۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

کمونیست ها امروز (54)

  طرحی از مجله ارجمند هفته
(حزب و جهان بینی آن)
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطانپور

فصل هشتم
تأملاتی در مفهوم شرایط سیاسی

پیشگفتار

·        با تدوین مبانی ماتریالیسم تاریخی، یعنی مبانی تئوری مارکس و انگلس و لنین، گامی عظیم در تاریخ معنوی بشریت به پیش برداشته شد.

1
·        بدین طریق، برای اولین بار، طرحی علمی برای کلیت دوران معاصر، یعنی جامعه بورژوائی و برای تاریخ بشریت بطور کلی توسعه داده شد.

2
·        در اختیار داشتن چنین طرحی امتیاز بزرگ مارکسیست ها محسوب می شود.

3
·        حال که ما پس از شکست جوامع سوسیالیستی، سلسله ای از مختصات سمتگیری مطمئن را از دست داده ایم، مختصاتی که برای تعیین تئوریکی شرایط دوران اهمیت بی چون و چرا داشتند، باید به اهمیت طرح یاد شده وقوف داشته باشیم و بدان وفادار بمانیم.

4
·        این بدان معنی است که برنامه عملی و سیاسی آتی نمی تواند بر زمینه مطمئن بی سؤالی تنظیم شود.

5
·        بلکه ما باید با سلسله ای از تأملات آزمایشی آغاز به کار کنیم.

6
·        بنظر من، ما باید کفه ترازو را به نفع فردا سنگین تر سازیم.

7
·        البته تحلیل علل اساسی شکست ما در تلاش نخستین برای تشکیل جوامع سوسیالیستی نیز اهمیت دارد.

·   (مراجعه کنید به اثر هانس هاینتس هولتس، تحت عنوان «شکست سوسیالیسم و آینده آن»، 1991، ص 7)

8
·        بحثی که امروز بطرزی سطحی و اغلب ایندیویدوئالیستی در زمینه خطاها صورت می گیرد و با انتقاد از خود همراه است، گامی در این راستا ست.

9
·        این مسئله نیز باید بررسی شود که آیا مارکسیسم، بمثابه شالوده تئوریکی عملکرد سوسیالیست های علمی، در کوره آزمون بحران جوامع سوسیالیستی بی اعتبار نشده است؟

10
·        برای خودآگاهی ما ـ بمثابه سازمان و بمثابه فرد ـ مسئله هویت کمونیستی از اهمیت مرکزی برخوردار است، هویتی که تاریخ حزب ما را در تمامت آن، با همه خطاها که مرتکب شده ایم، در بر می گیرد.

11
·        ما نمی توانیم بگوئیم که خطاهای حزب، به ما ربطی ندارد و همزمان خود را کمونیست جا بزنیم، کمونیستی که در سنت جنبش کمونیستی قرار دارد.

12
·        ما باید خطاهای خود را و قبل از همه خدمات بزرگ جنبش جهانی کمونیستی را بپذیریم و برسمیت بشناسیم.

13
·        کنکاش خطاها در حال حاضر، که تا حد به محاکمه کشیدن خویش پیش می رود، یکی از عواقب پسیکولوژیکی قابل فهم شکست ما ست.

الف
·        کنکاش خطاها می تواند ـ بآسانی ـ به انتقاد بی ثمر نیمه خودستیز ـ نیمه خودستا از عیوب فردی خویش و به محکوم کردن ساختاری بی چون و چرای سازمان حزبی بدل شود و به انداختن بار همه خطاها به گردن سازمان و چه بسا بگردن فرد معینی منتهی گردد و در هر حال چیزی جز مسخ سرسری و بی دلیل سیستم نباشد.

ب
·        مثال بارز در این جور موارد، اصطلاح «استالینیسم» در تاریخ ما ست.

ت
·        چنین برخوردی اولا بلحاظ تئوریک، غلط است، ثانیا  در شأن انسان نیست.

1
·        بلحاظ تئوریک، غلط است، زیرا تحلیل ماتریالیستی ـ تاریخی ی عللی که تحت شرایط تشکیل اتحاد شوروی به تبهکاری های سیاسی و اخلاقی مورد بحث در دوره به اصطلاح استالین منجر شده اند، فراموش می شود و همزمان، خدمات غول آسای این فاز انقلابی در توسعه دولت شوروی (که ضمنا به نحوی از انحاء با ترور پیوند داشته اند) در زمینه پیریزی تأمین مادی فراگیر و آموزش معنوی توده ها نادیده گرفته می شوند.

2
·        در شأن انسان نیست، زیرا ما ـ آگاهانه و یا ناآگاهانه، بمثابه انسان پیشرو و یا دنباله رو ـ بمثابه اعضای حزب و شرکت ورز در این روند، خود را در پشت سر دیگران مخفی می کنیم.

پ
·        ما خود را جزو حاملین امر انقلاب می دانیم.
·        بنابرین باید فرم های نمودین انقلاب را، با امیدها و با هراس های آن، با خدمات و با ناکامی های آن، بمثابه کل، امر خویشتن خویش تلقی کنیم و در مقابل آن پاسخگو باشیم.

ث
·        فقط اگر ما گذشته خود را با روشنی تئوریکی، دور از بزدلی اخلاقی و زودرنجی خرده بورژوائی تحلیل کنیم، آنگاه می توانیم در آینده از تکرار اشتباهات اجتناب ورزیم.

ج
·        مهم شناخت شرایط تاریخی ـ جهانی جاری پس از شکست اولین جوامع سوسیالیستی است، تا بتوانیم استراتژی و موضعگیری آتی خود را بدرستی تعیین کنیم.

14
·         من پیشاپیش باید بگویم که نسخه از قبل آماده ای برای عرضه ندارم.
·        از این رو ست که نظرات خود را «تأملاتی در باره شرایط کنونی» می نامم که باید بمثابه مدخلی برای بحث تلقی شود و لاغیر.
 ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر