جهان و جهان بینی سیاوش کسرائی (12)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار
روزبه
متاسفانه
در زمینه نقد اشعار تغییراتی به چشم می خورد که از عمق و ژرفایی که نقد های گذشته
با آن عجین بودند، دور می شود.
·
خیلی ممنون از هماندیشی و تصحیح.
·
اگر کاستی هایی می بینید لطفا مشخصا نام ببرید.
·
با امتنان مجدد
روزبه
نه!
صحبت از کمبود نیست.
همین نقدی که بر شعر زنده یاد شاعر گرانقدر سیاوش
کسرایی کرده اید، خود بسیار گویاست و جای دست مریزاد دارد.
تنها مفاهیم دیالک تیکی را که در گذشته به شکل
مشخص مطرح می کردید و مشخصا مطرح می نمودید که چه مفهوم دیالک تیکی را شاعر به
صورت ( فلان و فلان) تعمیم داده است.
در این کنکاش حذف کرده اید و در آخر همین بررسی
تنها مفاهیم دیالک تیکی را به صورت پی در پی آورده اید.
همین و
نه چیزی بیش.
·
تحلیل هر اثری، همیشه تحت تأثیر حال
و روز تحلیلگر هم قرار دارد.
·
این را می توان یکی از جنبه های
سوبژکتیف تحلیل محسوب داشت.
·
برداشت خواننده تحلیل هم به همان
سان گشتاوری از حال و روز خواننده تحلیل دارد.
·
هم بغرنجی مسائل و هم ضعف انعکاس اکتیو
(بوسیله شاعر و یا تحلیلگر) و پاسیو (بوسیله خواننده شعر و یا تحلیل) آنها هم همین جا ست.
·
انسان ها نمی توانند فقط با تکیه بر آگاهی ناب خویش بنویسند و یا بخوانند.
·
به هنگام تألیف و تحریر و قرائت و تحلیل شعری به عنوان مثال، گشتاوری
از احساس و عاطفه، غریزه و علاقه، شور و شعور و کلا منافع مادی و معنوی نیز بطور
عینی و سدناپذیر وارد عمل می شوند.
1
·
همانطور که واقعیت مادی واحدی ـ مثلا درخشش ماه ـ در آئینه ضمیر انسان
ها بسته به وضع جسمی و روحی و روانی و معرفتی شان، مختلف، متفاوت و یا حتی متضاد
منعکس می شود، به همان سان نیز انعکاس انعکاسی از واقعیت مادی (مثلا شعری راجع به
درخشش ماه) بسته به وضع و حال جسمی و روحی و روانی و معرفتی ـ نظری خواننده شعر،
گاه بطرزی و گه به طرز دیگری منعکس می شود:
·
می توان در این صورت از انعکاس انعکاس سخن گفت.
·
انعکاس درخشش ماه در آئینه ضمیر شاعر و انعکاس شعر مربوط به درخشش ماه
در آئینه ضمیر خواننده شعر.
·
انعکاس آئینه در آئینه.
·
انعکاس در انعکاس!
2
·
به همین دلیل سوبژکتیف هم است که هر تحلیلی به تنهائی ناقص می ماند و
درک هر تحلیلی و یا شعری هم به همین سان.
·
هرگز کسی نمی تواند ادعا کند که چیزی را بطور مطلق و تام و تمام می
شناسد.
·
برای اینکه واقعیت عینی لایتناهی است و نتیجتا حقیقت همواره دیالک
تیکی از نسبی و مطلق است و باید مرتب تصحیح و تدقیق شود.
·
به قول لنین حرکت معرفتی بشری از حقیقت نسبی به سوی حقیقت مطلق است،
حقیقت مطلقی که همواره می توان بدان نزدیک شد، ولی هرگز نمی توان بدان رسید.
·
حقیقت مطلق آدمی را به یاد دخترک خردسال زیبائی می اندازد که رخ می
نماید و ناپدید می شود.
3
·
به همین دلیل نیز کسی نمی تواند ادعا کند که از عهده تحلیل تام و تمام
و بی عیب و نقص مثلا شعری برآمده است.
·
چون شعر چیزی جز انعکاس بغرنج واقعیت عینی در آئینه ضمیر شاعر نیست،
واقعیت عینی ئی که لایتناهی است.
با تشکر از ابراز نظر که موجب بازاندیشی ژرفتر و تصحیح نظر و اسلوب
بینشی می شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر