۱۴۰۳ خرداد ۱۶, چهارشنبه

وجود و شعور (۳۴)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

 

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

 

۹۲


·    پس از جنگ جهانی اول، در پیوند با تقویت ارتجاع سیاسی و ایده ئولوژیکی، گرایشات اسپیریتوئالیستی به شدت تقویت می یابند

 

۹۳

·    حامل سلحشور (میلیاتانت) این گرایشات اسپیریتوئالیستی، روان شناسی کاتولیکی تومیستی می شود که در فرانسه و ایتالیا و به ویژه در ایالات متحده امریکا نفوذ عظیمی کسب می کند.

 

۹۴

توماس فون اکوین

(۱۲۲۵ ـ ۱۲۷۴)

ایتالیائی الاصل و یکی از متنفذترین فلاسفه و فقهای (تئولوگ های) تاریخ

از مهمترین فقهای کلیسای کاتولیک و از نمایندگان اصلی فلسفه در قرون وسطی متعالی (اسکولاستیک)

میراث فکری خارق العاده او هنوز هم در نئوتومیسم و نئواسکولاستیک مؤثر است.

کلیسای کاتولیک روم او را جزو قدیسان تلقی می کند.

 

·    این فلسفه، ایده های نمایندگان اصلی اسکولاستیک قرون وسطی را، یعنی افکار توماس فون اکوین را احیا می کند.

 

۹۵

·    بروز گرایشات اسپیریتوئالیستی در فلسفه ویلیام جیمز بیشک با موتیوهای مذهبی او در پیوند بوده اند.

 

۹۶

·    اما نه با موتیوهای مذهبی کاتولیکی و تومیستی، بلکه با موتیوهای فرقه لوتریستی مسیحیت.

 

۹۷

·    دلایل متنوع برای آن را می توان در نامه های ویلیام جیمز یافت که توسط پسرش انتشار یافته اند.

·    (مراجعه کنید به «نامه های ویلیام جیمز»، ویرایش یافته توسط هنری جیمز. بوستون، ۱۹۲۰، ۱ ـ ۲.

·    ا. ب. پری، «طرز تفکر و خصلت ویلیام جیمز»، بوستون، ۱۹۳۵، جلد دوم، ص ۳۳۰.

·    به ویژه نامه ویلیام جیمز در ۳۱ ماه مه سال ۱۹۰۱، به متدیست هایی از قبیل بوردن پ. بون، پروفسور دانشگاه بوستون)

 

۹۷

·    ویلیام جیمز در این نامه می نویسد:

·    «من تمامی احساس لوتری را در خونم دارم.»

 

۹۸

·    برخی از حقایق امور مربوط به توسعه ایده ئولوژیکی ویلیام جیمز را می توان در کتاب «روح ویلیام جیمز»، به قلم ار. ب. پری، انتشارات دانشگاهی یاله، نیوهافن، سال ۱۹۳۸ پیدا کردا

 

۹۹

·    ار. ب. پری در توسعه ویلیام جیمز میان سه مرحله زیر تفاوت قائل می شود:

 

الف

·    مرحله پسیکوفیزیولوژیکی

 

ب

·     مرحله فنومنولوژیکی

پ

·    مرحله متافیزیکی.

 

·    (مراجعه کنید به بخش سوم کتاب «متافیزیک تجربه»، ص ۷۵ ـ ۱۲۳)

 

۱۰۰

·    یکی از فعاترین نمایندگان و مبلغان روان شناسی کاتولیکی تومیستی در ایالات متحده امریکا، برنان بوده است.

·    (مراجعه کنید به برنان، «روان شناسی عمومی. تفسیری بر علوم روحی مبتنی بر فلسفه توماس فون اکوین»، نیویورک، سال ۱۹۳۷ و «تاریخ روان شناسی از نقطه نظر تومیسم»، نیویورک، سال ۱۹۴۵)

 

۱۰۱

·    این کتاب ها با تأیید کلیسای کاتولیک ایالات متحده امریکا، اسقف اعظم نیویورک و مونته رئال منتشر شده اند.

 

۱۰۲

·    مثال دیگری راجع به «روان شناسی تومیستی» (کانولیکی)، کتابی از ت. ف. دونسیل تحت عنوان «روان شناسی فلسفی»، نیویورک سال ۱۹۵۵ بوده است که با امضایی از اسقف اسکرانتون از کلیسای کاتولیکی تأیید و تحسین و توصیه شده است.

 

۱۰۳

·    این کتاب ضمنا حاوی تلاشی در زمینه سوء استفاده از برخی نتایج آزمایشی و تجربی برای تحکیم مواضع درک تومیستی کاتولیکی از روان شناسی است.

 

۱۰۴

·    انبار افکار پسیکولوژیکی البته نه تازه ی این کتاب را تلاشی مبتنی بر وسعت بخشیدن به تومیسم از طریق ازدواج (زناشویی) تومیسم با فرویدیانیسم (تئوری های سیگموند فروید) تشکیل می دهد.

 

۱۰۵

·    مثال درس آمیز این وحدت میان تومیسم با فرویدیانیسم می تواند اثری از مورتیمر ادلر محسوب شود.

·    (مراجعه کنید به  مورتیمر ادلر، «آدم از آدم چه ساخته است؟»، نیویورک، سال ۱۹۲۸)

 

۱۰۶

·    ادلر تومیست در این کتاب به انحای مختلف به ستایش از فروید می پردازد.

·    (مراجعه کنید به دعوی ۴ در «روانکاوی به مثابه روان شناسی»، ص ۹۴ ـ۱۲۳)

 

۱۰۷

·    الکساندر، رئیس انستیتوی پسیکوآنالیتیکی (روانکاوی) (فرویدی) شیکاگو، با مقدمه ای بر این کتاب به تضمین مورتیمر ادلر کمر برمی بندد.

·    او در این مقدمه از نقطه نظرات ادلر آشکارا به پشتیبانی برمی خیزد.

·    (همانجا. ص ۹ ـ ۱۶)

 

۱۰۸

·    وحدت میان تومیسم کلیسای کاتولیکی و فرویدیانیسم با توجه به گرایشات پوزیتیویستی فروید و با توجه به نقشی که سکسوئالیته در سیستم فکری او بازی می کند، حیرت انگیز به نظر می رسد.

·    این امر اما تصادفی نیست.

 

 

پوزیتیویسم و نئوپوزیتیویسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11693

 

 

۱۰۹

·    برای اینکه راه حل فروید برای مسائل روانی در واقع حامل خصلت اسپیریتوئالیستی است.

 

۱۱۰

·    همه می دانند که فروید «دترمینیسم» پسیکولوژیکی سختگیرانه ای را نمایندگی می کند.

 

۱۱۱

·    تعیین کننده (دترمینه کننده) هر پدیده و روند روانی به نظر فروید، همیشه روانی است.

 

(این بدان معنی است

که

در جهان بینی فروید،   

شعور (روانی) تعیین کننده ی وجود (پدیده های روانی) است.

این به معنی وارونه سازی دیالک تیک وجود و شعور است.

این جهان بینی فروید،

چیزی جز ایدئالیسم نیست.

مترجم)

 

۱۱۲

·    فروید بخشا به این دلیل، به ناخودآگاه احتیاج پیدا می کند که ظاهرا جای تداوم و پیگیری در سلسله پدیده های روانی در سطح شعور خالی است.

 

۱۱۳

·    فروید علاوه بر این، امراض روانی را به طرز و طریق خاص خود توضیح می دهد.

 

۱۱۴

·    او به طور نامجازی (ممنوعه ای) پدیده های روانی را به مثابه اولین (پریمر) تعمیم می بخشد و پدیده های سوماتیکی (جسمانی) را به مثابه ثانوی (دومین).

·    یعنی پدیده های سوماتیکی (مادی) را ناشی از پدیده های روانی قلمداد می کند.

 

(اینجا هم فروید،

 شعور (روانی) را خالق وجود (سوماتیکی، جسمانی) جا می زند.

این چیزی جز وارونه سازی دیالک تیک جسمانی و روانی (ماده و روح،  وجود و شعور) نیست.

این هم بدان معنی است

که

جهان بینی فروید،

ایدئالیستی است.

مترجم)

 

۱۱۵

·    بدین طریق، در سیستم فکری فروید، تعیین کننده  پدیده های سوماتیکی (جسمانی)، پدیده های روانی اند.

 

(یعنی

به نظر فروید،

روح مقدم بر ماده  است.

یعنی

 شعور مقدم بر وجود است.

این همان طرز تفکر مذهبی است:

خدا

(روح)

خالق هستی است.

مترجم)

 

۱۱۶

·    خودویژگی سیستم فکری فروید (عدم تداوم و ناپیگری سیستم فکری او) اما این است که  تعیین کننده پدیده های روانی همیشه فقط پدیده های روانی اند و نه جسمانی.

 

(این بدان معنی است

که

در جهان بینی فروید،

روح (شعور)

نه فقط خالق ماده (وجود)،

بلکه ضمنا خالق روح (شعور) است.

جهان بینی فروید

کمترین فرقی با جهان بینی ایدئآلیستی مذهبی (اسپیریتوئالیستی) ندارد.

مترجم)

 

(این همان موضع فکری مذهبی معروف است:

خالق همه چیز

خدا و یا ابلیس (روح ویا شعور)

است.

هم خالق همه چیزهای مادی مثبت و منفی

و

هم خالق همه چیز های فکری و روحی و روانی مثبت و منفی.

مترجم)

 

۱۱۷

·    از این بابت، فرویدیانیسم  هم به لحاظ تئوریکی (نظری)  با جهان بینی اسپیریتوئالیستی مذهبی خویشاوند است و هم  به لحاظ پراتیکی (عملی) و سیاسی برای محافل ارتجاعی جالب و جذاب است.

 

۱۱۸

·    چون فرویدیانیسم طبیعت روانی بشر را لایتغیر (تغییرناپذیر) جا می زند.

 

۱۱۹

·    چون فرویدیانیسم غرایز ارگانیکی (نفسانی) را نه فقط در حیات شخصی، بلکه همچنین در حیات جامعتی، علت مجموعه رفتار بشری، جا می زند.

 

(این بدان معنی است

که

در سیستم فکری فروید،

بشر تا درجه جانور تنزل می یابد.

مترجم.)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر