۱۳۹۸ آبان ۷, سه‌شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۵۳)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
دلیل رواج وسیع شکلک ها چیست؟
حریف

۱
اسم فرنگی شکلک ها
استی کر
است.

۲
محترم
یا خیال می کند که سگ ها کرند و یا خیال می کند که سگ ها خرند.

۳
به همین دلیل با استی کرها هماندیشی می کند.

۴
رواج شکلک دال بر سقوط بشریت است.

۵
بشریت دیگر توان تفکر و تکلم ندارد

۶
به همین دلیل با شکلک ها رابطه برقرار می کند.

۷
بشریت
از ساده ترین اسباب تبیین عندیشه
برای تبیین ساده ترین عندیشه
بهره برمی گیرد.

۸
بشریت
به درجه ای نازل تر از جانوران تنزل یافته است:
بلبل چهچه می زند و با بلبلان دیگر هماندیشی می کند.
خر عرعر می کند
اسب شیهه می کشد
سگ پارس می کند
گربه میومیو می کند
بشریت اما نمی تواند حرف بزند.

۹
بشریت خوشبخت چوخ چوخ بختیار
با کلیک مختصری
از صدها شکلک یکی را رد و بدل می کند
آنهم نه یکبار
بلکه صدها بار
و
شق القمر می کند.

۱۰
رسد عادمی به جایی
که به جز شکلک نتاند (نتواند)
به قول افراشته
 
بی فردایی و ماضی گرایی

۱
مشد ایرج
ما با توسعه فوندامنتالیسم در مقیاس جهانی سر و کار داریم:

الف
فوندامنتالیسم سنی
مثلا بن لادن.

ب
فوندامنتالیسم شیعی
مثلا خمینی.

پ
فوندامنتالیسم کوروشیستی
مثلا مش پری.

ت
فوندامنتالیسم مسیحی
مثلا
کوکلوس کلان

ث
فوندامنتالیسم یهودی
مثلا صهیونیسم

۲
دلیل پناه بردن به ماضی از یاد رفته و بر باد رفت
بی فردایی
است:
فقدان دورنمای آتی است.
 
چند غلط در یک واژه:
بپاخواسته اند

۱
«به»
باید به فعل بچسبد و نه به اسم

۲
به پا

۳
بپایید
 (یعنی مواظب باشید)
بخور

۴
به حسن گفت مادرش روزی

۴
به پا خاستن
درست است ونه به پا خواستن

۵
خاستن یعنی بلند شدن

۶
خواستن یعنی مطالبه کردن
حسن آب خنک خواست.
 
معاییر عیرانیون معظم
فی البحث با یکدیگر

مشد احمد
شهادت اسطوره ضد امپریالیست ابوبکر البغدادی را، به تمام ضد امپریالیست هایی که زیر بیرق سیاه خمینی رفتند و اکنون در کشور‌های امپریالیستی آواره ا‌ند، تبریک و تسلیت می‌‌گویم!

مش داود

نشان بده این جانور
ابوبکر البغدادی
حرفی و شعاری بر علیه امپریالیسم زده و یا داده باشه.
بر عکس
تصویرش کنار
ژنرال جوانمرگ شده مک کاین
در اینترنت موجود است.
داعش نه شعاری بر علیه آمریکا و اسرائیل داده و نه عملیاتی بر علیه آنان انجام داده.
ولی تا دلت بخواد عملیات تروریستی در منطقه بر علیه مردم منطقه انجام داد.

مشد احمد

متاسفم که هرازگاهی چنین بی ادبانه مرا خطاب قرار می دهی

۱
اولا
مشد احمد
در قاموس عیرانیون معظم و مکرم
بی ادبی به چه معنی است؟

۲
کدام کلمه در کامنت مش داود
دال بر بی احترامی او به شما و بی ادبی ایشان است؟

۳
نکند
ابراز نظر بر ضد نظر صاحب نظر
به
معنی بی احترامی نسبت به او
و
بی ادبی خانوادگی اش
باشد.

۴
نکند
قرار بر این است
که
خلایق
همیشه
باید
به
نظرات همدیگر
فقط و فقط هورا بکشند 
و
درود بفرستند 
و
 تهنیت گویند؟

۵
اما
مش داود
مگر حتما باید لاشخوری بر ضد امپریالیسم واسرائیل شعار دهد
تا
ضد امپریالیست
محسوب شود؟

۶
فوندامنتالیسم اسلامی
چه سنی و چه شیعی
جریانی ضد امپریالیستی و آنتی سمیتیستی (ضد یهودی) است

۷
مسئله و اشتباه
در
عدم کشف و یا تعیین سنگر و سکو و موضع طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی این ضد امپریالیستی بودن و آنتی سمیتیستی (ضد یهودی) بودن فوندامنتالیسم اسلامی است.

۸
فوندامنتالیسم اسلامی
فرمی از مقاومت است
که
هم
ضد امپریالیستی و آنتی سمیتیستی (ضد یهودی) است
و
هم بدتر از همه
ضد کمونیستی است.

۹
دلیل چپنمایی و جاذبه فوندامنتالیسم اسلامی
همین است.

۱۰
ما که مشد احمد را نمی شناسیم
تا خدای ناکرده ظن بر همسنگری اش با خمینی و بغدادی ببریم
و
ضمنا بی ادب از ریشه قلمداد شویم.
 
تأملی در سخنی از رضا رخشان

در مورد قتل ابوبکر بغدادی.

تا زمانی که ظلم و بی عدالتی ناشی از مناسبات ضد انسانی سرمایه داری در جهان، مردمان کشورهای فقیر و تحت سلطه را استثمار می کند، زمینه برای رشد جریانات تندرو هم فراهم می شود.
بن لادن کشته می شود، ابوبکربغدادی ظهور می کند و این چرخه خشونت ادامه خواهد داشت.

۱
از آشنایی ما
با
رضا رخشان
چند دقیقه بیشتر نمی گذرد.

الف
تا زمانی که ظلم و بی عدالتی ناشی از مناسبات ضد انسانی سرمایه داری در جهان، مردمان کشورهای فقیر و تحت سلطه را استثمار می کند، زمینه برای رشد جریانات تندرو هم فراهم می شود.

۱
این جمله رضا رخشان مملو از ایرادات تبیینی و تئوریکی است:

۲
استثمارگر
به نظر رضا رخشان
نه
طبقه اجتماعی معینی
در این مورد بخصوص
نه
بورژوازی
بلکه
ظلم و بیعدالتی ناشی از مناسبات سرمایه داری است.

۳
مناسبات سرمایه داری
به نظر رضا رخشان
ضد انسانی است.

مارکس کجا ست؟

۴
ضمنا
نه
طبقه حاکمه امپریالیستی
بلکه
ظلم و بی عدالتی ناشی از مناسبات ضد انسانی سرمایه داری در جهان،
است که
مردمان کشورهای فقیر و تحت سلطه را استثمار می کند.

۵
استثمار و یا بهره کشی
با تئوری اضافه ارزش
در رابطه است
و
قابل اثبات است.

۶
یعنی بهای کالای موسوم به نیروی کار کارگر
کمتر از ارزشی است که با به کار افتادن آن
تولید می شود.

۷
به قول مارکس:
نیروی کار کارگر مرغی است که تخم دو زرده می گذارد
یک زرده = دستمزد کارگر
زرده دوم = سود بورژوازی
استثمار = تصاحب زرده دوم

۸
به
نظر رضا رخشان
(در اثر) ظلم و بی عدالتی ناشی از مناسبات ضد انسانی سرمایه داری در جهان، زمینه برای رشد جریانات تندرو هم فراهم می شود.

۹
ذره ای از واقعیت عینی در این سخن ایشان هست.
ولی قضیه بغرنجتر از این حرف ها ست.

۱۰
اصطلاح جریانات تندرو (و چرخه خشونت)
یکی از مفاهیم خر رنگ کن طبقه حاکمه امپریالیستی است.

۱۱
بن لادن و ابوبکر بغدادی و روح الله خمینی و سید علی خامنه ای و عرعردوغان عثمانی و اجامر دیگر
نمایندگان فوندامنتالیسم و پان اسلامیسم و پانیسم های دیگرند.

۱۲
یعنی فاشیسم به توان حداقل ۲ هستند:
پان اسلامیسم = فاشیسم
فوندامنتالیسم = همشیره فاشیسم

۱۳
فوندامنتالیسم و پان اسلامیسم
بیانگر مقاومت هستند
اما
بیانگر مقاومت منفی و ارتجاعی اند.

۱۴
فوندامنتالیسم و پان اسلامیسم
مقاومت از موضع فئودالیسم بر ضد امپریالیسم و کمونیسم اند.
(نه شرقی نه غربی)

۱۵
یعنی
خمینی
به لحاظ طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی (تاریخی)
مرتجع تر از محمدرضا شاه و جیمی کارتر است و نه انقلابی تر از انها
 
کی کسی از انقلاب اکتبر اسطوره ساخته که اکنون اسطوره زدایی از آن
وظیفه عاجل کسی باشد؟

۱
انقلاب اکتبر
را
نباید در شکست آن خلاصه کرد.

۲
انقلاب اکتبر
بسان انقلاب موسوم به کمون پاریس
یکی
از
دستاوردهای مادی و فکری عظیم طبقه کارگر و توده زحمت بوده است.

۳
تجربه طبقاتی جدیدی بوده است
و
شکست خورده است.

۴
جمهوری خلق چین و ویتنام و کوبا
از
شکست انقلاب اکتبر
درس گرفته اند.

۵
درسی که با دقت و پیگیری درخور
به کار بسته اند.

۶
و
برای شان می توان آرزوی موفقیت کرد
نخود سیاهی دیگر

خصوصی سازی و کارگران در ایران
برای آزادی

۱
چنان از خصوصی سازی دم می زنند
که
انگار
چیزی عمومی بوده و حالا خصوصی اش می کنند.

۲
چنان از نئولیبرالیسم انتقاد می کنند
که
انگار
ضد آشتی ناپذیر کاپیتالیسم است

۳
کاپیتالیسم فرم های ترفند آمیز متنوع دارد.

۴
بخش دولتی به چه معنی است؟

۵
برای کشف ترفند نهفته در این انتقاد از خصوصی سازی
باید پرسید:
دولت به چه معنی است؟

۶
پس از تعریف مفهوم دولت
می توان به محتوای بخش دولتی پی برد و هویت (یکسانی) ماهوی آن با بخش خصوصی را کشف کرد.

۷
دولت طویله جماران
دولت طبقه حاکمه است.

۸
دولت که دولت توده زحمت نیست.

۹
دولت طویله جماران
چماق طبقه حاکمه برای سرکوب فکری و مادی توده است.

۱۰
رفرمیست ها
برای عوامفریبی
به انتقاد از دست به دست شدن وسایل تولید بین دولت و بخش خصوصی می پردازند

۱۱
فرخ نگهدار هم کاپیتالیسم را به خوب و بد طبقه بندی می کند تا عوامفریبی کند.

۱۲
همیشه همین بوده :
کارخانه ای ورشکست می شود
دولتی اش می کنند تا با مالیات از توده دوباره به راه افتد
بعد
که به راه افتاد
دوباره خصوصی اش می کنند.

۱۳
چیزی عوض نمی شود.

۱۴
خیلی از علمای عنقلابی
اصلا
تعریف روشنی از مفهوم دولت ندارند
عوام واره های عوامفریب اند.
 
تأملی راجع به مفهوم مد روز فمینیسم

۱
فمینیسم که به معنی دفاع از حقوق زنان نیست.

۲
فمینیسم چیست؟

۳
فمینیسم
جریان امپریالیستی جدیدی است که
یکی از تضادهای جامعه را
یعنی تضاد زن و مرد
را
به
مقام تضاد اصلی جامعه
ارتقا می دهد
و
رهایش بشریت را در گرو حل این تضاد کذایی لاینحل
جا می زند.

۴
با این ترفند ایده ئولوژیکی امپریالیسم
جای تضاد اصلی جامعه
یعنی تضاد طبقه کارگر و بورژوازی
را
تضاد زن و مرد می گیرد
و
خلایق به دنبال نخود سیاهی فرستاده می شوند
و
به انبوهه بحران ها
بحران دیگری افزوده می شود:
بحران ننه با بابا
همشیره با اخوی
زن با شوهر
بحران جنسیتی

۵
بدین طریق
انرژی عظیمی از توده زن
حیف و میل می شود

۶
کسب و کار طبقه حاکمه
تولید انبوه نخود سیاه است.
(massemproduktion)

۷
حالا
نخود سیاه دیگری به نام نجات کره زمین = جنبش فرای دی برای فیوچر 
تحت رهبری شیرخواره ای شانزده ساله
 به راه انداخته اند

۸
نخود سیاه دیگر
جنبش همجنسگرایان
ازدواج زن با زن
و
مرد با مرد
است.

۹
چه مبارزات جهان دگرگونسازی که در این زمینه صورت نمی گیرند.

۱۰
چه سیاستمدارانی که با اعلام همجنسگرایی
خرمن رأی خران را درو نمی کنند.
 
بدترین تقسیم کار با بدترین پیامد

۱
اهرم های فکری
از همان بدو تقسیم جامعه به طبقات
(و حتی قبل از تقسیم آن به طبقات)
در انحصار اقلیت ممتاز متعلق به طبقه حاکمه (روحانیت و اشرافیت)
قرار داده شده است.

۲
کارهای فکری و هنری در انحصار اعضای طبقه حاکمه قرار گرفته است
و
کارهای بدنی
به توده واگذار شده است.

۳
بدین طریق فاجعه اغاز شده است
و
بشریت در بن بستی گیر افتاده است.

۴
توده از عرصه اندیشه (فلسفه، علم، هنر ...) و از تقبل کارهای فکری (کارهای هنری، شاعری، نویسندگی، وعظ، وکالت، قضاوت، حقوق، تعلیمات اجتماعی و تحصیل و تدریس و غیره) محروم گشته است.

۵
به همین دلیل
کار مادی و موجودات مولد و زحمتکش (گاو و خر و اسب و سگ و استر و مرغ و غیره)
تحقیر شده است
و
کار فکری و موجودات نامولد تجلیل

۶
این وضع باید تغییر داده شود.

۷
توده باید وسایل تولید فکری غصب شده اش را
حتی قبل از وسایل تولید مادی غصب شده اش باز پس گیرد.

۸
تجلیل از کار مادی بد نیست
ولی کافی نیست.

۹
توده باید واژه ها را از زباله های تحریفی و جعلی طبقات حاکمه انگل (مفاهیم مجعوله و محروفه)
تخلیه کند و با مفاهیم استاندارد علمی پر کند

۱۰
تا بتواند با وسایل تولید فکری خویش
بیندیشد و برزمد.

۱۱
حراست از حریم مفاهیم = حراست از حریم حقیقت عینی = حراست از منافع توده مولد و زحمتکش

۱۲
باید از مفاهیم به همان سان مدافعه به عمل آید که از وسایل تولید

۱۳
به همان سان که بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید خاتمه داده می شود
باید
به مالکیت خصوصی بر مفاهیم و خرد کل اندیش
خاتمه داده شود.

۱۴
سخن مارکس این است:
نفی فلسفه به مثابه چیزی متعلق به اقلیت ممتاز
و
اثبات فلسفه به مثابه چیزی متعلق به همه اعضای جامعه = توده ای کردن خرد کل اندیش

۱۵
پیش شرط دموکراسی حقیقی = توده فرمایی
توده ای کردن خرد کل اندیش = فلسفه است.

۱۶
منظور برشت از قول گالیله همین هم است:
بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد

۱۷
بدبخت حزبی که اعضایش توان خوداندیشی ندارند و منتظر تفکر اقلیت ممتاز چه بسا آمده از طبقات انگل اند.

۱۸
برای تمرین تفکر مفهومی و فراگیری مستمر آن
آلترناتیوی وجود ندارد.

۱۹
حزب توده باید حزبی فلسفی باشد
چون بدون فلسفه نمی توان به تشخیص منافع پرولتاریا نایل آمد
چه رسد به دفاع از ان
 
آیا انسان بی شعور وجود دارد؟
حریفه

ممنون.

۱
شعور به معنی فلسفی کلمه
یعنی انعکاس متنوع وجود.

۲
به این معنا
شعور = روح = ضد دیالک تیکی وجود = ضد دیالک تیکی ماده

۳
در این مقوله فلسفی شعور = روح
حتی خرافات
تصورات
توهمات
عواطف
احساسات
علم
فقه
فلسفه
هنر
تجرید می یابد.

۴
اما وقتی از شعور به مثابه پیش مرحله و پیش شرط تشکیل شخصیت
سخن می رود
منظور شعور فلسفی است = تسلط به خرد کل اندیش = توان کل اندیشی = نفوذ در ذات چیزها و قناعت نکردن به ظواهر چیزها = رادیکال اندیشی = ریشه ای اندیشی

۵
بدون شعور فلسفی
آدم
فاقد شخصیت است.

۶
و موضع نظری روشن ندارد.

۷
به همین دلیل
برای تشکیل جامعه حقیقی انسانی = شروع تاریخ واقعی بشری
به توده ای شدن خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) نیاز مبرم هست.

۸
در این صورت
فلسفه از انحصار اقلیت ممتاز بیرون می آید و توده ای می شود

۹
پیش شرط دموکراسی حقیقی = توده سالاری
توده ای شدن خرد کل اندیش است = فیلسوف و یا حکیم گشتن همه انسان ها ست = پرورش شخصیت = شخصیت مندی همه اعضای جامعه = پایان زباله وارگی آدم ها = پایان لاشخوریسم و یا لومپنیسم
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر