۱۳۹۸ مهر ۲۹, دوشنبه

سیری در جهان بینی علی‌اکبر دهخدا (آکبلای) (۷)

 
  علی‌اکبر دهخدا
(۱۲۵۷ ـ ۱۳۳۴)
محل زندگی تهران، چهارمحال و بختیاری، وین، سوییس، استانبول
آثار
 لغت‌نامه دهخدا
امثال و حکم
 
تحلیلی
از
ربابه نون
 
آکبلای

مردود خدا
 رانده ی ِ هر بنده،
 آکَبلای

از 
دلقکِ معروفِ نماینده، 
آکبلای

با 
شوخی 
و 
با 
مسخره و خنده، 
آکبلای

نَز مرده گذشتی و نه از زنده، 
آکبلای

هستی تو چه یک پهلو و یک دنده،
 آکبلای

*

نه 
بیم زِ کف بین 
و 
نه 
جن گیر و نه رمال

نه 
خوف ز درویش
 و 
نه
 از 
جذبه، 
نه 
از 
حال

نه
 ترس ز تکفیر
 و 
نه 
از
 پیشتو (تپانچه) شاپشال

مشکل ببری گور، سرِ زنده
 آکبلای

هستی تو چه یک پهلو و یک دنده، 
آکبلای

*

صد بار نگفتم که خیال تو محال است
تا نیمی از این طایفه محبوس جوال است
ظاهر شود اسلام در این قوم، خیال است

هی باز بزن حرف پراکنده،
 آکبلای
هستی تو چه یک دنده و یک پهلو، آکبلای

*

گاهی به پر و پاچه یِ درویش پریدی
گه، پرده ی ِ کاغذ لُق ِ (نوعی در و پنجره) آخوند دریدی
اسرار نهان را همه در صور (شیپور) دمیدی

رودربایستی یعنی چه؟ 
پوست کنده 
آکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده،
 آکبلای

*

از گرسنگی مرد رعیت،
 به 
جهنم

ور نیست در این قوم 
معیت،
 به 
جهنم

تریاک برید عِرق حمیت (رگ غیرت)، 
به 
جهنم

خوش باش تو با مطرب و سازنده
 آکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده،
 آکبلای

*

تو منتظری رشوه در ایران رود از یاد؟
خودکامه ز قانون و زعدلیه شود شاد؟
اسلام ز رمال و ز مرشد شود آزاد؟

یک دفعه بگو مرده شود زنده
 آکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده 
آکبلای

پایان
ادامه دارد.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر