میم حجری
انچه مارکس درباره انقلاب کارگری گفته نه انقلاب روسیه کارگری بود نه چین درکدام نوشته مارکس هچگاه اشاره به کشتار مخالفان سوسیالسم نشده
حریف
این یاوه را اجامر امپریالبستی دهه های متمادی است که سر هم بندی کرده اند و در طوایل دانش کاهی شان تدریس می کنند.
این زباله ها خیال می کنند
که
مارکسیسم، مذهب است و مارکس پیغمبر است.
اینها
عملا و عمدا
منکر علمیت مارکسیسم اند.
و گرنه چنین ایرادات بند تنبانی را در مورد هر علم دیگری از ریاضی تا فیزیکی و شیمی و غیره می توان مطرح کرد.
ریاضی اوقلیدس کجا و ریاضی معاصر کجا؟
فیزیک آنتیک و کلاسیک کجا و فیزیک کوانتومی و فیزیک اینشتین کجا؟
شیمی کیمیاگران و لیبیگ کجا و شیمی مدرن معاصر کجا؟
چنین کسانی از الفبای مارکسیسم بی خبرند.
به همین دلیل محتوای طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی انقلابات اجتماعی را ماست مالی می کنند و مسکوت می گذارند، تا بتوانند عوام فریبی و خر پروری کنند.
انقلاب اکتبر
در روسیه نیمه کاپیتالیستی ـ نیمه فئودالی پیروز می شود
و
پرولتاریای روس
باید وظایف تاریخی بورژوازی آغازین را
مثلا مبارزه با بیسوادی را،
لغو بقایای فئودالیسم را،
تربیت فکری و فیزیکی و فرهنگی رعایا را
و
ضمنا خود پرولتاریا را
به انجام رساند.
سوسیالیستی نامیدن انقلاب کبیر اکتبر
دال بر سرکردگی انقلاب توسط پرولتاریا ست.
نه کمتر و نه بیشتر.
انقلاب چین
انقلابی ضد استعماری و ضد فئودالی و حتی ضد برده داری بوده است.
چین
کشوری نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره بوده است.
انقلاب چین
انقلابی ملی ـ دموکراتیک بوده است.
مشخصه مشترک انقلاب اکتبر و انقلاب چین
تحت رهبری حزب کمونیست بودن هر دو بوده است.
نه کمتر و نه بیشتر.
جمهوری خلق چین
هنوز هم به انجام وظایف بورژوایی انقلاب ملی ـ دموکراتیک پایان نداده است:
هنوز هم نیروهای مولده جمهوری خلق رشد کافی نکرده اند.
هنوز هم بخش مهمی از خاک جمهوری خلق تحت استعمار امپریالیسم است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر