۱۴۰۲ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تجسم (واگذاری، صرفنظر، وقف) (۲)

 

 پروفسور دکتر ورنر شوفنهاور

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 

تجسم در فلسفه کلاسیک آلمان

 

۱

·    فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان از نظریه پیوند عینی جامعتی به مثابه تجسم سوبژکت (که بر مبنای تئوری های قراردادی تشکیل شده بود) به طرفداری می پردازد.

 

۲

·    فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان (به ویژه فلسفه فیشته و هگل) از موضع نظام جامعتی طبیعی که تاریخفلسفه  مبتنی بر حقوق طبیعی روشنگری در آن خلاصه می شد، از انتقاد روابط جامعتی مثبت کهنه پا فراتر می نهد و درک ایدئالیستی ـ دیالک تیکی تاریخ ژرفتری را ارائه می دهد. 

 

·    مراجعه کنید به شعور تاریخی (تاریخ ـ آگاهی)


شعور تاریخی

(تاریخ ـ آگاهی)

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12366

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12371

 

پایان


۳

·    مقوله تجسم در این میان از دو نظر زیر نقش مرکزی به عهده می گیرد:

 

الف

·    به کمک مقوله تجسم امکان طرح دیالک تیکی رابطه سوبژکت ـ اوبژکت، یعنی رابطه انسان (سوبژکت) و واقعیت تجسم یا شیئیت یافته (اوبژکت) برمبنای مفهوم یک سوبژکت کوشا فراهم می آید.

 

ب

·    فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان می تواند با تدوین مقوله تجسم به حل مسئله کار انسانی نایل آید.

 

(کار

 به مثابه مادیت یابی روح قلمداد می شود.

کار به معنی جامه عمل پوشی اندیشه

قلمداد می شود.

  عمله و بنا

قبل از بنای خانه

مدل فکری خانه را در ذهن خود می سازد

و

سپس به مدد مصالح ساختمانی

مدل فکری اش را شیئیت و یا مادیت می بخشد.

خانه = اندیشه مادیت یافته.

مترجم)

 

پ

·    اندیشه تجسم ـ علاوه بر این ـ به گشتاور مهمی برای درک وضع آزادی اجتماعی ـ به مثابه تحقق یک روند تاریخی (که از سوی فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان مطرح می شود) ـ مبدل می گردد.

 

ت

·    فعالیت سوبژکت  به صورت روند تاریخی، تجسم می یابد و با غلبه بر فرم های تجسم یافته به عالم آزادی فرا می رسد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر