۱۳۹۸ آبان ۲, پنجشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۴۷)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
درک خلاق افکار به عوض نشخوار مکانیکی اقوال

۱
آره.
فرمان مانیفست حزب کمونیست
برگزاری انتخابات و گسترش دموکراسی به عنوان وظیفه عاجل طبقه کارگر پیروزمند است.

۲
اکنون اما طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
اعضای جامعه
را
از سنین کودکستان
نسل به نسل
و
ضمنا
لحظه به لحظه
به سنجیده ترین طرز و طریق
مانی پولیزه می کند.

۳
یعنی
ما
با خرپروری سیستماتیک در مقیاس جهانی
سر و کار داریم.

۴
در نتیجه،
انتخابات بی محتوا می گردد.

۵
چون
پیش شرط انتخاب
خردگرایی و خردمندی است.

۶
خر
هرگز نمی تواند
انتخاب کند.

با پوزش از خر
که خر
نیست.

۷
مثالی چند
 برای روشن گشتن قضیه:

الف
در طویله امریکا
کارگران
ترامپ را «انتخاب» می کنند.

ب
در
آلمان یک زمان کمونیستی
کارگران
آ اف دی
(جریان نئوفاشیستی)
را
یعنی بدترین دشمن طبقه کارگر را
«انتخاب» می کنند.

پ
در
طویله های اروپای شرقی
خلایق
عربان ها و ترامپ واره های میلیاردر را
«انتخاب» می کنند.

ت
در ایتالیا و اطریش و غیره
فاشیست ها به قدرت رسیده اند.

۸
پس
پیش به سوی روشنگری علمی و انقلابی
به
عوض عوامفریبی مبتنی بر خودفریبی
 
جاده ها در ما سفر می کنند
آدرس ها کهنه می شوند
ما خانه عوض می کنیم
دست از آرزوهای مان برنمی داریم
عبدی نعمتی

معنی تحت اللفظی:
راه با رهرو حرکت می کند.
مقصد
مرتب عوض می شود
رهرو اما از آرزوهایش دست برنمی دارد.

۱
بدین طریق
از طریق هنر
و
به ترفند شعر
دیالک تیک رهرو و راه و مقصد
(ما و جاده ها و خانه ها)
تخریب و تار و مار می شود.

۲
یعنی اقطاب دیالک تیکی در سنت عرفان در یکدیگر ذوب می شوند
تضاد اقطاب دیالک تیکی به طرز سوبژکتیو (بسته به میل عارف) محو می شود
و
وحدت اقطاب متضاد تشکیل
و در عمل
تحمیل می شود.

۳
دیگر فرق و تفاوت و تضادی بین رهرو (سوبژکت) و راه (وسیله) و آماج (مقصد) باقی نمی ماند.

۴
راه
به طور کلی
از
بنیاد
انکار می شود.
مقصد مرتب عوض می شود
و
سلب واقعیت و مقصدیت می شود.
چیزی توهم آلود می گردد که به تنها چیزی که شباهت ندارد
مقصد است.

۵
رهرو
به درجه ای نازل تر از خر
تنزل می یابد.

۶
رهرو
راه را در جیب دارد
و
نه
در در پیش.

۷
بسان اندام بی سری
به هر سو می رود.
یعنی اصلا رهرو نیست.
خود رو است.

۸
نه هدفی
نه
مقصدی
نه
آماجی

۹
اما عوضش
تا دلت بخواهد
آرزو در دل دارد.

۱۰
سؤال اکنون این است که آرزوی چی در دل رهرو بی سر و سرگردان می تواند باشد
وقتی
فاتحه مقصد و مقصود
پیشاپیش خوانده شده است؟

۱۱
آرزوی
نام آوری؟

۱۲
آرزوی عرعر دختران اشرافیت فئودالی در سالن های سخنرانی دانش ـ کاه ها
با سخنرانان لال و لاشعور:
فدایی فدایی
تو افتخار مایی؟

۱۳
این همان جنون فاشیستی
است
که
آمیزه ای از خریت و خردستیزی است.

۱۴
مؤسس خردستیزی
نیچه کثافت بوده است که فیلسوف فاشیسم است.
 
عیب در هیچ تئوری نیست عیب در پراتیک است که آدم ها بصورت درست عمل نمیکنند
حریف

۱
اولا
تئوری از کجا آمده است؟

۲
ثانیا
پراتیک
(عمل)
چگونه انجام می یابد؟

۳
مثال:
معمار و بنا برای بنای خانه ای
چه می کنند؟

۴
معمار و بنا
قبل از بنای خانه
مدل فکری خانه
را
یعنی
اندیشه مربوطه
را
یعنی تئوری خانه سازی
را
تهیه می کنند.

۵
خانه = مدل فکری خانه (تئوری) + خاک و آب و کاه و آهک و آهن و سنگ و سیمان و غیره

۶
با تئوری غلط
چگونه می توان درست عمل کرد؟

۷
خود تئوری
ضمنا
منشاء عملی دارد.

۸
تئوری در روند عمل
تشکیل می شود و توسعه می یابد.

۹
مثال
اول آب را در کتری گرم می کنی (پراتیک، عمل) به هنگام جوشیدن دمای آن را اندازه می گیری (عمل دیگر)
بعد
تئوری حاصله را اعلام می داری:
آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد می جوشد
 
حریف

اندیشه و جهان‌بینی معیوب
جامعه و افراد جامعه را معیوب می‌سازد!
«اسلام در ذات خود عيبي ندارد، هر عيبي است به مسلماني ما است» اینست بزرگ‌ترین پارادوکس در تاریخ اندیشه و زبان!

۱
جهان بینی چیست؟

۲
تفاوت اندیشه با جهان بینی چیست؟

۳
اندیشه و جهان‌بینی معیوب و یا بی عیب
مادر زادی اند؟

۴
اندیشه و جهان‌بینی معیوب و یا بی عیب
چگونه تشکیل می شوند؟

۵
اندیشه و جهان‌بینی معیوب و یا بی عیب
اولین اند و یا ثانوی اند؟

۶
اگر
ثانوی اند
ناشی از چیستند؟

۷
اگر اندیشه و جهان‌بینی معیوب و بی عیب
اولین اند
پس
چرا
روحانیت مسیحی در قرون وسطای فئودالی
چنان بودند
و
امروز چنین اند؟
 
تأملی در نقش معرفتی (شناختی) مثبت و منفی تعلقات طبقاتی

۱
روی این مسئله باید کار تئوریکی و تحلیلی عرقریز صورت گیرد.

۲
یکی از علل شکست ها و انحراف ها (به اصطلاح خیانت ها)
همین جا ست.

۳
این مسئله قبل از همه باید از دو لحاظ مورد بحث قرار گیرد:

الف

۱
اعضای طبقه حاکمه
مثلا
اعضای اشرافیت فئودال
سنگر سیاسی عوض می کنند
و
حتی رهبر حزب طبقه کارگر می شوند.

۲
تعلقات طبقاتی
اما
به طور عینی
یعنی خارج از اراده آنها
بصیرت شان را محدود می سازند.

۳
کلمات قصار کلاسیک ها را طوطی وش ازبر میک نند
ولی نمی فهمند.

۴
در نتیجه شرایط لازم برای خطاهای خطیر فراهم می آید.

۴
تحت شرایط دشوار و یا حتی پس از پیروزی انقلاب پرولتری
امکان برگشت به ریشه های طبقاتی خویش نیز وجود دارد.

ب

۱
اعضای طبقه کارگر و توده
ترقی طبقاتی می یابند.

۲
کارگر ساده
رئیس سندیکا می شود.
کارگر یقه سفید می شود و به رفاه چشمگیر دست می یابد.

۳
در نتیجه
میدان دیدش (فروغ فرخزاد)
تنگتر می شود و از کشف حقیقت عینی عاجز می ماند.

۴
به سازش با طبقه حاکمه تن در می دهد.

۵
اتهام می زنند که خیانت کرده است.

۶
خیانت مفهومی خرافی است.

۷
او به لحاظ طبقاتی
کس دیگری شده است.

۸
خر پول تر شده است
و
نتیجتا
خر شده است.

۹
خیانت چیه؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر