۱۳۹۸ آبان ۳, جمعه

سیری در شعری از اخوان تحت عنوان «کاوه یا اسکندر؟» (۵)


ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون

موج‌ها خوابیده‌اند، آرام و رام
طبل توفان از نوا افتاده است


چشمه‌ های شعله‌ ور خشکیده‌اند
آب‌ها از آسیا افتاده است
 
در 
مزار آباد شهر بی تپش
وای ِ جغدی هم نمی‌آید به گوش
دردمندان 
بی خروش و بی فغان
خشمناکان 
بی فغان و بی خروش
 
۱
آب‌ ها از آسیا افتاده است
دارها برچیده، خون‌ ها شسته‌ اند
 
جای رنج و خشم و عصیان بوته‌ ها
خشک بن های پلیدی رسته‌ اند
 
معنی تحت اللفظی:
آب ها از آسیاب افتاده اند.
دارها 
 بر چیده شده اند و خون ها را شسته شده اند.
در جای بوته های رنج و خشم و عصیان،
بوته های پستی و پلیدی از بیخ، خشک
روییده اند.
 
با فروکش جنبش اجتماعی
(افتادن اب ها از آسیاب ها)
طبقه حاکمه
به
سرکوب 
پایان داده است.
(دارها را برچیده و خون ها را شسته است.)
جای انقلابیون جامعه
را
جنده ها
گرفته اند.
 
در
آیینه ذهن اخوان جوان
جامعه
دستخوش تحول منفی شده است:
تا
چشم اخوان جوان کار می کند، سقوط می بیند و بس.
 
فرصت اندک بوده و شرایط نامناسب.
در
نتیجه
حزب توده
قادر به بردن تئوری رهایش نهایی
به
میان توده
نشده است.
 
یعنی
به
عوض شعور انقلابی
شور و شوق و شعر و شعار به ظاهر انقلابی
اشاعه یافته است.
 
نتیجه اش
همین
است:
 
اخوان جوان
توان تفکر دیالک تیکی 
ندارد.
 
منظور از فقدان توان تفکر دیالک تیکی چیست؟
 
۲
آب‌ ها از آسیا افتاده است
دارها برچیده، خون‌ ها شسته‌ اند
 
جای رنج و خشم و عصیان بوته‌ ها
خشک بن های پلیدی رسته‌ اند
 
 منظور از فقدان توان تفکر دیالک تیکی
مثلا
دیدن معلول ها و ندیدن علت ها ست:
آب ها بدون دلیل و علت
از
آسیاب نیفتاده اند.
 
تحولات مثبت و منفی در جامعه بشری (طبیعت دوم)
بر خلاف تحولات مثبت و منفی در طبیعت
سوبژکت مند هستند.
(فاعل انسانی، فاعل اجتماعی، فاعل طبقاتی دارند.)
 
جنبش اجتماعی
توسط طبقه حاکمه مرتجع «ملی»
با
حمایت طبقه حاکمه مرتجع بین المللی
سرکوب شده است.
 
اخوان جوان
چنان وانمود می کند
که
تحول منفی در جامعه
انگار
خود به خودی  
صورت گرفته است.
 
به 
زبان فلسفی
انگار
بی سوبژکت
صورت گرفته است.
 
این
چیزی جز فقر فلسفی
نیست.
 
این
چیزی جز بیگانگی با تفکر دیالک تیکی
نیست.
 
۳
آب‌ ها از آسیا افتاده است
دارها برچیده، خون‌ ها شسته‌ اند
 
جای رنج و خشم و عصیان بوته‌ ها
خشک بن های پلیدی رسته‌ اند
 
اخوان جوان
از
خود
نمی پرسد:
چرا
دارها برپا شده اند و چرا برچیده شده اند؟
 
چرا
خون ها ریخته شده اند و چرا شسته شده اند؟
 
اخوان جوان
از
ساده ترین دیالک تیک
یعنی
دیالک تیک علت و معلول
بی خبر است
و
یا
خود
را
به
بی خبری زده است.
 
کودتای ارتجاعی خونینی پیروز شده است.

حزب قانونی توده
غیرقانونی
شده است
و
اعضای پاک و پارسای آن
به
توبه و تنبه و پشیمانی
مجبور شده اند
و
برای شکستن مقاومت آنان
دارها برپا شده اند و خون ها ریخته شده اند.

دیالک تیک علت و معلول
به
شکل دیالک تیک کودتا و سرکوب بسط یافته است.

وقتی 
از
دیالک تیک علت و معلول
سخن می رود،
بدان معنی
است
که
معلول
در
پله دیگر تحول
به
علت
تبدیل می شود
 و 
معلول دیگری 
را 
پدید می آورد:
برپا داشتن دارها و ریختن خون ها 
(به مثابه معلول کودتا)
به
علت مبدل می گردند و معلول های درخور خود را پدید می آورند:
مثلا
افتادن آب ها از آسیاب ها
را
رویش خشک بوته های پلیدی به جای بوته های رنج و خشم و عصیان
را.
  
قدر و ارج تفکر دیالک تیکی
را
کسی 
داند
که
آن
را
به
مشقتی عظیم
فراگیرد و به کار بندد.
 
شرط مهم خروج از خریت و ورود به آدمیت
فراگیری فوت و فن تفکر دیالک تیکی
است.
 
 ۴
مشت‌ های آسمانکوب قوی
وا شده است و گونه گون رسوا شده است
 
یا 
نهان 
سیلی زنان 
یا
 آشکار
کاسهٔ پست گدایی‌ ها شده است
 
معنی تحت اللفظی:
مشت های آسمانکوب قوی
وا شده اند و رسوا شده اند
و
تحت ضربات سیلی
به
کاسه های گدایی
تبدیل شده اند.
 
مفاهیم ادبی ـ هنری اخوان 
را
می توان
پرمحتواترین و غنی ترین مفاهیم در شعر کشور محسوب داشت.
 
منظور از مشت های آسمانکوب
مشت های برآهیخته توده انقلابی
است.
منظور از واشدن مشت ها،
افشای نیات توده های انقلابی از تجمعات، تشکلات، اعتراضات، اعتصابات و تظاهرات 
است.
 
اخوان جوان 
تحت فشار جسمی و روحی و روانی در منگنه زندان
 دچار نوعی نابینایی 
شده است.
 
اخوان 
کمترین و کم رنگ ترین انتقادی
به
طبقه حاکمه کودتاچی، دارپرداز و خونریز و ستمگر
ندارد.
 
تمام هم و غم و فکر و ذکرش
تحقیر و تخریب توده انقلابی
است.
 
این
چیزی جز توده ستیزی هارت و پورتیستی
نیست.
 
۵
مشت‌ های آسمانکوب قوی
وا شده است و گونه گون رسوا شده است
 
یا 
نهان 
سیلی زنان 
یا
 آشکار
کاسهٔ پست گدایی‌ ها شده است
 
مشت های آسمانکوب
واشده اند.
یعنی
کف دست ها نمایان شده است.
 
اکنون
مشت های واشده
سیلی زنان
خواه آشکار و خواه نهان
به
کاسه گدایی
تبدیل شده اند.
 
تصور و تخیل و تصویر اخوان
ستایش انگیز
است:
دیالک تیک مشت و دست و کاسه:
مشت وامی شود، محتوایش فاش و افشا می شود
و
فرم عوض می کند.
 
آن سان
که
به
کاسه 
استحاله می یابد.
 
اخوان جوان
را
سخن از استحاله انقلابیون به  التماسیون (گدایان)
است.

اخوان جوان
از
سقوط توده انقلابی
گزارش می دهد.

ضعف نظری اخوان جوان
دیدن سقوط توده مغلوب
و
ندیدن صعود طبقه حاکمه غالب
است.

اخوان جوان
از
دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
بی خبر
است.

دیالک تیکی
که
هر عمله بیسواد هوادار حزب توده
می شناسد.

سؤال
این
است
که
اخوان جوان
چگونه
چرا
و
به
چه ترفندی
طبقه حاکمه کودتاجی، دارپرداز، شکنجه گر و خونریز
را
ماستمالی می کند
و
گردن باریک تر از موی توده مغلوب
را
به
 گیوتین انتقاد عنقلابی 
می سپارد؟

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر