۱۳۹۱ مهر ۱۵, شنبه

هماندیشی با روزبه مهرگان (4)

جهان و جهان بینی سیاوش کسرائی (12)   
سرچشمه:
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار

روزبه
متاسفانه در زمینه نقد اشعار تغییراتی به چشم می خورد که از عمق و ژرفایی که نقد های گذشته با آن عجین بودند، دور می شود.

·        خیلی ممنون از هماندیشی و تصحیح.
·        اگر کاستی هایی می بینید لطفا مشخصا نام ببرید.
·        با امتنان مجدد

روزبه
نه!
صحبت از کمبود نیست.
همین نقدی که بر شعر زنده یاد شاعر گرانقدر سیاوش کسرایی کرده اید، خود بسیار گویاست و جای دست مریزاد دارد.
تنها مفاهیم دیالک تیکی را که در گذشته به شکل مشخص مطرح می کردید و مشخصا مطرح می نمودید که چه مفهوم دیالک تیکی را شاعر به صورت ( فلان و فلان) تعمیم داده است.
در این کنکاش حذف کرده اید و در آخر همین بررسی تنها مفاهیم دیالک تیکی را به صورت پی در پی آورده اید.
همین و نه چیزی بیش.  

·        تحلیل هر اثری، همیشه تحت تأثیر حال و روز تحلیلگر هم قرار دارد.
·        این را می توان یکی از جنبه های سوبژکتیف تحلیل محسوب داشت.
·        برداشت خواننده تحلیل هم به همان سان گشتاوری از حال و روز خواننده تحلیل دارد.

·        هم بغرنجی مسائل و هم ضعف انعکاس اکتیو (بوسیله شاعر و یا تحلیلگر) و پاسیو (بوسیله خواننده شعر و یا تحلیل) آنها هم همین جا ست.

·        انسان ها نمی توانند فقط با تکیه بر آگاهی ناب خویش بنویسند و یا بخوانند.
·        به هنگام تألیف و تحریر و قرائت و تحلیل شعری به عنوان مثال، گشتاوری از احساس و عاطفه، غریزه و علاقه، شور و شعور و کلا منافع مادی و معنوی نیز بطور عینی و سدناپذیر وارد عمل می شوند.

1
·        همانطور که واقعیت مادی واحدی ـ مثلا درخشش ماه ـ در آئینه ضمیر انسان ها بسته به وضع جسمی و روحی و روانی و معرفتی شان، مختلف، متفاوت و یا حتی متضاد منعکس می شود، به همان سان نیز انعکاس انعکاسی از واقعیت مادی (مثلا شعری راجع به درخشش ماه) بسته به وضع و حال جسمی و روحی و روانی و معرفتی ـ نظری خواننده شعر، گاه بطرزی و گه به طرز دیگری منعکس می شود:
·        می توان در این صورت از انعکاس انعکاس سخن گفت.
·        انعکاس درخشش ماه در آئینه ضمیر شاعر و انعکاس شعر مربوط به درخشش ماه در آئینه ضمیر خواننده شعر.
·        انعکاس آئینه در آئینه.
·        انعکاس در انعکاس!

2
·        به همین دلیل سوبژکتیف هم است که هر تحلیلی به تنهائی ناقص می ماند و درک هر تحلیلی و یا شعری هم به همین سان.
·        هرگز کسی نمی تواند ادعا کند که چیزی را بطور مطلق و تام و تمام می شناسد.
·        برای اینکه واقعیت عینی لایتناهی است و نتیجتا حقیقت همواره دیالک تیکی از نسبی و مطلق است و باید مرتب تصحیح و تدقیق شود. 


·        به قول لنین حرکت معرفتی بشری از حقیقت نسبی به سوی حقیقت مطلق است، حقیقت مطلقی که همواره می توان بدان نزدیک شد، ولی هرگز نمی توان بدان رسید.

·        حقیقت مطلق آدمی را به یاد دخترک خردسال زیبائی می اندازد که رخ می نماید و ناپدید می شود.

3
·        به همین دلیل نیز کسی نمی تواند ادعا کند که از عهده تحلیل تام و تمام و بی عیب و نقص مثلا شعری برآمده است.
·        چون شعر چیزی جز انعکاس بغرنج واقعیت عینی در آئینه ضمیر شاعر نیست، واقعیت عینی ئی که لایتناهی است.  

   با تشکر از ابراز نظر که موجب بازاندیشی ژرفتر و تصحیح نظر و اسلوب بینشی می شود.  
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر