۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

سیری در حماسه داد (62)

 
اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه: راه توده  
تحلیلی از شین میم شین
3

 قـــیــــام کــاوه

1

·        با شکوه ترین قیام در شاهنامه، قیام کاوه است که بسیارشهرت یافته، ولی عملا از محتوا و مضمون اصلی اش خالی شده است.

2

·        بر اثر تبلیغات دهه های اخیر چنین عنوان شده که گویا قیام کاوه عبارت است از قیام ایرانیان علیه تازیان.

3

·        گفته می شود که گویا ضحاک به آن دلیل مورد نفرت مردم ایران بوده که شاهی بیگانه بوده است.

4

·        قیام کاوه در نظر مبلغین درباری عبارت است از «شوریدن بر پادشاه بیگانه و برانداختن بیداد.»

5

·        بنابراین ادعا و ادعاهای نظیر آن، انگیزه قیام کاوه ناسیونالیسم ضد عربی ایرانیان بوده است!

6


·        در حالی که فردوسی در توصیف سلطنت ضحاک و قیام کاوه با وجود تفصیل فراوان به اشاره هم شده نژاد او را دلیل بیدادگری و انگیزه ی قیام نمی داند.

7

·        در آن زمان در شاهنامه هنوز «هفت کشور» یکی است و این جدایی مرزها وجود ندارد تا سخن از بیگانه و خودی باشد.

8

·        تازه در زمان فریدون است که جهان بین سه پسر او تقسیم می شود که در آن زمان هم سرزمین تازیان در کنار ایران به ایرج سپرده می شود و بیگانه به حساب نمی آید.

از ایشان چو نوبت به ایرج رسید
مـر او را پدر شــاه ایــران گــزید

هم ایران و هم دشــت نیزه روان
هم آن تخت شاهی و تاج ســران

بـدو داد کـاو را ســـــزا بـود تــاج
...

9

·        از نوشته طبری چنین بر می آید که در زمان طبری هم ایرانیان ضحاک را نه بیگانه، بلکه خودی می دانسته اند:

«اهل یمن دعوی انتساب او را دارند و عجم دعوی انتساب او را.»

10
·        قیام کاوه، قیام داد بر ضد بیداد است.

11

·        قیام کاوه، قیام توده مردم بر ضد شاه بیدادگر است و نه قیام ایرانیان بر ضد اعراب.

12

·        قیام کاوه در زمان فردوسی مشهور بوده و در تاریخ طبری و عزر ثعالبی و بسیاری دیگر از نوشته ها آمده است.

13

·        مقایسه این قیام در شاهنامه با آثار مشابه هم قدرت داستان پردازی و سخنوری بی همتای فردوسی را نشان می دهد و هم بینش سیاسی و اجتماعی خودویژه او را.

14
·        برای طبری مسئله قیام کاوه به شرح زیر است:

«مردی از بابل بر ضحاک خروج کرد.
گفت:
«مگر نه پنداری که پادشاه جهانی و جهان مال تو  ست؟»
گفت:
« چرا؟»
گفت:
«پس زحمت تو بر جهان باشد نه بر ما تنها.
ولی تو از همه مردم جهان فقط ما را می کشی.»
ضحاک رای او پذیرفت و گفت:
«دو مردی که باید کشت از همه مردم گیرند و از جای خاصی نباشد.»

15
·        روایت دیگر و بهتر طبری به شرح زیر است:

«یکی از عامه اهل اصفهان به نام کابی بر او تاخت و این به سبب دو پسرش بود که فرستادگان بیوراسب برای دو ماری که بر شانه داشت گرفته بودند.
گویند:
«وقتی کابی از کار دو پسر به هیجان آمد عصائی برگرفت و پوستی که داشت بر آن آویخت و پرچم برافراشت و کسان را به مخالفت و پیکار بیوراسب خواند و بسیار کس از جور بیوراسب بر او گرد آمد و چون کابی ظفر یافت، مردم پرچم را مبارک گرفتند.»

16

·        طبری دوسه روایت دیگر هم می آورد که در همه آنها تقاضای کابی فقط این است که ظلم ضحاک به یک نسبت در همه کشور تقسیم شود.
·        ضحاک هم می پذیرد.
17

·        روایت عزر ثعالبی در مضمون تا حدودی شبیه شاهنامه است.
·        منتها بی نهایت بی رنگ.
18

·        آن سان که هیچگونه احساسی در خواننده پدید نمی آورد و به طریق اولی هیچ گونه کینه ای علیه شاهان بیدادگر و شوری برای قیام علیه آنان در دل ها بر نمی انگیزد.

19
·        کاوه شاهنامه حدیثی جدا از همه این هاست.

20

·        فردوسی از این قیام داستان بسیار زیبا و آموزنده ای می سازد که حتی امروز، پس از گذشت هزار سال، بسیاری از اجزاء آن نیز در مبارزات انقلابی مسئله روز است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر