۱۳۹۲ مهر ۲۷, شنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (63)


گر مهر تو بیرون رود از سینه مردم
در شهر کسی را به کسی کینه نماند.
شاپور تهرانی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک  لیلا  پرهام      
میم حجری

·        طنزی دو پهلو، که قابلیت تفاسیر مختلف، متفاوت و حتی متضاد را دارد:
·        فقط کافی است که محتوا و معنی «تو» تعیین شود:

1


·        اگر منظور شاعر از «تو»، ضحاک حاکم باشد، پیش شرط رهائی از همنوع ستیزی (کینه کسی به کسی)  ترک طرفداری از ضحاک (بیرون راندن مهر ضحاک از دل)  خواهد بود.

2

·        ترک طرفداری ازضحاک اما به معنی طرفداری از خلق خواهد بود و طرفداری از خلق به معنی کندن سنگر و موضع گیری بر ضد ضحاک خواهد بود.  

3


·        در آن صورت جامعه و همبود ستیزی، که در حقیقت نوعی خودستیزی است، جای خود را به ضحاک ستیزی و نتیجتا به همبستگی توده ای خواهد داد.

4

·        در آن صورت، این بیت به زره طنزی تند و تیز  و زهراگین و ژرف ملبس خواهد شد و در نهایت سادگی و معصومیت به سلاح روشنگری و نبرد رهائی بخش بدل خواهد گشت.

5

اثری از حسین رزاقی

·        اما اگر «تو» به معنی معشوق انتزاعی و یا کذائی تلقی شود که احتمالا مورد نظر شاعر بوده، در آن صورت مهر اگوئیستی (مهر مبتنی بر خودخواهی)  همه به یکی موجب شعله ور گشتن آتش نفاق و کین میان خلق خواهد شد.

6

·        چنین مهری اما در واقع نه مهر به معشوق کذائی، بلکه مهری تهی از شعور و کور به خویشتن خویش است، خودخواهی است، خودخواهی ئی که آبستن نفرت و دگر ستیزی است، خودخواهی ئی که نافی همیستگی است.

7

·        در آن صورت «مهر تو» نه مهری اصیل و راستین، بلکه بهانه ای برای خودپرستی و همنوع ستیزی خواهد بود.
·        در آن صورت، «تو» ی انتزاعی رنگ خواهد بود و «من» واقعی با تمامت نکبت و ادبارش عرض اندام خواهد کرد، تا جامعه و جهان به جهنمی بدل شود و بربریت بر تخت نشیند. 
  
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر