۱۴۰۳ شهریور ۲۶, دوشنبه

وجود و شعور (۸۰)

  

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین


فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی

 ۴

روانی به مثابه روند شناخت
ادامه
 

۳۵

·    تجربه حسی، یعنی داتاهای حسی پراتیک، احساس ها و ادراکاتی  اند که به مثابه تصاویر تأثیر متقابل انسان ها با جهان، از پراتیک استخراج شده اند.

 

·    مراجعه کنید به پراتیک

 

پراتیک

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11454

 

پراتیک

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011

 

پایان

 

پراتیک

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5381

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5380

 

۳۶

·    انعکاس حسی واقعیت با تفاوتگذاری و تمییز تحریک ها شروع می شود.

 

۳۷

·    در روند اوولوسیون (تکامل)، در جانوران و انسان ها برای تعداد انگشت شماری (مینیمالی) از تحریکات، دستگاه هایی («ارگان های حسی») خاصی تشکیل می یابند که قادر به دریافت تحریکات مربوطه اند.

 

·    مراجعه کنید به اوولوسیون

 

اوولوسیون

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10456

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10469

 

۳

 http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10489

 

پایان

۳۸

·    تصویرسازی سلسله ای از خواص واقعیت عینی از قبیل فرم و اندازه اشیاء، فاصله آنها از یکدیگر و فاصله انها از ناظر و خواص بیشمار دیگر، تحت تأثیر متقابل این رسپتورها (گیرنده های عصبی) با گره خوردن متقابل داتاهای آنها تشکیل می یابند.

 

۳۹

·    این و یا آن خواص حسی با پیوندهای علامتی با خواص حیاتی مهم دیگر اشیاء گره خورده اند.

 

۴۰

·    در آغاز، عمدتا با پیوندهای علامتی ئی سر و کار داشته ایم که حیات اندام (ارگانیسم) و فونکسیون های (کارکردهای) بیولوژیکی آن رابه طور بیواسطه تحت تأثیر قرار می دهند.

 

۴۱

·    این پیوندهای علامتی در انسان ها هر چه بیشتر با چنان خواصی پیوند برقرار می کنند، که در کردوکار پراتیکی (عملی) انسان ها نقشی بازی می کنند.

 

۴۲

·    همه می دانند که هر پیوند علامتی،  رابطه ای میان تحریک خنثای (بی تفاوت) پدیده ای و یا خاصیت شیئی با خاصیتی است که برای حوایج افراد و برای کردوکار مربوط به برآورده سازی حوایج مورد نظر اهمیت دارد.

 

۴۳

·    با چنین رابطه ای، پدیده ای که برای افراد خنثی است، به علامتی برای چیز ماهوی مهمی مبدل می شود.

 

۴۴


ایوان پطروویچ پاولف 

(۱۸۴۹ ـ ۱۹۳۶)

پزشک و فیزیولوگ روس

 

·    در بررسی های پاولف راجع به پیوندهای علامتی دو حقیقت امر زیر عرض اندام می کنند که به نظر ما برای تئوری ادراک به ویژه مهمند:

·    گاهی پیوند علامتی به ویژه آسان، تقریبا به طور آنی (لحظه ای) میان خواص شیئ واحدی پدید آورده می شود و گه برای پدید آوردن پیوند علامتی میان دو شیئ و یا پدیده ها، حلاجی طولانی ئی لازم است.

·    (آزمایشات وارتانوف)

 

۴۵

·    به همین دلیل می توان به این نتیجه رسید که پیوندهای علامتی برای ادراک، به خود شیئ  مربوطه تعلق دارند.

 

۴۶

·    یعنی با پیوندهای علامتی، نه فقط خواص عوامل فیزیکی که بر آنالالیزاتورها اثر می گذارند، وارد ادراک می شوند، بلکه علاوه بر آنها، خواصی که توسط آنها سیگنالیزه می شوند.

·    یعنی آنالیزاتورها (تحلیلگرها) علامت وجودی شان را نشان می دهند.

 

۴۷

·    این نظر با حقیقت امر دیگری تصدیق و تأیید می شود.

 

۴۸


 

·    پاولف بارها متذکر می شود که سگ آزمایشگاهی اش به لیس زدن لامپ برق می پردازد.

·    لامپی که در آزمایش، علامت دادن غذا به سگ بوده است.

 

۴۹

·    لامپ برق برای سگ پاولف به شیئ غذایی مبدل شده بود.

 

۵۰

·    اگر در آزمایشی علامت تغذیه (غذا دادن به سگ) به صورت صدایی اعلام می شد، سگ می کوشید صدای مربوطه را با دستش لمس کند:

·    یعنی صدا برای سگ به شیئ غذایی مبدل می شد.

 

۵۱

·    به دلیل این حقایق امور می توان فکر کرد که تحت شرایط تصنعی آزمایش، یکی از قانونمندی های اساسی ادراک تحریف شده است.

 

۵۲

·    این قانونمندی، عادی می گردد، اگر خواص علامت دهنده و خواص علامت داده شونده ی شیئ واحدی باشند.

 

(مثلا اگر روشن شدن لامپ برق و یا شنیده شدن صدای مربوط به تغذیه جای خود را به خود غذا بدهند.

مترجم)

 

۵۳

·    در این حالت عادی، رفتار سگ مورد نظر پاولف، دیگر پارادوکس نخواهد بود.

 

۵۳

·    واکنش نشان دادن به شیئی که مشخصات ماده غذایی را دارد و واکنش نشان دادن به به ماده غذایی، امر عادی تری است.

 

۵۴

·    هر رفتار و هر ادراک مبتنی بر این اصل است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر