۱۴۰۲ اردیبهشت ۸, جمعه

درنگی در مکاتب ادبی (۱۰)

 میم حجری


مکاتب ادبی

علی دهقانی


سورئالیسم 
فراواقع گرایی
 
۱
سورئالیسم 
عبارت است
 از 
دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل و خارج از هر گونه تقلید هنری و اخلاقی.
 
 سؤال کت و کلفت اول از سورئالیست ها
این است 
که
 فکر چیست و چگونه تشکیل می یابد؟

 آیا بدون دخالت عقل
می تواند فکری تشکیل یابد؟

فکر از کجا می آید؟

مثال:
سیب میوه ای قابل خوردن است.
این یک فکر است.
از کجا آمده است؟

 مغز که کیسه اندیشه نیست تا مثل کیسه صفرا، اندیشه تراوش کند.
 
اندیشه 
اندیشیده می شود
و
مغز
ارگان اندیشیدن است.
 
بنی بشر سیب را نخست به خورد خر می دهد.
خر هم می خورد و کیف خر می کند.
 
بنی بشر
متوجه می شود که خر سیب خوار، هنوز زنده است و سر حال است.
 پس نتیجه می گیرد که سیب نه چیزی سمی و مهلک، بلکه میوه ای قابل خوردن و کیف کردن است.
پس
دست به کار می شود و به خوردن سیب خطر می کند.
 
این تجربه و کردوکار
 (دادن سیب به خورد خر، سیب خواری خر و سرحال ماندن خر و سیب خواری بنی بشر)
به مدد ارگان های حسی، مثلا چشم، به کارگاه مغز ارسال می شود.
 
مغز 
به این تجربه مادی و عینی ـ واقعی
البسه اندیشه و یا فکر می پوشاند و به زبان های مختلف تبیین می دارد:
به زبان فارسی:
سیب میوه ای قابل خوردن است.
  
آیا بدون مداخله عقل اندیشنده، بنی بشر می توانست این اندیشه را تشکیل دهد؟
 
 ۲
سورئالیسم 
عبارت است
 از 
دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل و خارج از هر گونه تقلید هنری و اخلاقی.
 
اکنون باید از سوررئالیسم
پرسید:
دیکته کردن فکر مثلا سیب میوه ای قابل خوردن است
 چه با اجازه عقل و چه بدون اجازه عقل
چه با تقلید هنری کذایی و چه بدون تقلید هنری کذایی
چه با تقلید اخلاقی کذایی  و چه بدون تقلید اخلاقی کذایی
مگر تغییری در ماهیت و صحت و سقم فکر می دهد؟

 فکر
ماهیتا
راسیونال و عقلایی است.

اگر کسی به عوض اندیشه به محک تجربه خورده 
(«سیب میوه ای قابل خوردن است»)
اعلام دارد 
که
 «سیب حیوانی است که عرعر می کند»، 
 نه فکری را، بلکه خرافه ای را اعلام داشته است.
خرافه ای که حتی خر حاضر به اعلام داشتنش نخواهد بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر