فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی
آلمان
بخش سوم
ادامه
۶۶
· هر ارتجاعی عملا از مثبت (وضع موجود) و یا از هر
آنچه که تاریخی گشته (کهنه شده) بر ضد تحولات و مطالبات انقلابی در جهت تغییر
مناسبات جامعه ای موجود، دفاع می کند.
۶۷
· هر ارتجاعی به توجیه مثبت (وضع موجود)، وضع ضد
عقلی و فرتوت می پردازد.
۶۸
· مارکس در چالش بر ضد گوستاو هوگو، یکی از
پیشقراولان مدرسه تاریخی حقوق، دیالک تیک تردیدآمیز این نوع امپیریسم را به
تازیانه بسته است:
الف
· «اگر قرار بر این باشد که مثبت به دلیل مثبت
بودن معتبر باشد، من باید اثبات کنم که مثبت به دلیل عقلی بودن، بی اعتبار است.
ب
· ولی چگونه می توانم این حقیقت مبرهن را با اقامه
دلیل اثبات کنم که هر آنچه که ضد عقلی است، مثبت است و هر آنچه که مثبت است، عقلی
نیست؟
پ
· چگونه می توانم این حقیقت مبرهن را با اقامه
دلیل اثبات کنم که مثبت نه به دلیل عقلی بودن، بلکه به دلیل ضد عقلی بودن، وجود
دارد؟
ت
· اگر عقل (خرد) معیار باشد، آنگاه، مثبت معیار
خرد نخواهد بود.
ث
· گوستاو هوگو، به همین دلیل، همه چیزهایی را که
برای آدمیان به لحاظ حقوقی، اخلاقی و سیاسی مقدس اند، تقدس زدایی می کند.
ج
یادگار مقدس
در حوزه مذهب به طور معمول به معنای بقایای فیزیکی
قدیسها و نیز آثار شخصی قدیسها یا افراد مورد احترام
است
که
از آنها به
عنوان یادگارهایی عینی و قابل احترام یاد میشود.
«یادگارهای مقدس»
در
واقع
بخش مهمی از برخی مذاهب، از جمله بودیسم، مسیحیت، هندوئیسم، شامانیسم و
بسیاری از مذاهب دیگر
است.
· او اما
این مقدسات را فقط به این دلیل در هم می کوبد، تا بتواند به پرستش یادگارهای
تاریخی مقدس خدمت کند.
ح
· گوستاو هوگو، همه چیزهایی را که برای آدمیان به
لحاظ حقوقی، اخلاقی و سیاسی مقدس اند، هتک
حرمت می کند تا بعدا در مقابل چشمان تاریخ حرمت شان بخشد.
· اما همزمان به چشمان تاریخی نیز حرمت بخشد.
خ
· استدلال گوستاو هوگو، اصولا، مثبت است.
· یعنی غیر انتقادی است.
د
· گوستاو هوگو تفاوت سرش نمی شود.
· هر آنچه که وجود دارد، در قاموس اواوتوریته ای
است و هر اوتوریته ای در قاموس او دلیلی است.
ذ
· در جایی آن مثبت است و در جای دیگر این.
· یکی بسان دیگری ضدعقلی است.
· تسلیم چیزی شو که در چهار دیواری ات مثبت است.»
· (مارکس و انگلس، «مجموعه آثار»، جلد ۱، فصل ۱، ص
۱۹۲ ـ ۱۹۳)
۶۹
· رویارویی ها میان راسیونالیسم و امپیریسم در
قرون ۱۷ و ۱۸ و در پی آن، مبارزه فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان بر ضد امپیریسم و
متعاقبا انتقاد تند و تیز از راسیونالیسم، عملا دعوای صرف بر سر مسائل معرفتی ـ
نظری (مسائل مربوط به تئوری شناخت) نبوده اند.
۷۰
· این رویارویی ها در زمینه مسئله تاریخی ـ جامعه
ای مرکزی جامعه فرانسه و آلمان در آن زمان صورت گرفته اند.
۷۱
· در سطح فلسفی، مسئله بر سر بخشی از خود فلسفه و
نقش آن در تشکیل جامعه بورژوایی بوده است.
پایان بخش سوم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر