۱۳۹۸ آبان ۳, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۸۶)


شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۵ ـ ۲۲)

حکایت سوم

۱
   دلیر آمدی سعدیا، در سخن
چو تیغت به دست است، فتحی بکن

معنی تحت اللفظی:
سعدی
در عرصه سخن
خیلی گستاخ گشتی.

حالا
که
تیغ سخن را در دست داری،
فتحی
هم
بکن.

سعدی
در این بیت شعر،
خود
را
سرداری در میدان مبارزه ایده ئولوژیکی استنباط می کند.
سرداری مسلح به تیغ سخن
و
قادر به فتح سنگرهای ایده ئولوژیکی دشمن.

این بدان معنی است
که
سعدی
به
فرم ایده ئولوژیکی مبارزه واقف است.

۲
بگو آنچه دانی،
که
حق،
گفته
 به
نه
رشوت ستانی
و
 نه
عشوه ده

معنی تحت اللفظی:
هر چه می دانی، بگو.
گفتن حق
بهتر از نگفتن آن است.

به ویژه توسط تو
که
نه
رشوه خوری
و
نه
عشوه فروش.

سعدی
در این بیت شعر
دیالک تیک رشوه و عشوه
را
توسعه می دهد.

اما
منظور شیخ از عشوه دهی چیست؟

عشوه
ضمنا
به
معنی انجام کاری، بدون استفاده از زبان است.

منظور سعدی
هم
همین است:
سعدی
نمی تواند اندیشه اش را تبیین ندارد.

برای اینکه خداوند سخن
است.

یعنی
به
لحاظ بضاعت مفهومی
کم و کسری ندارد.

رشوه
هم
با
عشوه
رابطه دیالک تیکی
دارد:
رشوه برای تحمیل سکوت (کتمان اندیشه ای) به کسی داده می شود.
است.

رشوه
حق السکوت
است.

ولی
عشوه
برای تحمل داوطلبانه سکوت
است.

برای پرهیز از تبیین اندیشه
است.

سوبژکت رشوه
بیگانه ای است
ولی
سوبژکت عشوه
خود فرد
است.

در
عشوه
اندیشه جامه عمل می پوشد،
بدون اینکه جامه کلام بپوشد.
  

در
رشوه
کس دیگری می خواهد که فرد مورد نظر سکوت کند.

در
عشوه
خود فرد مورد نظر
داوطلبانه سکوت می کند
و
به
عوض سخن
عمل می کند:
ناز می کند
و
عشوه می ریزد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر