۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

درنگی در اندیشه ای (۷۶۱)


 میم حجری


ما خر نبودیم
ساده لوح بودیم
و
از فرط ساده لوحی
خرها را بر گرده هامان نشاندیم
و
با هلهله و هورا بالاتر و بالاتر بردیم.
فهیم
نقل به مضمون


 

 

محتوای این اندیشه فهمیم،

در تحلیل نهایی محتوای همان ضرب المثل معروف است:

خلایق هرچه لایق.

 
فهسم

از 

دیالک تیک خریت و خردمندی
معیاری برای حاکمیت 

 سرهم بندی می کند.

 
این معیار رایج از دیرباز
باید
مورد تحلیل همه جانبه قرار گیرد و بطلانش استدلال و اثبات شود.

 
فقط جن ـ قوری اسلامی که نیست.
در سراسر جهان می توان ساده لوحانه همین دیالک تیک خریت و خردمندی را به مقام معیار رساند و نتیجه مطلقا ضدعلمی از آن گرفت.

 
ما در ادبیات مشروطه با همین خرافه آشنا می شویم.
مثلا در آثار شهید کسروی

دیالک تیک علم وجهل به خدمت گرفته می شود و استنتاجات مطلقا ضد علمی به عمل می آیند.

 
ولی از این خبرها نیست.

 
معیار چیست؟

 
اولا
حاکمیت 
فردی نیست.

 
چیست؟ 

 
ثانیا
حکام در جوامع بشری
افراد نیستند
چیستند؟

 
مثال:
ترامپ و بایدن و پوتین و پالان و نعلین کیانند؟

 
اینها
مأمور و نماینده اند.
همه کاره نیستند.
اگر در بهترین حالت هیچکاره نباشند.

 
همه کاره چیست؟

 
اگر اینها و همه آخوندها و پوتین ها و پالان ها
فردا بیفتند و بمیرند
آب از آب حتی تکان نمی خورد.

 
پیش شرط زیر و زبر گشتن جامعه 

چیست؟

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر