۱۳۹۸ مهر ۹, سه‌شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۲۹)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
ویرایش:

فروغ فرخزاد

کاش چون پاییز بودم ،
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز
خاموش و ملال انگیز بودم

برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد

ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشکهایم همچو باران، دامنم را رنگ می زد

وه ، چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم

شاعری در چشم من می خواند ، شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته

پیش رویم ،
چهرهٔ تلخ زمستانی جوانی
پشت سر ،
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی

کاش چون پاییز بودم ،
کاش چون پاییز بودم

پایان
وقتی پای منافع شخصی و از آن مهم تر غریزه حفظ نفس در میان باشد
هیچ انسانی و یا سگی همنوعش را نجات نمی دهد
حریف

۱
ممنون.

اولا سؤال فرنگی چیز دیگری است:
حاضری
برای نجات عزیزی
به
قانون شکنی
مبادرت ورزی؟

۲
ثانیا منافع شخصی را نباید مطلق کرد.

۳
ثالثا عقل در مصاف با غریزه حفظ نفس فعال است و
چه بسا
غریزه
را
مهار می زند
و
به یاری همنوع و یا حیوان می شتابد.

۴
رابعا
نیروی هومانیسم و همبستگی آدمی و یا حتی سگ سرسپرده را
نباید دستکم گرفت.

۵
آتش نشانی
همین
چندی قبل
ماسک اکسیژن از دهان خود را
به
کودکی در چنگ آتش زد
و
خود
را
برای نجاتش
فدا کرد.

۶
در جبهات جنگ
چه بسا
کسانی
برای نجات همرزمانش از محاصره دشمن
در
سنگر می مانند و
تا
آخرین گلوله
می جنگند
و
خود را فدا می کنند.

۷
ای بسا
انقلابیونی که سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرده اند
تا
رفقای خود
را
لو ندهند.
یعنی درد و زجر خود را با همرزمان خود تقسیم نکنند.

۸
گاهی
حتی
برای ممانعت رفقای خود از بازداشت و تحمل زجر شکنجه
دست به انتحار زده اند
یعنی
بر پوزه غریزه قدر قدرت حفظ نفس
پوزه بند زده اند.

۹
عقل دور اندیش
را
هرگز
نباید دستکم گرفت.

۱۰
گمنامانی
هستند
که
برای خدمت به امر روشنگری
از همه نعمات زندگی
صرفنظر کرده اند.
 
اشاره ای به مفهوم نخبه

۱
نخبه
از
مهمترین مفاهیم فاشیستی است

۲
و
تئوری نخبگان
یکی از مهم ترین تئوری های ضد عقلی، ضد علمی و خرافی فاشیستی است

۳
مؤسس تئوری نخبگان
فاشیست اسپانیایی
به
نام خوزه اورتگا گاسه
بوده است.

۴
مراجعه کنید به تئوری نخبگان
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۵
در ایران
تئوری نخبگان
را
جلال آل احمد
فاشیست و فئودالیست و فوندامنتالیست
و
احمد شاملو
فاشیست
و
روحانیت فئودالی ـ فوندامنتالیست
و
شریعتی شیاد
و
مجاهدین جولیانی ـ مولیانی و هزارخانی و غیره
نمایندگی می کنند.

۶
جلال آل عبا
واژه نخبه را
با روشنفکر
با مراجع تقلید
پر می کند

۷
شاملو
با
روشنفکر
شاعر
چریک
فدایی
مجاهد

۸
روحانیت
با
خدا
انبیاء
ائمه
اولیا
فقها
شهدا
و
غیره
 
هی هستی

۱
اولا
پاییز
فصل پیغمبر است و نه خدا

۲
ثانیا
فصول سال
همه
بدون استثناء
زیبا هستند.

۳
فقط باید لیاقت کشف زیبایی ها را داشت.

۴
یعنی
پیش شرط کشف زیبایی
زنده اندیشی است:
به قول سایه شاعر
زنده اندیشان به زیبایی رسند.
و نه مرده اندیشان.

۵
منظور
از
زنده اندیشی
و
مرده اندیشی
چیست؟

۶
ثانیا
دوست کجا بود
ای خوشخیال؟

۷
دوست را باید میان خلق مریخ چیست

۸
در
طویله زمین
در همه فصل سال و سن و سال
دشمن
حتی
یافت نمی شود
چه رسد به دوست.

۹
رفیق
که
در
کره مقدس مریخ
هم
حتی
نیست.

۱۰
اصلا
من ـ زورت از رفاقت و رفیق چیست؟

۱۱
ضمنا
من ـ زورت از عشق چیست.

۱۲
عشق
مفهومی معروف
ولی
مطلقا مبهم است.

۱۳
مفهوم عشق
به
طرز طبقاتی تعریف می شود:
اعضای هر طبقه اجتماعی
تعریف خاص خود را از عشق دارند.

۱۴
مثلا
عشق برای بورژوازی = سکس

۱۵
در فرنگستان
به تابلوی جنده خانه ها نوشته اند:
خانه عشق
 
اندکی اندر باب معاییر علمی و عینی و عقلی

۱
در دیالک تیک کمیت و کیفیت نقش
تعیین کننده
از آن کیفیت
است.

۲
سن و سال جزب
تعیین کننده نیست
اگرچه برابر با هیچ
هم
نیست.

۳
سن و سال
یکی از معاییر (معیارهای) فئودالی است و فاقد ارزش عینی و علمی و عقلی است.

۴
حزب توده به شرطی حزب توده است و به میزانی حزب توده است
که حزبی فلسفی است.

۵
بدون حمایت خرد کل اندیش (حکمت، فلسفه مارکسیستی ـ لنیینستی)
نمی توان به تشخیص جقیقت و منافع پرولتاریا نایل آمد
چه رسد به حراست از حقیقت و منافع پرولتاریا

۶
حزب توده
اگر فلسفی نباشد
طویله می شود
و
اعضایش
مشتی گاو و خر می شوند.

۷
پیش به سوی روشنگری علمی و انقلابی
برای خروج از خریت و ورود به عالم آدمیت
 
اندکی اندر باب دیالک تیک وجود و شعور
ماده و روح

۱
ممنون.
پدیده های پسیکولوژیکی ثانوی اند و عمدتا علل طبقاتی دارند.

۲
همه علما و فقها و فلاسفه مرتجع متعلق به طبقات اجتماعی واپسین
بیماران روانی اند.

۲
از شوپنهاور و نیچه تا هایدگر و هیتلر و پوپر و لاشخورهای دیگر.

۳
اینها با مواد مخدر و سکس و الکل و جنگ و جنایت خود را ارضای روحی و روانی می کنند.

۴
شما اگر به فیلم هایی که از هیتلر نشان داده می شوند دقت کنید
اعتیاد به مواد مخدر از سر تا پایش می ریزد.

۵
دستش را با دست دیگر محکم گرفته
تا لرزشش دیده نشود.

۶
در زمان هیتلر کنسرن های داروسازی بیشترین میزان مواد مخدر را تولید می کنند.

۷
حتی سربازان ارتش نازی معتادند.

۸
مواد مخدر به قیمت بسیار نازل عرضه می شود.

۹
همین اعتیاد کار دست شان می دهد.

۱۰
شب ها سربازان نازی در شوروی اشغال شده
تحت تأثیر مواد مخدر
دچار هلوسیناسیون می شوند

۱۱
خود را در محاصره اشباح حمله ور می بینند
و به دور و بر خود شروع به شلیک می کنند.

۱۲
پارتیزان های سرخ
هم
در پرتو گلوله های شان
خودشان را به رگبار می بندند
 
نا به جایی ها در جهنم جماران و جمکران:

۱
مسیح منجی که می بایستی
خواننده شود
شده عنقلابی

۲
خمینی و خامنه ای که می بایستی
مرثیه خوان باشند
شده اند عنگلابی

۳
به کجای این طویله
می توان آویخت
پالان
را
 
حتما می گویی مرده کسی است که قلبش از کار افتاده باشد، بله اما این فقط یک قرارداد است. بسیاری از مردم جنازه های متحرک اند و فقط قسمتهایی از بدن آنها به کارشان ادامه ميدهند... ولی وقتی کسی حتی نتواند عقاید تازه را درک کند مرده به حساب می آید.

تنفس
 جورج اورول

۱
عجب.
قرارداد یعنی چه لاشخور؟

۲
این نه قرارداد
بلکه
توضیح علمی مرگ است.

۳
توقف فعالیت قلب = توقف ارسال خون و همراه با خون مواد غذایی به سلول ها = گرسنگی کشیدن سلول ها = مرگ سلول ها = مرگ موجود زنده (نبات و جانور و انسان) که سلول ها آجرهای اساسی عمارت اندام موجودات زنده اند.

۴
جورج اورول
نویسنده ای مرتجع و ضد خلقی بوده است

۵
سازمان سیا
همه لاطائلات او را خرید
به همه زبان ها ترجمه کرد
و
در
فرم های مختلف
کتاب و کاست و غیره
منتشر و توزیع نمود

۶
جورج اورول
هم
میلیونر شد.

۷
زباله های این زباله باید نقد شوند
و
نه
نقل.

۸
روشنگری علمی و انقلابی
واجب تر از نان و خواب و آب است
چون
خانه خرد خلایق از پای بست خراب است
 
«فریدریش نیچه»، فیلسوف آلمانی و از اندیشمندان برجسته قرن اخیر، ۲۵ اوت سال ١٩٠٠ پس از اینکه مدتی دچار جنون شده بود، درگذشت.
حریف

۱
عجب تحریفی از فریدریش نیچه

۲
فریدریش نیچه
خاتم الفلاسفه بورژوازی مرتجع واپسین (بورژوازی امپریالیستی)
بوده است.

۳
فریدریش نیچه
فیلسوف کج و کوله فاشیسم بوده است.

۴
فریدریش نیچه
مؤسس ایراسیونالیسم (خردستیزی) بوده است.

۵
گئورگ لوکاچ در پژوهشی تحت عنوان «تخریب خانه خرد» می نویسد:
اگر لاطائلات نیچه در آلمان به خورد خلایق داده نشده بود،
۶ میلیون شهروند یهودی و غیره
پس از کشیدن شیره جان شان
در
کوره های آدمسوزی
خاکستر نمی شدند
و
۶۰ میلیون نفر در خارج از رایش سوم
نابود نمی گشتند.

۶
فریدریش نیچه
مؤسس نیهلیسم اخلاقی (اخلاق ستیزی) است.

۷
نیهلیسم اخلاقی
برای جنایات فاشیستی
لازم بود.

۸
فریدریش نیچه مبلغ راسیسم (تئوری ضد علمی و ضد بشری برتری نژاد ژرمن) بوده است.

۹
راسیسم
ستون فقرات فاشیسم و نئوفاشیسم (آلت رایت، ترامپیسم، کوکلوس کلانیسم، لگا نرد و غیره)
را
تشکیل می دهد.

۱۰
فوندامنتالیسم (خمینیسم و طالبانیسم و داعشیسم و غیره)
ـ همشیره فاشیسم ـ
نژاد را با مذهب
ملت برتر را با امت برتر
جایگزین کرده است.

۱۱
فریدریش نیچه
توان تفکر ندارد
چه رسد به اینکه بزرگترین اندیشمند قرن اخیر باشد.

۱۲
مخالفت فریدریش نیچه با مذهب
به این دلیل است
که
ستون فقرات مذاهب بزرگ را اخلاق، ترحم به ضعفا، دستگیری از نیازمندان و پیران و زنان و ضعیفان و هومانیسم تشکیل می دهد.
 
ویرایش:

ابوالفضل حسنی

عمر زرین ِمان تباه شده
رنگ زنگی زده سیاه شده

مزرعه رفته رفته گند زده
خوشه ها ذره ذره کاه شده

برگ ما شاخه شاخه دود زده
دود ما حلقه حلقه آه شده

کفش ما تنگ بود قبلا ها
دل به دریا زده کلاه شده

راه ما را بگو که بر گردد
از کجا؟!
از کی اشتباه شده؟!

چاه ما را بگو که خالی شو
از چه زندان مهر و ماه شده؟!

کوچه را گفته ای که عشوه نریز؟!
پنجره خالی از نگاه شده؟!


اسب دیروزی ِبدون یراق
شکل امروزی ِ سپاه شده

حداقل من یکی که می دانم
شیخ ما رفته رفته شاه شده

آن دهانی که یک نخود جا داشت
آنقدر چاله خورده چاه شده

آن چراغی که در افق می سوخت
لامپ صد ولت خانقاه شده


آنکه از پیش ما پریشب رفت
ناگهان آمده پگاه شده

آنقدر تو نیامدی
ای دوست،
تخم لعنت زده گیاه شده

دست از شانه ام بکش - بردار
چند وقتی است پرتگاه شده


خوردن تخم سگ صواب شده
دیدن روی گل گناه شده

پایان
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر