۱۳۹۲ مهر ۲۵, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (45)

 
فصل سوم
گرایشات اصلی، طرز تفکر های اصلی و بحران فلسفه بورژوائی واپسین  
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
بخش سوم
طرز تفکر های اصلی فلسفه بورژوائی واپسین

1

·        وقتی از تعویض سریع و تولید عصبی و پیدرپی انواع نوین ایدئولوژی بورژوائی سخن می رود، باید برای تکمیل نظر، بلافاصله اضافه کرد که این امر بر پایه ساختارهای فلسفی ـ جهان بینانه (طرز تفکر های) بنیادی صورت می گیرد که نسبتا همیشه همان اند.

2
·        این حقیقت امر، اما اغلب نادیده گرفته می شود.
·        برای اینکه سطح خارجی (ظاهر) ایدئولوژی بورژوائی معاصر، تصویر دیگری از خود نمودار می سازد.

3
·        ساختارهای فلسفی ـ جهان بینانه (طرز تفکر های) بنیادی و همزمان، گرایشات اصلی ایدئولوژی بورژوائی معاصر به شرح زیر اند:

الف
·        پوزیتیویسم (طرز تفکر پوزیتیویستی)  

ب
·        فلسفه حیات (طرز تفکر فلسفه حیاتی)  

·        مراجعه کنید به پوزیتیویسم، فلسفه حیات در تارنمای دیارة المعارف روشنگری
4

·        مشخصه اجتماعی ـ سیاسی پوزیتیویسم را تکنولوژی اجتماعی تشکیل می دهد که ادعای زیر را نمایندگی می کند:
·        سرمایه داری انحصاری ـ دولتی قابل تنظیم است و به همین دلیل تحول اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن ضرورتی ندارد.

5

·        مشخصه اجتماعی ـ سیاسی فلسفه حیات را اسطوره بحران تشکیل می دهد.

·        فلسفه حیات ادعای زیر را نمایندگی می کند:
·        شاخص هر توسعه اجتماعی و روند تاریخی در مجموع، جهل (ایراسیونالیته) است.
·        جهل بشری مانع تحول مناسبات اجتماعی حاکم می شود و یا تحول مناسبات اجتماعی حاکم را پیشاپیش محکوم به شکست می سازد.    

6

·        اگر از هر دو طرز تفکر بورژوائی معاصر جمعبندی به عمل آوریم، به نتایج زیر می رسیم:

الف

·        فراخوان طرز تفکر پوزیتیویستی به شرح زیر است:
·        مردم باید به آنچه که به عنوان مثبت وجود دارد، یعنی به سطح خارجی بی واسطه جامعه که جلوی چشم دارند، بسنده کنند، قانع باشند.
ب

·        طرز تفکر فلسفه حیاتی فراخوان طرز تفکر پوزیتیویستی را مورد حمایت قرار می دهد و به اعلام تز زیر مبادرت می ورزد:
·        تمامی هستی انسانی و بویژه تاریخ، معمائی ناگشودنی است.

7

·        هر دو طرز تفکر بورژوائی واپسین در سمتگیری زیر به هم می رسند و مکمل یکدیگر اند:
·        در صرفنظر از تحولات اجتماعی بنیادی ئی که از حد سیستم امپریالیستی پا فراتر می گذارند.

·        دلایل هر دو طرز تفکر بورژوائی واپسین به شرح زیر اند:

الف
·        جامعه بشری غیر قابل تغییر است.

ب
·        در تاریخ، پیشرفت واقعی وجود ندارد. 
8

·        شاخص هر دو طرز تفکر ایدئولوژی بورژوائی واپسین ـ برخلاف تفکر کلاسیک بورژوائی ـ عبارت است از دست رد زدن بر سینه تاریخ، یعنی بر سینه پیشرفت اجتماعی.

9

·        منشاء و شالوده همه مکاتب فلسفی ـ جهان بینانه بورژوائی از اواخر قرن نوزدهم به بعد را می توان طرز تفکرهای پوزیتیویستی و فلسفه حیاتی تلقی کرد.

·        (البته نباید آندو را به مثابه دیشوتومی (ضد یکدیگر)  محسوب داشت.)  

10

·        در دوره های بحران در سیستم امپریالیستی، پوزیتیویسم و فلسفه حیات با هم قاطی می شوند.
·        آنگاه در مکاتب جهان بینانه «نوین» در ایدئولوژی بورژوائی واپسین، بویژه در فلسفه آن، فرم های مخلوط از پوزیتیویسم و فلسفه حیات تشکیل می شوند.  

11

·        صرفنظر از این جریانات که نه در دوره های رونق و رفاه، بلکه در دوره های بحران پدید می آیند، می توان گفت که ایدئولوژی بورژوائی معاصر، اصولا در چارچوب طرز تفکرهای پوزیتیویستی و فلسفه حیاتی سیر می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر