۱۳۹۸ آبان ۵, یکشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۵۱)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
 
مژگان فرامنش

سر می‌کشم هی جرعه‌ جرعه زندگانی را
با اینکه از کف داده‌ ام عمر و جوانی را

از کوچه‌های سرزمینم عشق کوچیده‌ است
وقتی که باز آیی نمی‌یابی نشانی را

ما نسل در خون خفتگانِ جنگ و باروتیم
در ما ببینند اتفاق ناگهانی را

بادی وزید و روسری‌ام (روسری وارم) را به یغما برد
این باد خواهد برد با خود آشیانی را

اندام شهرم در تنور جهل می‌سوزد
باید خبر سازد یکی آتش‌ نشانی را

ای کاش دنیا از همان آغاز می‌کارید
در ریشه‌هامان تخم عشق و مهربانی را

پایان
 
خریت
ربطی به خر ندارد.

۱
خر اصلا خر نیست.

۲
قصه خواجه نصیر طوسی را بخوانید
تا
به خردمندی خر ایمان بیاورید.

۳
ما چند هفته قبل
منتشرش کرده ایم.

۴
خریت خران دوپا
دست خود شان نیست.

۵
خریت امری طبقاتی است.

۶
مثال.
شیوادنادزه ۷۰ ساله در آلمان خانه ۱۱ میلیون یورویی خرید.

۷
شولتس وزیر خارجه امریکا توصیه کرد که
از سیاست کناره جویی کند
بنشیند و خاطرات بنویسد.

۸
شولتس از فرط خریت نمی دانست که
خر
نه
حافظه دارد
و
نه خاطره

۹
مثال دیگر : اشرف پهلوی خر
خانه های متعدد در هر گوشه جهان به قیمت های کلان دارد

۱۰
المیرزا
گرفته بود

۱۰
یعنی
نه
حافظه داشت و نه خاطره
و
بدتر از همه
نه
سواد خواندن و نوشتن برای نوشتن خاطره

۱۱
فقط خر
بود

۱۲
خریت امری طبقاتی است
و
نه
دلبخواهی
 
هماندیشی به عوض پرونده سازی

۱
شماها بحث را روی افراد متمرکز می کنید
تا
فاتحه ای بر ان بخوانید.

۲
شما افراد
را
مثلا استالین
را
لنین
را
آن و این را
سانترالیزه می کنید
تا
هماندشی محال گردد
و
کسی چیزی یاد نگیرد
یعنی خریت سیمان ریزی
و
بتون بندی شود
و
عوام فریبی بر تخت نشیند.

۳
بدین طریق افکار و اعمال از گردونه بحث بیرون رانده می شوند.

۴
یعنی اصلا مطرح نمی شوند تا مورد تأمل قرار گیرند.

۵
استالین
با هیتلر پیمان عدم تجاوز می بندد

۶
استالین نظامیان مجرب بلشویک را عزل می کند
و
مشتی افسر جوان بله قربان گو
را
ارتقای مقام می دهد
و
برای بستن پیمان با هیتلر گسیل می دارد.

۷
حتی هیتلر از خریت استالین حیرت می کند.

۸
پیروزی های فاشیسم را
رسما تبریک می گوید

۹
حتی
در جنگ های فاشیسم بر ضد کشورهای دیگر
هیتلر
را
مورد حمایت به لحاظ مواد سوخت و غیره قرار می دهد.

۱۰
حتی نمایندگان فاشیسم را به جشن های مسخره به مناسبت انقلاب اکتبر دعوت می کند و جام به جام شان می زند.

۱۱
این چیزها نشانه خریت هستند ویا نیستند؟

۱۲
این چیزها نشانه فقر فلسفی هستند ویا نیستند؟

۱۳
این چیزها نشانه بی خبری از الفبای مارکسیسم ـ لنیینسم هستند ویا نیستند؟

۱۴
استالین بهترین کمونیست ها را
پس از پرونده سازی اعدام می کند.

۱۵
حتی
همسرلنین را
خانه نشین و خاموش می سازد.

۱۶
استالین
کمونیست های فراری از فاشیسم آلمان و پناهنده به شوروی را
دست بسته به گستاپو تحویل می دهد تا هیتلر پس از زجر دادن و اطلاعات کشیدن
تیرباران شان کند

۱۷
وقتی هیتلر به پیمان عدم تجاوز به شوروی آفتابه برمی دارد
و
حمله ناگهانی بر شوروی را شروع می کند و مواضع مهم را بمباران و تسخیر می کند
استالین
شوکه می شود

۱۸
اصلا نمی خواهد از رختخواب پا شود.
می گوید:
کار تمام شد.

۱۹
فیدل کاسترو و امثال او
این انتقادات را کرده است
و
نه
دیوانه ای

۲۰
در نتیجه
۲۰ میلیون نفر کشته داده می شود
و
۱۰ میلیون نفر زخمی و علیل مادام العمر

۲۱
در نتیجه برای ترقی گربه چف و شیوادنادزه و یلسین و پوتین و ان و این در حزب کمونیست
جا باز می شود.

۲۲
و
تخریب از بالا شروع می شود
ماهی از سر گنده می گردد.

۲۳
وقتی کسی کلمه ای را از کامنتی قیچی کند 
و 
بر اساس آن صاحب نظر را بیمار روانی جا بزند تا نظرات او را پرده پوشی کند
این نوعی پرونده سازی وطنی و مبتذل است.

۲۴
بدین طریق 
بهانه 
برای پرهیز از بحث 
 می شود.

۲۵
چون هیچ عاقلی با دیوانه بحث نمی کند

۲۶
دیوانه را باید
به تیمارستان انداخت
تا
بسان نسیم شمال 
همانجا بمیرد
 
دیالک تیک افراد و افکار

نه. 
 
۱
ضمنا اگر هم چنین باشد مهم نیست.

۲
افراد مهم نیستند.
افکار مهم اند.

۳
تو
به عوض پرونده سازی برای او
اثارش
را
افکارش
را
تحلیل کن .

۴
استالینیسم
بسان فاشیسم
طرفدار تئوری فاشیستی نخبگان است.

۵
استالینیسم
دنبال پیشوا ست.

۶
استالینیسم
دنبال افراد است.

۷
برای اینکه استالینیسم
اصلا توان تفکر ندارد
تا به افکار بپردازد

۸
استالینیسم
به عوض تحلیل افکار
به
تخریب افراد
به
تحقیر افراد
به
ترور شخصی و شخصیتی افراد
می پردازد

۹
تنها طریق عوامفریبی اش
پرونده سازی بی شرمانه برای مارکسیست ها ست
 
 
نه.

۱
هوفمن به آلمان غربی برمی گردد تا مبارزه کند و سازمان انقلابی ضد امپریالیستی ئی را تأسیس می کند.

۲
هوفمن
البته عمر زیادی نمی کند.

۳
تحلیل سوسیولوژیکی هوفمن از استالینیسم
بهترین تحلیل است.

۴
ولی خالی از ایراد نیست.

۵
ایرادش این است که
به
غلبه بر استالینسیم
رسیده است.

۶
غلبه بر استالینیسم تنها با اشاعه اصیل و عمیق مارکسیسم ـ لنینیسم میسر است.

۷
کاری که در دایرة المعارف روشنگری شروع شده است.

۸
راجع به لاطائلات مشد علی و راه تو«ده» باید گفت:
پسیکولوژیسم
یکی از مکاتب خرافی و ضد عقلی و ضد علمی امپریالیسم است.

۹
با
مفاهیم روان شناسی نمی توان مسائله جامعه بشری را تحلیل کرد.

۱۰
دیوانه جا زدن روشنگران
نشانه خالی بودن کله از مغز اندیشنده و چنته از سخن اندیشیده است.

۱۱
با دلایل معدوی دیگر نمی توان عوامفریبی کرد.
مشد علی

۱۲
زنده باد خوداندیشی و روشنگری علمی و انقلابی
به
عوض تحقیر و تخریب دگراندیشان
 
این بیت
از
یکی از اشعار عرفانی سایه است.

سایه

من نه خود می روم، او مرا می کشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد

چون گریبان ز چنگش رها می کنم
دامنم را به قهر از قفا می کشد

دست و پا می زنم می رباید سرم
سر رها می کنم دست و پا می کشد

گفتم:
«این عشق اگر واگذارد مرا»
گفت:
«اگر واگذارم وفا می کشد.»

گفتم:
این گوش تو خفته زیر زبان
حرف ناگفته را از خفا می کشد

گفت:
از آن پیش تر این مشام نهان
بوی اندیشه را در هوا می کشد

لذت نان شدن زیر دندان او
گندمم را سوی آسیا می کشد

سایه ی او شدم چون گریزم ازو؟
در پی اش می روم تا کجا می کشد.

۱
در تفکر احسان طبری هم
رگه ها و گشتاورهایی از عرفان یافت می شود.

۲
طبری به استقابل اشعار مولوی
اشعاری سروده است.
من .... میدانم آرزو ست.

۲
عرفان
فرمی از ایراسیونالیسم (خردستیزی) است.

مراجعه کنید
به
تعریف مفهوم عرفان
در
تارنمای ما

۳
به همین دلیل امپریالیسم مبلغ و مدافع پیگیر عرفان است.

۴
هالی وود چندین فیلم راجع به عرفا ساخته است.

۴
امپریالیسم
میستیک
را
حتی مد کرده است
و
از
خریت
فضیلت
ساخته است

۵
سؤال این است
که
دلیل نفوذ عمیق عرفان در روشنفکران کشور چیست؟
 
زهر مار را دوستش داری.
حریف

۱
چرا این جمله بندی به لحاظ گرامری غلط است؟

۲
جمله درست به شرح زیر است:
زهر مار را دوست داری

۳
دوستش داری
وقتی به کار می رود که زهر مار (آنچه که دوست داشته می شود، یعنی مفعول مورد نظر)
حذف شود.

۴
مثال:
حسن اسبی دارد که خیلی دوستش دارد.
به عوض تکرار اسبش را دوست دارد
می گوید:
دوستش دارد.
تا
از تکرار کسالت بار زیر پرهیز کند:
حسن اسبی دارد
و
اسب را دوست دارد.

۵
ترانه های وطنی
مملو از این این جور اشتباهات گرامری است
 
سهراب سپهری

چیزها دیدم در روی زمین:

کودکی دیدم ماه را بو می کرد

قفسی بی در دیدم که در آن روشنی پرپر می زد

نردبانی که از آن عشق می رفت به بام ملکوت

من زنی را دیدم نور در هاون می کوبید

ظهر در سفره آنان
نان بود
سبزی بود
دوری شبنم بود
کاسه داغ محبت بود

من گدایی دیدم
در به در می رفت
آواز چکاوک می خواست

و سپوری که به یک پوسته خربزه می برد نماز
(خم می شد تا بردارد.)

بره ای را دیدم
بادبادک می خورد

من الاغی دیدم یونجه را می فهمید

در چراگاه نصیحت
گاوی دیدم
سیر

شاعری دیدم
هنگام خطاب به گل سوسن
می گفت:
«شما»

من کتابی دیدم
واژه هایش همه از جنس بلور

کاغذی دیدم از جنس بهار

موزه ای دیدم دور از سبزه

مسجدی دور از آب

سر بالین فقیهی نومید
کوزه ای دیدم لبریز سوال

قاطری دیدم
بارش انشا

اشتری دیدم
بارش سبد خالی پند و امثال

عارفی دیدم
بارش تننا ها یا هو

من قطاری دیدم
روشنایی می برد

من قطاری دیدم
فقه می برد و چه سنگین می رفت

من قطاری دیدم
که سیاست می برد
و چه خالی می رفت
 
کار انسان را آفریده است.

۱
کار به انسان تحمیل شده است.

۲
نیای میمونی آدمیان
مجبور به کار و تهیه و تولید مایحتاج خود شده است.

۳
کار
داوطلبانه نبوده است.

۴
ولی همان کار تحمیلی
میمون را به آدم تبدیل کرده است.

۵
ولی همان کار تحمیلی
میمون را
به اندیشیدن
به تکلم
به هنر
به موسیقی
به شعر ...
قادر ساخته است.

۶
کار منبع معنای زندگی است.

۷
بیکاری به بی معنایی زیست منجر می شود

۸
به
نیهلیسم
به
پسیمیسم
به
انتحار
به نومیدی و اختلالات روحی و روانی
منجر می شود

۹
کودکان توده
در جوامع ماقبل سرمایه داری
آموزشگاه خانوادگی داشته اند و دارند.

۱۰
کار کودکان
امری طبیعی و جبری بوده است.

۱۱
لذتی نیست که مبتنی بر ریاضتی نباشد.

۱۲
دیالک تیک ریاضت و لذت
دیالک تیکی جامعه شمول است 
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر