۱۳۹۲ مهر ۱۷, چهارشنبه

تئوری هنر (20)

اثری از دیتر روت
هنرمند بورژوائی واپسین

پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین
  
تئوری هنر بورژوائی واپسین
ادامه

 پیشکش به پدرم ـ سیاوش کسرائی
  
23


·        استه تیک ساختارهای انتزاعی  مورد نظر ماکس بنزه و غیره، تعمیم نظری (تئوریکی) «هنر انتزاعی» است که ماهیت آثار هنری را در فرم محض می جوید و به غلط خیال می کند که ماهیت آثار هنری در شکل دهی مدیوم مادی مربوطه (رنگ، صوت، لحن و غیره) و مانی پولاسیون آن نهفته است.

·        (اخیرا شاعری ایرانی شعری سروده اند که بیت بیت آن ستایش و جانبداری از فرمالیسم محض است مترجم):

نفی مظروف است و جويد ظرف را
می نهد معنا و گيرد حرف را.

24

 افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط
·         
·        این جریان فکری، بلحاظ نظری خیلی وقت ها قبل از این در تعلیمات افلاطون مبنی بر «الهیت فرم» شروع می شود و در استه تیک کانت تکیه گاه معینی پیدا می کند. 

25

·        استه تیک ساختارهای انتزاعی  مورد نظر ماکس بنزه و غیره در افراطی ترین فرم خویش به بت واره سازی ساختارهای اسکولاستیکی در هنر (مثلا در هنر موسیقی) منجر می شود.

26

 هلموت هایس باتل (1921 ـ 1996)
نویسنده، منتقد، مقاله نویش المانی
برنده جوایز متعدد
مؤلف اثار متعدد

·        و در ادبیات، خود را به عنوان گرایش به اصطلاح «شعر دستور زبان ستیز» به نمایندگی هایس باتل، مونز و غیره نمودار می سازد که به پشت سر هم ردیف کردن واژه ها بدون داشتن فونکسیون سینتاکتیکی و سمانتیکی قابل درک، می پردازد.

·        (موضوع سمانتیک، عبارت است از فونکسیون معنائی و  فونکسیون نامگذاری علائم.
·       سینتاکتیک اگر مثلا در نوشته ای قاعده توالی و ترتیب واژه ها و غیره را در نظر بگیریم، به عرصه سینتاکتیکی سمیوتیک عمومی می رسیم.  مترجم)

·        مراجعه کنید به  سمانتیک و سمیوتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

27

 دیتر روت (کارل دیتریش روت)
شاعر و هنرمند سوئیسی آلمانی الاصل
نماینده «شعر مشخص»
مؤلف اثار متعدد

·        این جریان در آثار دیتر روت، بطرز رادیکالی پا فراتر می نهد و حتی به انحلال خود زبان کمر می بندد.
·        آنگاه کسب و کار نویسنده در پشت سر هم ردیف کردن صرف  اصوات و حروف خلاصه می شود.

تئوری هنری مبتنی بر جامعه شناسی

 تئودور آدورنو (1903 ـ 1969)
فیلسوف، جامعه شناس، تئوریسین موسیقی و آهنگساز
از سردمداران مکتب فرانکفورت
از آثار اصلی او:
دیالک تیک روشنگری
دیالک تیک منفی
 تئوری استه تیکی

1

·        در نقطه مقابل این جریان در تئوری هنر، جریان دیگری سر برمی کشد که بوسیله آرنولد هاوزر، آدورنو، گلدمن و غیره نمایندگی می شود.
2

·        این جریان، قوانین تولید آثار هنری و تاریخ هنری آنها را از عوامل سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) استخراج می کند.

3

·        این جریان ضمن استفاده از مقولات اجتماعی ـ اقتصادی، بسان جریان قبلی، ارزش های تعیین کننده بلحاظ تاریخی دقیقا اثبات شده را نادیده می گیرد.

4

·        برای اینکه مقولات طبقاتی از قبیل بورژوازی، فئودالیسم و غیره را بلحاظ تاریخی ـ مشخص بنا بر فونکسیون طبقات اجتماعی تعیین نمی کند:
الف

·        بلکه آنها را در دوران های کاملا متفاوت معتبر جا می زند.

ب

·        و اکثر اوقات آنها را بنا بر معیارهای ایدئولوژیکی ـ روحی محض تعیین می کند.


تئوری هنری گئورگ لوکاچ

 گئورگ لوکاچ (1885 ـ 1971)
فیلسوف، منتقد ادبی مجارستانی
آثار او:
تاریخ و شعور طبقاتی
روح و فرم
تئوری رمان
اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم
تخریب خرد
اونتولوژی و مارکس
استه تیک

1

·        در سال های پایانی قرن بیستم، گئورگ لوکاچ به تدوین تئوری هنری بسته ای اقدام کرده است.

2

·        لوکاچ می کوشد که از تئوری تقلید (کپیه کردن)  که هگل، گوته، شیللر و ژان پاول دور انداخته اند، بکمک سیسم علامتی روان شناسی پاولوف و دینامیسم عصبی آن، درک جدیدی ارائه دهد.

3

·        از دید لوکاچ، فونکسیون هنر عبارت است از تقلید (کپیه کردن)  از واقعیت عینی موجود بر طبق سیستم علامتی تدوین شده از سوی لوکاچ که میان احساس وزبان حرکت می کند.

4

·        لوکاچ مفهوم «تقلید» (کپیه کردن)  را تحت اللفظی معنی می کند و بکار می بندد.

5

·        بزعم لوکاچ، فونکسیون هنر در انتقاد خلاصه می شود:
·        یعنی در آزاد سازی ضمیر (شعور) از عناصر ایراسیونالیستی (خردستیز.)   

6

·        درک لوکاچ از مفهوم واقعیت عینی از سرتاپا خطی و ساده است.

7

·        مقوله امکان که در فلسفه ارسطو، لسینگ و غیره نقش مسلط به عهده داشته، بکلی فراموش می شود.

·        مراجعه کنید به واقعیت عینی، دیالک تیک امکان و واقعیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

8


الکساندر گوتلیب باوم گارتن (1714 ـ 1762)
فیلسوف آلمانی
از نمایندگان مهم فلسفه روشنگری
مؤسس مفهوم «استه تیک»

·        بدین طریق، تفاوت هنر با فلسفه در فرم شناخت خلاصه می شود.
·        به همان سان که باوم گارتن هنر را تصویر حسی نامیده بود.

9

·        لوکاچ بدین طریق، نقش استه تیکی اصیل خاص هنر را نفی می کند.

10

·        آثار هنری بدین طریق تا حد مثال هائی برای ایده های فلسفی تنزل می یابند.

11

·        این تنزل مقام هنر بوسیله لوکاچ با طبیعت زدائی (دناتورالیزاسیون) ایدئالیستی او از مفهوم سوبژکت در رابطه است.

·        (طبیعت زدائی از مثلا پروتئین ها، در بیوشیمی به معنی از بین بردن تأثیر بیولوژیکی آنها بکار می رود.
·        تبدیل تحم مرغ به نیمرو و شیر به پنیر با طبیعت زدائی از اسیدهای امینه (پروتئین های)  مربوطه همراه است. مترجم)

12


·        تئوری هنری ماتریالیستی ـ لنینیستی در مقابل این تئوری ها، مقوله جانبداری را در کانون سیستم مختصات قرار می دهد:
·        لنین، «سازمان حزبی و ادبیات حزبی»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر