۱۳۹۸ مهر ۲۷, شنبه

سیری در جهان بینی فریدون توللی (۶)

 
 فریدون توللی 
 (۱۲۹۸ –  ۱۳۶۴) 
شاعر، باستان شناس، مترجم، نویسنده، ادیب و طنزپرداز
 
 ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
   

 
نفت
ادامه 
 
۱
و 
کانِ نفت
 نیز 
چونانِ غیرت
 است 
که 
در
 جهان 
به 
ندرت 
توان یافت 


توللی
اکنون
نفت
را
به
لحاظ ندرت
(کمیت)
به
غیرت
تشبیه می کند.

از
دید او
نفت
 به 
همان اندازه
 کمیاب است
که
غیرت.

 همین تشبیه توللی
  حاوی و حامل انتقاد اجتماعی 
است.

غیرت
یکی
از
مهم ترین مفاهیم توللی
است.


در
رمان دایی جان ناپلئون
نیز
مش قاسم
همین واژه 
را
در
هر فرصتی بر زبان می راند. 

غیرت 
اما
 به چه معنی است.

غیرت
همان
ناموس پرستی
است
که
مش قاسم
نیز
مورد استفاده قرار می دهد.

منظور توللی
هم
همین
ناموس پرستی
است.

انتقاد توللی
نه
انتقادی فلسفی ـ مفهومی ـ مارکسیستی،
بلکه 
کوچه ـ بازاری
است.

توللی
دیالک تیک غیرت - رذالت
(ناموس پرستی ـ بی ناموسی)
را
به
خدمت می گیرد.

بی دلیل نیست
که
انتقادات توللی
به
مثابه سر به سر کسی گذاشتن و دشنام
تلقی می شوند
و
نه
به 
مثابه انتقاد.

دشنام توللی
اما
ادیبانه
(سعدیانه)
است.

۲
و 
کانِ نفت
 نیز 
چونانِ غیرت
 است 
که 
در
 جهان 
به 
ندرت 
توان یافت 
چه
 باریتعالی
 این نیز چونانِ آن دگر
 به 
جهانیان
 اندک داده است


دلیل ندرت نفت و غیرت
در
التفاصیل
دلیلی ماورای طبیعی ـ آسمانی
است
و
نه
طبیعی ـ زمینی.

باری تعالی
از
هر دو
اندک
داده است.

هنر است:
طنز است و هجو است و هزل است.

اصولا
نباید مته به خشخاش نهاد.

ولی
هر چه باشد
خرافی
است
و
حاوی بدآموزی
است.

این
زبان نسل اول روشنفکران حزب توده
است.

دلیل ندرت نفت و غیرت
نحوه تشکیل آندو ست.

نفت
احتمالا
نتیجه تجزیه و تلاشی اندام غول اسای دینوسورها و جنگل ها
ست
و
غیرت
(عزت انسانی)
میراث همبود کمونیستی آغازین بر باد رفته و از یاد رفته
است.

۳
و 
هم
 از این رو ست 
که 
بر سرِ آن دشمنی ها کنند و لشکرها کشند و خون ها ریزند 
و 
فتنه ها انگیزند


دلیل رقابت بر سر نفت
به
نظر توللی
ندرت آن
است.

یعنی
رقابت بر سر نفت
علت کمی
(دیالک تیک عرضه و تقاضا)
دارد.

ضرر آثار هنری
همین
است.


هنر
بر خلاف تصور شیللر
نه
آدم پرور،
بلکه
خر پرور
است.

بعید
است
که
توللی
نداند
که
چه رقابت مهیبی بر سر زغال سنگ و فلزات نادر و شبه فلزات و حتی چوب و آب و غیره
وجود داشته و دارد و خواهد داشت.

اینها
همه
مواد خام
برای 
صنایع
بوده اند.

۴
و 
وفورِ این نعمت در خاکِ عجم بدان پایه است 
که
 به 
هرجا 
ثقبه ای
(سوراخ و منفذ، چاه) 
 زنند،
 بتراود و گند کند و بو کشانِ دیگرِ بلاد را به مشام رسد 
و 
هوسِ ایشان برانگیزد 
و 
به 
خود 
کشد

توللی
هنوز
نمی داند
که
نفت
در
همه جای جهان
هست.

۵

 تا
 بدانجا 
که
 امرای عجم بفریبند و بدره ها (کیسه های زر) دهند و شرافتِ ایشان بخرند و پلاس استعمار بیفکنند و مَشک ها پُر کرده، به خارج فرستند.

ضعف تئوریکی توللی
و
حزب توده
اکنون
آشکار می گردد:
توللی
میان وفور نفت و استعمار
رابطه علی 
(علتی ـ مفعولی)
بر قرار می کند.

انگار
همه
مستعمرات و نئومستعمرات
مملو از نفت
اند.

این طرز استدلال ساده لوحانه
کماکان
رواج جهانگیر دارد.

یکی از روشنفکران عراق
در
یکی از تله ویزیون های اروپا
به
هنگام اشغال عراق توسط امپریالیسم امریکا و شرکاء
گفت:
«اگر ما به عوض نفت، شلغم داشتیم، بمباران و اشغال نمی شدیم.» 

قدر روشنگری
کسی 
داند
که
با
خرافه
به
جنگ آید.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر