سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
برگردان
شین میم شین
فصل دوم
کردوکار روانی و واقعیت عینی
۴
۳۵
· تجربه حسی، یعنی داتاهای حسی پراتیک، احساس ها و ادراکاتی اند که به مثابه تصاویر تأثیر متقابل انسان ها با جهان، از پراتیک استخراج شده اند.
· مراجعه کنید به پراتیک
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11454
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011
پایان
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5381
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5380
۳۶
· انعکاس حسی واقعیت با تفاوتگذاری و تمییز تحریک ها شروع می شود.
۳۷
· در روند اوولوسیون (تکامل)، در جانوران و انسان ها برای تعداد انگشت شماری (مینیمالی) از تحریکات، دستگاه هایی («ارگان های حسی») خاصی تشکیل می یابند که قادر به دریافت تحریکات مربوطه اند.
· مراجعه کنید به اوولوسیون
اوولوسیون
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10456
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10469
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10489
پایان
۳۸
· تصویرسازی سلسله ای از خواص واقعیت عینی از قبیل فرم و اندازه اشیاء، فاصله آنها از یکدیگر و فاصله انها از ناظر و خواص بیشمار دیگر، تحت تأثیر متقابل این رسپتورها (گیرنده های عصبی) با گره خوردن متقابل داتاهای آنها تشکیل می یابند.
۳۹
· این و یا آن خواص حسی با پیوندهای علامتی با خواص حیاتی مهم دیگر اشیاء گره خورده اند.
۴۰
· در آغاز، عمدتا با پیوندهای علامتی ئی سر و کار داشته ایم که حیات اندام (ارگانیسم) و فونکسیون های (کارکردهای) بیولوژیکی آن رابه طور بیواسطه تحت تأثیر قرار می دهند.
۴۱
· این پیوندهای علامتی در انسان ها هر چه بیشتر با چنان خواصی پیوند برقرار می کنند، که در کردوکار پراتیکی (عملی) انسان ها نقشی بازی می کنند.
۴۲
· همه می دانند که هر پیوند علامتی، رابطه ای میان تحریک خنثای (بی تفاوت) پدیده ای و یا خاصیت شیئی با خاصیتی است که برای حوایج افراد و برای کردوکار مربوط به برآورده سازی حوایج مورد نظر اهمیت دارد.
۴۳
· با چنین رابطه ای، پدیده ای که برای افراد خنثی است، به علامتی برای چیز ماهوی مهمی مبدل می شود.
۴۴
ایوان پطروویچ پاولف
(۱۸۴۹ ـ ۱۹۳۶)
پزشک و فیزیولوگ روس
· در بررسی های پاولف راجع به پیوندهای علامتی دو حقیقت امر زیر عرض اندام می کنند که به نظر ما برای تئوری ادراک به ویژه مهمند:
· گاهی پیوند علامتی به ویژه آسان، تقریبا به طور آنی (لحظه ای) میان خواص شیئ واحدی پدید آورده می شود و گه برای پدید آوردن پیوند علامتی میان دو شیئ و یا پدیده ها، حلاجی طولانی ئی لازم است.
· (آزمایشات وارتانوف)
۴۵
· به همین دلیل می توان به این نتیجه رسید که پیوندهای علامتی برای ادراک، به خود شیئ مربوطه تعلق دارند.
۴۶
· یعنی با پیوندهای علامتی، نه فقط خواص عوامل فیزیکی که بر آنالالیزاتورها اثر می گذارند، وارد ادراک می شوند، بلکه علاوه بر آنها، خواصی که توسط آنها سیگنالیزه می شوند.
· یعنی آنالیزاتورها (تحلیلگرها) علامت وجودی شان را نشان می دهند.
۴۷
· این نظر با حقیقت امر دیگری تصدیق و تأیید می شود.
۴۸
· پاولف بارها متذکر می شود که سگ آزمایشگاهی اش به لیس زدن لامپ برق می پردازد.
· لامپی که در آزمایش، علامت دادن غذا به سگ بوده است.
۴۹
· لامپ برق برای سگ پاولف به شیئ غذایی مبدل شده بود.
۵۰
· اگر در آزمایشی علامت تغذیه (غذا دادن به سگ) به صورت صدایی اعلام می شد، سگ می کوشید صدای مربوطه را با دستش لمس کند:
· یعنی صدا برای سگ به شیئ غذایی مبدل می شد.
۵۱
· به دلیل این حقایق امور می توان فکر کرد که تحت شرایط تصنعی آزمایش، یکی از قانونمندی های اساسی ادراک تحریف شده است.
۵۲
· این قانونمندی، عادی می گردد، اگر خواص علامت دهنده و خواص علامت داده شونده ی شیئ واحدی باشند.
(مثلا اگر روشن شدن لامپ برق و یا شنیده شدن صدای مربوط به تغذیه جای خود را به خود غذا بدهند.
مترجم)
۵۳
· در این حالت عادی، رفتار سگ مورد نظر پاولف، دیگر پارادوکس نخواهد بود.
۵۳
· واکنش نشان دادن به شیئی که مشخصات ماده غذایی را دارد و واکنش نشان دادن به به ماده غذایی، امر عادی تری است.
۵۴
· هر رفتار و هر ادراک مبتنی بر این اصل است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر