۱۳۹۴ تیر ۱۷, چهارشنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (127)

محمود کیانوش

محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون

در منظومه ‌ مـوضوع های زهـری
انسان عام را می‌بینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید
 و
سیارات‌ این منظومه رنج های انسان‌ تهدیدست‌ و ستمدیده است
و
 یـاس امـروز، امید فردا، عشق،طبیعت، گله از ناهمدلی و نامردمی،
و
 گاه اشارت هایی تاریخی.

·        معنی تحت اللفظی:
·        موضوعات مطروحه در شعر محمد زهری منظومه ای از طراز منظومه شمسی را تشکیل می دهند.
·        در این منظومه انسان عام را می بینیم.
·        خورشید این انسان عام، تنهائی او ست.
·        سیارات این منظومه به شرح زیرند:

1
·        رنج ها ی انسان تهیدست و ستمدیده است.

2
·        یأس امروز است.

3
·        امید فردا ست.  

4
·        عشق است.  

5
·        طبیعت است.  

6
·        گله از ناهمدلی و نامردمی است.  

7
·        اشارات تاریخی هرازگاهی است.  

در منظومه ‌ مـوضوع های زهـری
انسان عام را می‌بینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید
 و
سیارات‌ این منظومه رنج های انسان‌ تهدیدست‌ و ستمدیده است
و
 یـاس امـروز، امید فردا، عشق،طبیعت، گله از ناهمدلی و نامردمی،
و
 گاه اشارت هایی تاریخی.

·        وقتی کسی توان تفکر مفهومی نداشته باشد، نمی تواند منطقی بیندیشد و به همین روز می افتد که کیانوش افتاده است:  

 1
در منظومه ‌ مـوضوع های زهـری

·        کیانوش عملا شعر محمد زهری را به منظومه شمسی تشبیه می کند.
·        منظومه ای که از موضوعات متنوع و متفاوت تشکیل شده است.
·        چنین کاری هم مجاز است و هم ایده بدی نیست.

2
در منظومه ‌ مـوضوع های زهـری
انسان عام را می‌بینیم

·        ایراد محمود کیانوش حواس پرتی و یا پریشان «اندیشی» او ست.
·        چون منطقی این خواهد بود که یکی از موضوعات مطروحه در شعر محمد زهری را خورشید تصور و تصویر کند و مابقی را سیارات و ماه و غیره.

·        کیانوش اما نه تنها همین مسئله ساده و پیش پا افتاده را بلافاصله  فراموش می کند، بلکه منظومه را حتی فراموش می کند.
·        چون به جای دیدن منظومه به مثابه کل متشکل از اجزاء، انسان عام را می بیند.

3
در منظومه ‌ مـوضوع های زهـری
انسان عام را می‌بینیم

·        دلیل این خطای کیانوش این است، که او تفاوت عام با کل را نمی داند.
·        بیگانگی با خرد (فلسفه) همیشه فلاکت بار و رسواگر است.

·        ما به نیت تمرین تفکر مفهومی هم باشد، تفاوت عام با کل را با مثال هائی روشن می کنیم:

الف
·        درخت، گربه، سگ و امثالهم هر کدام یک مفهوم عام است.
·        مفهوم عام درخت نتیجه تجرید فکری سرو و صنوبر و سپیدار و غیره است.
·        سرو و صنوبر و سپیداری که منفرد و یا خاص اند.

·        تفاوت منفرد با خاص چیست؟  

ب
·        خاص چیزی است که نسبت به پایین تر از خود عام باشد و نسبت با بالاتر از خود منفرد باشد.

1
·        سرو نسبت به انواع مختلف سرو عام است.
·        یعنی از تجرید فکری انواع مختلف سرو تشکیل شده است.

2
·        سرو اما نسبت به مفهوم عام درخت، منفرد است.
·        چون مفهوم عام درخت از تجرید سرو و صنوبر و سپیدار و غیره تشکیل شده است.

ت
·        اگر کسی از مفهوم عام درخت حرکت کند به درختان خاص و یا منفرد خواهد رسید.
·        به سرو و صنوبر و سپیدار و غیره خواهد رسید.

·        از یک چیز انتزاعی (مجرد) به چیزهای مشخص خواهد رسید.
·        کیانوش و نه فقط کیانوش از این حقیقت امر غافل است.
·        فکر می کند عام یعنی کل.

پ
·        منظومه شمسی و یا مجموعه اشعار زهری کل است و متشکل از اجزای خویش است:
·        متشکل از خورشید و زمین و غیره ویا اشعار مختلف زهری است.
·        میان منظومه شمسی و زمین و غیره و میان مجموعه اشعار زهری و تک تک اشعار او رابطه دیالک تیکی جزء و کل برقرار است و نه منفرد و عام.

ث
·        ضمنا منظومه شمسی یکی از میلیون ها منظومه است.
·        در نتیجه، بر خلاف توهم کیانوش، نه عام، بلکه منفرد است.
·        اگر همه منظومه ها تجرید شوند، مفهوم عام کاینات و یا کیهان تشکیل خواهد شد.

ج
·        میان منظومه شمسی و کاینات رابطه دیالک تیکی جزء و کل بر قرار است.

ح
·        رابطه منفرد (خاص) و عام میان منظومه از هر نوع و تحت هر نام و کاینات برقرار است.

خ
·        میان زمین و کیوان و غیره و منظومه شمسی هم رابطه دیالک تیکی منفرد و عام برقرار نیست.
·        بلکه رابطه جزء و کل برقرار است.

د
·        رابطه منفرد و عام میان سیارات و منظومه برقرار است.
·        اگر زمین و کیوان و غیره را منفرد تصور کنیم و مورد تجرید قرار دهیم، به مفهوم عام سیاره می رسیم و نه منظومه.

4
در منظومه ‌ مـوضوع های زهـری
انسان عام را می‌بینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید

·        کیانوش عملا میان منظومه شمسی و انسان عام علامت تساوی می گذارد.
·        او انسان عام را به مثابه کل جا می زند.
·        چنین کرد و کاری اما مجاز نیست.
·        مفهوم عام مثلا درخت که متشکل از انواع مختلف درخت نیست.
·        مفهوم عام مثلا درخت نتیجه تجریدی از آنها ست.
·        نتیجه ی انتزاعی از آنها ست:
·        همه جنبه های خاص سرو و صنوبر و غیره را مورد صرفنظر قرار داده اند و جنبه مشترک آنها را مثلا داشتن ریشه و غیره را عمده کرده اند و آن را درخت نامیده اند.

5
در منظومه ‌ مـوضوع های زهـری
انسان عام را می‌بینیم
با تنهایی اش در مقام خورشید

·        انسان عام وقتی به زور بازوی کیانوش به عنوان کل جا زده شد، متشکل از اجزائی می گردد.

·        انسان عام کذائی و در حقیت به مثابه منظومه و یا کل از اجزای زیر تشکیل شده است:

الف
·        تنهائی انسان عام به مثابه خورشید

ب
·        رنج های انسان تهیدست و عشق و طبیعت و هرچه دل کیانوش بخواهد، به مثابه سیارات.  

7
·        «تنهائی انسان عام» خود خیلی خنده دار است.

·        این بدان می ماند که کسی از تنهائی درخت عام و یا گربه عام سخن گوید.
·        بی خبری از خرد هم همین است.

·        تنهائی را اصولا فقط می توان به چیزهای منفرد و مشخص نسبت داد و نه به  مفاهیم عام.

·        درخت فقط در هیئت درختان منفرد وجود دارد.
·        درخت فقط در هیئت سرو و صنوبر و غیره وجود دارد و می تواند تنها باشد.

·        انسان عام که نمی تواند تنها باشد و از تنهائی اش خورشیدی برای خود اختراع کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر