۱۴۰۲ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

درنگی در اندیشه ای (۷۵۶)

Keine Fotobeschreibung verfügbar.

 میم حجری

 

اسپینوزا در این رساله مکاشفات پیامبران از ابراهیم تا موسی را با دلایل محکم عقلی رد و نقد می کند .
او وحی را محصول توهم و خیال می داند و امکان ورود خطا در آن را ۱۰۰% امکان پذیر می داند.
او پیامبران را راهنمایان برتر برای بشر نمی داند.
حریف


مکاشفه از تجلیات ویژه روحی در حال خلسه و حالتی بین خواب و بیداری
است که در آن شخص از امور متافیزیکی که مربوط به ارگان های حسی نیستند،  آگاه می‌شود.
مکاشفه و یا الهام (اینتوئی سیون) و یا وحی
چیزی طبیعی و عادی است.
فقط باید تعریف شود.
مغز بشر
ارگان تفکر بعرنجی است که در طول میلیون ها سال توسعه و تکامل یافته است.
ارگان های حسی مثلا حواس پنجگانه
تکیه گاه اصلی مغز در روند انعکاس واقعیت عینی و تفکرند

 ولی نمی توان فعالیت مغز را در حواس خلاصه کرد.

 
مغز
فقط تاربع حواس نیست.

 
مغز مثل هر ارگان دیگر
از استقلال نسبی هم برخوردار است.

 
مغز ارگان اندیشیدن و یا تفکر است.
الهام و حس ششم و غیره از نتایج فعالیت مغزند.

 
بخش اعظم اشعار
با تکیه بر الهام و غیره سروده می شوند
کارهای هنری دیگر هم به همین سان.

 
پیامبران
شخصیت های تاریخی مهمی بوده اند و نقش مهمی در توسعه جامعه بشری بازی کرده اند.

 

هدف متفکرین روشنگری در عصر جدید

مبارزه با سیستم فئودالی بوده که مذهب، ایده ئولوژی اش را تشکیل می داده است.

 
اینکه پیامبران وحی

برای حفظ انجمن مذهبی خود عوامفریبی کرده اند و دروغ گفته اند،
واضح است.
قرآن مملو از تناقضات است.

 
این چیزها اما با سطح توسعه نازل نیروهای مولده در ان زمان ها
قابل توجیه اند.
فاجعه هم نیستند.

 
نظرات خود اسپینوزا هم تحفه نطنز نیستند.
آثار او را هم می توان تحلیل مارکسیستی کرد.
تحلیل مارکسیستی هم شده اند.

 مراجعه کنید

به

 

خرد ـ انسان ـ تاریخ (فصل ششم) (بخش ۱ و ۲)

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3925

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر