۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (40)

فصل دوم
مبارزه بر سر فلسفه و «نا فلسفه»

پروفسور دکتر اندراس گدو

برگردان شین میم شین


بخش ششم

معیار مرزبندی فلسفه باید خرد و  ناخرد (عقل و جهل)  باشد.
  
5
·        «نا فلسفه» آلمانی با انتقاد فلسفه ستیز فرانسوی و انگلیسی از انقلاب و فلسفه روشنگری ـ هم بلحاظ انتقاد از موضع فلسفه عقیدتی و هم بلحاظ انتقاد از موضع پوزیتیویسم ـ خویشاوند بوده است. 

6
·        هر دو نوع فوق الذکر «نا فلسفه»، انقلاب فرانسه را معلول فلسفه می دانستند.

7

 فرانسوا رنه شاتوبریان (1768 ـ 1848)

نویسنده، شاعر و دیپلومات فرانسوی

از مخالفان انقلاب فرانسه، فلسفه خرد و فلسفه روشنگری

·        در تز شاتوبریان مبنی بر اینکه «دوران فلسفه به دوران تخریب چسبیده است»، انقلاب فرانسه آماج حمله قرار گرفته است.
·        (شاتوبریان، «مجموعه آثار»، جلد 3، ص 169، 1834)  

8

 ادموند بورکه (1729 ـ 1797)

نویسنده، دولتفیلسوف، سیاستمدار ایرلندی ـ بریتانیائی عصر روشنگری

پدر روحانی کنسرواتیسم (محافظه کاری)

طرفدار پوزیتیویسم اولیه

·        بنظر ادموند بورکه پوزیتیویست نیز انقلاب فرانسه «انقلاب نظریات و جزمیات نظری» بوده است.
·        (ادموند بورکه، «بازتاب هائی از انقلاب فرانسه و مقالات دیگر»، ص 288، 1912)

9
 لوئی گابریل ده بونا (1754 ـ 1840)

فیلسوف و دولتمرد فرانسوی

نماینده کنسرواتیسم (محافظه کاری)

از پیش اندیشان رستاوراسیون بوروبون ها (1814 ـ 183)      

·        هدف انقلاب ستیزی مبتنی بر «نا فلسفه» شاتوبریان و ده بونا این بود که ضمن تجلیل از مذهب به تحقیر فلسفه بپردازد.

10
·        به همان سان که یاکوبی به جای «فلسفه خرد»، فلسفه دیگری به نام «دانش بی واسطه» را علم کرد و شلینگ پیر بر ضد خرد، فلسفه وحی را مطرح نمود و به «چیزهای عرفانی»، به احساس و عقیده روی آورد.   

11

 هاینریش هاینه (1797 ـ 1856)

از بزرگترین شعرا، ژورنالیست ها و مورخین قرن نوزدهم

از ستایندگان انقلاب کبیر فرانسه و از دوستان مارکس

·        هاینریش هاینه شعر ضد انتقادی طنزآمیز خود را در اواسط قرن نوزدهم در واکنش به تشبثات «نا فلسفی» آلمانی و فرانسوی سروده است که قصد نابودی فلسفه بر سر داشته اند.

پطر قدیس به فریاد برآمد:

«ای وای، ای وای!

فلسفه کسب و کار قبیحی است.

در حیرتم از اینکه چرا بعضی ها به دنبال فلسفه اند!

فلسفه چیزی کسالت آور و بیهوده است

فلسفه ضمنا خدا ناشناس است.

فلسفه آدمی را به فقر و تردید دچار می سازد

فلسفه آدمی را آخر سر به دام شیطان می اندازد.»

12
·        تئوری، تاریخ، محتوا و توسعه مارکسیسم بطور کلی و بویژه تئوری، تاریخ، محتوا و توسعه ی فلسفه مارکسیستی را نمی توان در فرمول فلسفه ـ «نا فلسفه» گنجاند:  

الف
·        ماتریالیسم دیالک تیکی بر مطلقگرائی فلسفه غالب می آید.

ب
·        ماتریالیسم دیالک تیکی بدین معنا، اندیشه تقدم «نا فلسفه» را به مثابه واقعیت (رئالیته) و پراتیک واقعی (رئال) همراهی می کند.     
ت
·        آنگاه هم غلبه بر نگرش هگلیانیستی جوان مبنی بر «واقعیت بخشی به فلسفه» را به انجام می رساند و هم غلبه بر فلسفه ـ مفهوم «نا فلسفی» و ضد ایدئالیستی فویرباخ را.

13
·        ماتریالیسم دیالک تیکی تئوری فلسفی خود را، پیوند سیستماتیک قوانین عام نوع خاص مورد نظر خود را بر مفهوم خرد رایج در تفکر کلاسیک بورژوائی استوار نمی سازد.   

14
·        ماتریالیسم دیالک تیکی خود را به مثابه گشتاوری (ممانی) در روند انعکاس علمی و در روند مبارزات طبقاتی ـ فکری تلقی می کند.  

15
·        ماتریالیسم دیالک تیکی خرد را در تحول بلحاظ عینی تعیین گشته اش در دیالک تیک اجتماعی و تاریخی توان شناخت و محتوای شناخت در نظر می گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر