۱۳۹۲ آبان ۷, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (353)

 
 وقتی روشنفکران سیاسی دچار توهم می شوند: 
در حاشیه بحث هایی که نظرات تازه منتشر شده آقای بهروز خلیق به گسترش آن دامن زده است.
خسرو صدری  
سرچشمه:
مجله هفته

جفپا
به نظر من نویسنده به نقش رابطه قدرت – نظریهروشنفکر بیش از حد لازم و استثنا ناپذیر تأکید می‌‌کند.
نظریات اجتماعی مثل سایر علوم سوای رابطه با نهادهای فوق‌الذکر، دارای یک دینامیک و تکامل درونی‌ آکادمیک می باشند، که مایلم آنرا استقلال نسبی‌ علمی‌ بنامم.
همین استقلال نسبی‌ است که مثلا گالیله را تا سرحد مرگ بر خلاف همهٔ قدرت وقت - دربار و کلیسای انکیزیسیون به تحقیق می کشاند
قبل از او جردنو برونو برای پیشبرد علمش در آتش سوزانده شد.
اگر نامگذاری فوق برای شما ثقیل است:
علاقه وافر نوع بشر به شناخت.

حسن

·        بحث کردن با اکبر بیهوده است:

1

·        منافع طبقاتی ـ اگر طبقه مربوطه دورنمای تاریخی نداشته باشد ـ آدمی را کور می کنند.

2

·        به طایفه کوران نمی توان چیزی را، حتی خورشید فروزان و ماه تابان را نشان داد.

3
·        نظرات جفپا ارزش علمی ندارند.
·        ایشان معنی واژه هائی را که بکار می برند، نمی دانند:

الف
رابطه قدرت – نظریهروشنفکر (نهادهای فوق‌الذکر) 

·        ایشان قدرت و نظریه و روشنفکر را نهاد می دانند.

1

·        نهاد یعنی مؤسسه  ( (Institution
·        نهاد مثلا به وزارت امر به معروف می گویند.

2
·        نظریه یعنی تئوری.
·        مثلا نظریه تکامل انواع از داروین.

3
·        قدرت یک مفهوم و یا مقوله است و نه نهاد:

·        قدرت مقوله ای سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) و فلسفی است.
·        قدرت یعنی اوتوریته
·        مثلا اوتوریته مادر و یا پدر در خانواده

4

·        روشنفکر یک قشر اجتماعی است و نه نهاد و مؤسسه

5

·        این  مفاهیم در مجله هفته و تارنمای دایرة المعارف روشنگری توضیح داده می شوند، بی اعتنا به اینکه کسی می خواند و یا نمی خواند.

6

·        ماجرای گالیله و جئوردانو برونو نیز از قراری دیگر است.
·        جفپا می توانند به سلسله بحث هائی تحت عنوان «دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین» نظری بیاندازند.
·        ضرر که ندارد.

7


·        گالیله و برونو نمایندگان بورژوازی انقلابی آغازین بوده اند:
·        پیشاهنگان مبارزات ضد فئودالی ـ ضد روحانی بوده اند.
·        برونو پارتیزانی از جنس چگوارا بوده است.

جفپا

شما متاسفانه نه به مقاله صدری نه کامنت من از نظر محتوا برخورد نمی‌کنید. قصد شما اظهار فضل آخوندی است.
نهاد قدرت = دولت، ارتش
 نهاد نظریه / علوم = دانشگاه،
کارخانه‌‌ فکری، لابور
نهاد روشنفکری = سازمانها، احزاب، محافل
سه‌ گانه قدرت- نظریه – روشنفکر، محتوی اصلی‌ مقاله مهم صدری است. اینطور که معلوم است شما حتی صورت مساله را هم دریافت نکردید، چه رسد به تز‌‌های او و تذکر من.
انتظار “ارزش علمی‌” در یک تذکر کوتاه از طرف شما، روشنگر سطح فرهنگی‌ شماست.  

حسن
·        جفپای عزیز
·        مگر حسن گفته که راجع به مقاله صدری نظر می دهد؟

1

·        حسن پیشاپیش گفته که به دو کامنت اکبر و جفپا نظر می دهد.
·        شما نوشته اید:
«به نظر من نویسنده به نقش رابطه قدرت – نظریه – روشنفکر بیش از حد لازم و استثنا ناپذیر تاکید می‌‌کند.
نظریات اجتماعی مثل سایر علوم سوای رابطه با نهادهای فوق‌الذکر، دارای یک دینامیک و تکامل درونی‌ آکادمیک می باشند، که مایلم آنرا استقلال نسبی‌ علمی‌ بنامم.»

·        برداشت خود شما از این فرمولبندی تان چیست؟

2
·        ضمنا لطفا ویراژ دیپلوماتیک ندهید.

·        کدام استقلال علمی در گالیله و برونو پیدا کرده اید؟

·        آندو پیشاهنگان بورژوازی آغازین بوده اند و در سنگر رزم طبقاتی خاص خویش.
·        شما معنی استقلال نسبی را هم نمی دانید.
·        البته مهم نیست.


·        بگذارید  این مفهوم را هم در سنت آخوندیسم  توضیح دهیم.
·        نه برای جفپا بلکه برای اجنه که طالب دانش و علم اند:

3

·        دیالک تیک روبنا و زیربنا را اجنه حتما شنیده اند.
·        در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن  زیربنا ست.
·        زیربنا و یا مناسبات تولیدی تعیین کننده روبنای ایدئولوژیکی (دولت، مذهب، اخلاق، حقوق، قضاوت، هنر و الی اخر) است.

4

·        چون با تحول مناسبات تولیدی (بویژه فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید) روبنا باید دستخوش تحول شود و عملا هم می شود.
·        ولی عناصری از روبنای ایدئولوژیکی می توانند جانسختی خاصی از خود نشان دهند و برای نفی آنها به مدت زمان طولانی تری نیاز می افتد.
·        مذهب یکی از این عناصر است.
5

·        در این زمینه مارکسیست ـ لنینیست ها از استقلال نسبی عناصر روبنائی سخن می گویند.
·        با اینکه مناسبات تولیدی خاص مذهب یعنی مناسبات تولیدی برده داری دیری است که از بین رفته، مذهب ولی کماکان وجود دارد و مانور می دهد و به حیات خود ادامه می دهد.
·        نتیجه این می شود که مذهب از استقلال نسبی برخوردار   است.

6

·        ادعای جفپا راجع به استقلال نسبی علم اختراع شخص شخیص ایشان است و ارزش علمی و  فلسفی  ندارد. 
·        ما که اهل دعوا و چاقوکشی نیستیم.
·        ما  فقط  داریم هماندیشی متمدنانه و فرهنگمندانه با اجنه می کنیم.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر