۱۴۰۲ فروردین ۲۴, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۶۳۹)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت یازدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

درون فروماندگان شاد کن

ز روز فروماندگی یاد کن

 

معنی تحت اللفظی:

از فروماندگان حمایت کن تا وقتی فرومانده شدی، از تو هم حمایت شود.

 

سعدی علاوه بر این،

همواره جنبه سوبژکتیو قضایا را مطلق می کند و جنبه اوبژکتیو را تا حد هیچ تنزل می دهد.

 

اما قضایا در دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو طرح و حل می شوند و عمده کردن یکی از دو قطب آن، طرح درست و حل واقعی آنها را دشوار و غیرممکن می سازد.

 

جامعه طبقاتی فئودالی ـ بنده داری بر زورگوئی عریان استوار است.

 این جنبه اوبژکتیو قضیه است.

 بنده دار باید از بنده و غلام و کلفت و کنیز به زور بیگاری کشد.

هرگز بنده ای با تبسم و مهر حاضر به کار نخواهد شد و هرگز کنیزی را نمی توان با لبخند از خانواده و مرز و بومش کند و به بهره کشی جسمی و جنسی واداشت.

 

رعیت

 را

زور مستقیم و غیرمستقیم مادی و فکری مجبور به کار می کند.

هرگز نمی توان هم درون او را شاد کرد و هم حاصل زحمت سالانه اش را از او گرفت و کودکانش را به بیگاری، بندگی و سربازی برد.

 

اگر سعدی واقعا هومانیست باشد،

باید به حمایت از بورژوازی نوخاسته و دهقانان برخیزد، تا رعایا و بنده ها آزاد شوند و از رفاه نسبی اندکی برخوردار گردند.

مخاطب سعدی در همه این پندها طبقه اشراف بنده دار، فئودال و دربار، یعنی طبقه حاکمه است.

او مور را جاندار می نامد و انسانها را از آزار موران منع می کند،

ولی از واکنش طبیعی موران در برابر ستمگر حتی حرفی نمی زند.

 

او می داند که هر حیوان ستمکش از خود واکنش نشان می دهد، دست ستمگر را نیش می زند و گاز می گیرد.

 

سعدی که جانورشناس ماهری است،

باید از این واقعیت امر با خبر باشد و برای ستمدیده ها سرمشقی حداقل از جهان جانوران نشان دهد:

از ماری که نیش می زند و سم می پاشد،

از موری که زهر اسیدی خود را بر چشم ستمگر می پاشد و یا در اندامش تزریق می کند،

از سگی که گاز می گیرد،

از گرگی که ستمگر را تکه پاره می کند.

 

اما این وظیفه طبقاتی سعدی نیست.

 

سعدی

 برای ستمکشان رهنمود دیگری دارد،

 که در تئوری تسلیم و تحمل و رضا بسته بندی کرده است.

سعدی توده مولد و زحمتکش را به تسلیم و رضا در برابر خداوندان زر و زور فرامی خواند.

 

سعدیا گر همتی داری، منال از جور یار

تا جهان بوده است، جور یار بر یار آمده است.

(غزلیات سعدی)

 

معنی تحت اللفظی:

از بیداد یار نباید ناله کرد.

بیدادگری یار همیشه بوده است و خواهد بود.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر