۱۳۹۸ مهر ۱۴, یکشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۸۸)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان

بخش سوم
ادامه

۶۶
·    هر ارتجاعی عملا از مثبت (وضع موجود) و یا از هر آنچه که تاریخی گشته (کهنه شده) بر ضد تحولات و مطالبات انقلابی در جهت تغییر مناسبات جامعه ای موجود، دفاع می کند.

۶۷
·    هر ارتجاعی به توجیه مثبت (وضع موجود)، وضع ضد عقلی و فرتوت می پردازد.

۶۸
·    مارکس در چالش بر ضد گوستاو هوگو، یکی از پیشقراولان مدرسه تاریخی حقوق، دیالک تیک تردیدآمیز این نوع امپیریسم را به تازیانه بسته است:

الف
·    «اگر قرار بر این باشد که مثبت به دلیل مثبت بودن معتبر باشد، من باید اثبات کنم که مثبت به دلیل عقلی بودن، بی اعتبار است.

ب
·    ولی چگونه می توانم این حقیقت مبرهن را با اقامه دلیل اثبات کنم که هر آنچه که ضد عقلی است، مثبت است و هر آنچه که مثبت است، عقلی نیست؟

پ
·    چگونه می توانم این حقیقت مبرهن را با اقامه دلیل اثبات کنم که مثبت نه به دلیل عقلی بودن، بلکه به دلیل ضد عقلی بودن، وجود دارد؟

ت
·    اگر عقل (خرد) معیار باشد، آنگاه، مثبت معیار خرد نخواهد بود.

ث
·    گوستاو هوگو، به همین دلیل، همه چیزهایی را که برای آدمیان به لحاظ حقوقی، اخلاقی و سیاسی مقدس اند،   تقدس زدایی می کند.

 ج

یادگار مقدس
 در حوزه مذهب به طور معمول به معنای بقایای فیزیکی قدیس‌ها و نیز آثار شخصی قدیس‌ها یا افراد مورد احترام
 است
 که
 از آن‌ها به عنوان یادگارهایی عینی و قابل احترام یاد می‌شود. 
«یادگارهای مقدس» 
در
 واقع 
 بخش مهمی از برخی مذاهب، از جمله بودیسم، مسیحیت، هندوئیسم، شامانیسم و بسیاری از مذاهب دیگر
 است.

·     او اما این مقدسات را فقط به این دلیل در هم می کوبد، تا بتواند به پرستش یادگارهای تاریخی مقدس خدمت کند.

ح
·    گوستاو هوگو، همه چیزهایی را که برای آدمیان به لحاظ حقوقی، اخلاقی و سیاسی مقدس اند،  هتک حرمت می کند تا بعدا در مقابل چشمان تاریخ حرمت شان بخشد.
·    اما همزمان به چشمان تاریخی نیز حرمت بخشد.

خ
·    استدلال گوستاو هوگو، اصولا، مثبت است.
·    یعنی غیر انتقادی است.

د
·    گوستاو هوگو تفاوت سرش نمی شود.
·    هر آنچه که وجود دارد، در قاموس اواوتوریته ای است و هر اوتوریته ای در قاموس او دلیلی است.

ذ
·    در جایی آن مثبت است و در جای دیگر این.
·    یکی بسان دیگری ضدعقلی است.
·    تسلیم چیزی شو که  در چهار دیواری ات مثبت است.»
·    (مارکس و انگلس، «مجموعه آثار»، جلد ۱، فصل ۱، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳)

۶۹
·    رویارویی ها میان راسیونالیسم و امپیریسم در قرون ۱۷ و ۱۸ و در پی آن، مبارزه فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان بر ضد امپیریسم و متعاقبا انتقاد تند و تیز از راسیونالیسم، عملا دعوای صرف بر سر مسائل معرفتی ـ نظری (مسائل مربوط به تئوری شناخت) نبوده اند.

۷۰
·    این رویارویی ها در زمینه مسئله تاریخی ـ جامعه ای مرکزی جامعه فرانسه و آلمان در آن زمان صورت گرفته اند.

۷۱
·    در سطح فلسفی، مسئله بر سر بخشی از خود فلسفه و نقش آن در تشکیل جامعه بورژوایی بوده است.

پایان بخش سوم
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر