۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (343)


ویروس لیبرال و کپی های بی رنگ و لعاب آن
امرالله نصراللهی
سرچشمه:
مجله هفته

مسعود بهبودی

·        من فقط این حکم نویسنده را مورد تأمل قرار می دهم

«خطا آنجا رخ داد که به گفته ی سمیر امین نطفه های لیبرالیسم به وسیله ی نژاد آنگلوساکسون به سرزمین آمریکا پای نهاد ودر آنجا با تفسیری خاص از مذهب (پروتستانیسم) دست دوستی داد تا لیبرالیسم توجیه گر سرمایه داری استثمارگرانه و انحصاری باشد.»

1

·        کسی که این حکم را صادر می کند از سیر و سرگذشت توسعه جامعه بشری کمترین خبر را حتی ندارد.

2

 ایمانوئل کانت

·        لیبرالیسم در نبرد انقلابی بورژوازی آغازین بر ضد نکبت فئودالیسم و روحانیت تولد می یابد و نه با پا گذاشتن کسی به جائی.

3

·        لیبرالیسم در شعار سه جزئی آزادی ـ برابری ـ برادری بر پرچم سرخ انقلابات بورژوائی نقش می بندد و توده های مردم را به یورش به عرش فرامی خواند.

4


·        این پرچم انقلابی را روبسپیر ها و غول های فلسفه کلاسیک بورژوائی به دوش کشیده اند.

5

·        سواد چیز بی ضرر و ضروروی است و بهتر است که بعضی ها  لبی از چشمه های آن  تر کنند و بعد به منبر روند و عوامفریبی کنند.

علی رضا
 من تصور می‌کنم بد نباشد که آقای مسعود بهبودی یک بار دیگر مقاله را، این بار به ‌دقت، بخوانند تا متوجه شوند که نویسنده بین «لیبرالیسم» و «لیبرالیسم توجیه گر سرمایه داری استثمارگرانه و انحصاری» فرق قائل شده است.
برای این که چیزی به یک مکان ثانوی برسد لازم است که پیشاپیش موجودیت داشته باشد.
 اگر لیبرالیسمی را که، برای مثال، در عقاید استوارت میل بازتاب می‌یابد «لیبرالیسم»‌ بخوانیم، در این صورت، در مقاله‌ی فوق، بین «لیبرالیسم توجیه گر سرمایه داری استثمارگرانه و انحصاری»، که ماحصل ملغمه‌ای از «لیبرالسم»‌ و «تفسیری خاص از پروتستانیسم» است، با «لیبرالیسم» از پیش موجود فاصله‌ای مشهود وجود دارد.

مسعود بهبودی
«لیبرالیسم» و «لیبرالیسم توجیه گر سرمایه داری استثمارگرانه و انحصاری»

1

·         اولا اصطلاح سرمایه داری  استثمارگرانه بلحاظ دستور زبان نادرست است:
·        افزودن پسوند «انه» از صفت، قید می سازد:
·        عجول (صفت)
·        عجولانه (قید)   

2
·        صفت به توصیف اسم مکلف است.
·        ولی قید به توصیف فعل.

3
·        مثال:
·        حسن عجول دست از پا نمی شناخت.
·        عجول صفت است و به توصیف حسن (اسم) می پردازد.

4
·        حسن عجولانه در رفت.
·        عجولانه قید است و به توصیف طرز در رفتن حسن می پردازد.

5

·        به همین دلیل مفهوم «سرمایه داری استثمارگرانه» نادرست است.
·        به عوض آن می توان سرمایه دار استثمارگر و یا نظام سرمایه داری مبتنی بر استثمار بکار برد.

6

·        ثانیا مفهوم «لیبرالیسم» یک مفهوم فلسفی است و تعریف  استاندارد دارد.

7

·        «لیبرالیسم» همیشه توجیه گر سرمایه داری بوده است و سرمایه داری همیشه یعنی از روز ازل مبتنی بر استثمار بوده است.

·        از این رو، مفهوم «لیبرالیسم توجیه گر سرمایه داری استثمارگرانه و انحصاری» اگر آگاهانه فرمولبندی شده باشد، حاوی نوعی عوامفریبی است.
·        این بدان معنی است که سرمایه داری رقابت آزاد (ماقبل انحصاری) سرمایه داری مبتنی بر استثمار نبوده است. 

8
«لیبرالیسم توجیه گر سرمایه داری استثمارگرانه و انحصاری»

·        لیبرالیسم، مکتبی فلسفی است.
·         پرچم ایدئولوژیکی بورژوازی انقلابی آغازین است.
·        به زبان فلسفی به حوزه روح و یا شعور تعلق دارد.

9

·        سرمایه داری اما چه سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد و چه سرمایه داری انحصاری بیانگر و تجسم مناسبات تولیدی معینی است.
·        به زبان فلسفی به عرصه ماده  و وجود تعلق دارد.

10

·        گذار جامعه سرمایه داری از فاز (مرحله) رقابت آزاد  به فاز انحصاری (مونوپول) بلحاظ ایدئولوژیکی از روی جنازه لیبرالیسم صورت می گیرد .

11

·        بورژوازی در روند گذار از سرمایه داری رقابت آزاد به سرمایه داری انحصاری (امپریالیسم) همه دستاوردهای فکری و فرهنگی و اخلاقی و هنری و غیره خود را به گور می سپارد و هر آنچه را که بورژوازی آغازین به خون دل درهم کوبیده بود، دوباره از گورهای تاریخی بدر می کشد، تر و تمیز می کند و از نو رواج می دهد.

·        هر روز در متروپول ها یا مذهب جدیدی اختراع می شود و یا از گورهای تاریخی بدر کشیده و مد می شود.
·        و از هر مذهب دهها فرقه تشکیل، تبلیغ و توسعه داده می شود.

·        مذهب اما یکی از آماج های ایدئولوژیکی اصلی نبرد بورژوائی آغازین بوده است.
·        کانت تبر بر ریشه کلیسا و مذهب و تئولوژی فرود آورده بود.

12
«لیبرالیسم توجیه گر سرمایه داری استثمارگرانه و انحصاری»

·        از این رو،  لیبرالیسم هم مثل بقیه دستاوردهای بورژوائی آغازین به گور سپرده می شود و دیگر نمی ماند تا توجیه گر سرمایه داری انحصاری گندنده و متعفن باشد.

·        بورژوای واپسین و یا معاصر خصم آشتی ناپذیر لیبرالیسم است و به جای آن مکاتب جدیدی را مد کرده است:
·        پراگماتیسم به عنوان مثال یکی از آنها ست.
·        این مکاتب فلسفی متعلق به فلسفه  امپریالیستی نیز در مجله هفته یا منتشر شده اند و یا در حال انتشارند.

13

·        استحاله بورژوازی از بورژوازی آغازین به واپسین و معاصر نیز این روزها در مجله هفته طی سلسله مقالاتی تحت عنوان «دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین» توضیح داده می شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر