۱۳۹۲ مهر ۱۸, پنجشنبه

تئوری هنر (21)

اثر از الوارو کونهال
رهبر حزب کمونیتس پرتقال
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین
  
تئوری هنر ماتریالیستی ـ لنینیستی

1

·        تئوری هنر ماتریالیستی ـ لنینیستی در مقابل تئوری های هنر بورژوائی واپسین از هر نوع و تحت هر نام، مقوله جانبداری را در کانون سیستم مختصات قرار می دهد:
·        لنین، «سازمان حزبی و ادبیات حزبی»

2

·        هنرهای تجسمی به عرصه خاصی از ارزشگذاری های استه تیکی تعلق دارند.
·        فرم بخشی بنا بر حد و اندازه ذاتی چیزها ـ که بر طبق قوانین زیبائی صورت می گیرد ـ بویژه با شخصیت انسانی و تمامت حیات سازمان یافته و آگاهانه انسان ها، جامعه و روابط شخصی مؤثر در آن در پیوند است.

3

·        انسان بنظر مارکس، درست به همان اندازه موجود نوعی است که بمثابه نوع زنده معاصر نسبت به خود به عنوان موجودی یونیورسال (عام) رفتار می کند.  

4

·        این رفتار به مثابه موجود نوعی نسبت به خود و نسبت به حیات آگاهانه و سازمان یافته نوعی، از تصمیمگیری مداوم و از جانبداری مداوم تشکیل می یابد و موضوع واقعی هنر را تشکیل می دهد.  

5

·        کناره گیری، بیطرفی و خنثائی در تشکیل و تعیین فکری، روحی و عملی  این  رابطه، قابل تصور حتی نیست.

6

·        هنر در جامعه طبقاتی به همین دلیل، منافع و خودفریبی های طبقات مربوطه را منعکس می کند.

7

·        روندهای هنری، ماهیتا خصلت ایدئولوژیکی دارند.

8

·        از این رو، هنر در جامعه سوسیالیستی عنصر بی جانشین و صرفنظرناپذیر روند حیات اجتماعی را تشکیل می دهد.

9

·        هنر در جامعه سوسیالیستی عنصری است که انسان همبود سوسیالیستی، بکمک آن در تصاویر بطور حسی قابل درکی به امکانات بدیلی (آلترناتیوی) لازم برای خودتحقق بخشی خویش به مثابه موجود نوعی در شرایط تاریخی یکباره موجود مربوطه پی می برد تا با امکانات تصمیمگیری شخصی مطلوب در موارد نمونه وار آشنا شود.  

10

·        همه هنرهای اصیل در زمان های گذشته نیز در راستای  جانبداری از آینده ای هومانیستی بوده اند.  

11

·        بر خلاف هنرهای اصیل در گذشته که اغلب فرم خودپوی جانبداری از آینده هومانیستی بوده اند، «تحزب و یا جانبداری» هنرمند سوسیالیستی خصلت آگاهانه دارد و به معنی آمادگی به تصمیمگیری مداوم در راه منافع زحمتکشان، تحت رهبری طبقه کارگر بر بنیان جهان بینانه ی مارکسیسم ـ لنینیسم است.

12
·        این جانبداری در نکات زیر آشکار می گردد:

الف
·        در انتخاب سوبژکت
ب

·        در تجزیه و تحلیل کمپلکس (مسائل بغرنج) اجتماعی علی (علت و معلولی)  
   
ت

·        در ارزیابی فاکتورهای (عوامل) اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیکی و روانی روند حیات اجتماعی و فردی.  

پ

 
·        در اخلاق ـ آگاهی و شور و عشق ـ آگاهی (اتوز و پتوز)  

ث
·        در شور و حال
ج
·        در موضعگیری جهان بینانه بنیادی

ح
·        در موضعگیری نسبت به وسایل استه تیکی

خ
·        در احساس مسئولیت نسبت به خلق


د

·        و قبل از همه در محسوس سازی سمت و سوی توسعه (دورنمای آتی) انسان سوسیالیستی به مثابه سوبژکت تاریخی.  

ادامه دارد.

۱ نظر: