
4
در منظومه مـوضوع های زهـری
انسان عام را میبینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید
·
کیانوش عملا میان
منظومه شمسی و انسان عام علامت تساوی می گذارد.
·
او انسان عام را به مثابه کل جا می زند.
·
چنین کرد و کاری اما مجاز نیست.
·
مفهوم عام مثلا درخت که متشکل از انواع مختلف درخت نیست.
·
مفهوم عام مثلا درخت نتیجه تجریدی از آنها ست.
·
نتیجه ی انتزاعی از آنها ست:
·
همه جنبه های خاص سرو و صنوبر و غیره را مورد صرفنظر قرار داده اند و جنبه
مشترک آنها را مثلا داشتن ریشه و غیره را عمده کرده اند و آن را درخت نامیده اند.
5
در منظومه مـوضوع های زهـری
انسان عام را میبینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید
·
انسان عام وقتی به زور بازوی کیانوش به عنوان کل
جا زده شد، متشکل از اجزائی می گردد.
·
انسان عام کذائی و
در حقیت به مثابه منظومه و یا کل از اجزای زیر تشکیل شده است:
الف
·
تنهائی انسان عام
به مثابه خورشید
ب
·
رنج های انسان تهیدست
و عشق و طبیعت و هرچه دل کیانوش بخواهد، به مثابه سیارات.
7
·
«تنهائی انسان عام» خود خیلی
خنده دار است.
·
این بدان می ماند که کسی از تنهائی درخت عام و یا گربه عام سخن گوید.
·
بی خبری از خرد
هم همین است.
·
تنهائی را اصولا فقط می توان به چیزهای منفرد و مشخص نسبت داد و نه به مفاهیم عام.
·
درخت فقط در هیئت درختان منفرد وجود دارد.
·
درخت فقط در هیئت سرو و صنوبر و غیره وجود دارد و می تواند تنها باشد.
·
انسان عام که نمی تواند تنها باشد و از تنهائی اش خورشیدی برای خود اختراع کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر