۱۴۰۲ فروردین ۳۱, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تجسم (واگذاری، صرفنظر، وقف) (۳)

 

 پروفسور دکتر ورنر شوفنهاور

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 

تجسم در فلسفه کلاسیک آلمان

ادامه

 

تجسم در فلسفه فیشته

 

یوهان گوتلیب فیشته

(۱۷۶۲ ـ ۱۸۱۴)

یکی از برجسته ترین نمایندگان ایدئالیسم آلمانی

  

۱

·    فیشته که کل فلسفه اش چیزی جز تبیین ایدئالیستی کردوکار انسانی نیست، در آثار مذهبی ـ فلسفی و حقوقی ـ فلسفی اش بر دستاوردهای تفکر روشنگری تکیه دارد.

 

۲

·    فیشته مفهوم تجسم را برای انتقاد از عقاید مذهبی و حقوقی مرده و بیگانه شده (ایمان به وحی و استبداد فئودالی) به کار می گیرد.

 

۳

·    او میان مراحل تجسم (بیگانگی) انسان و موجود پاک پای بند به اخلاق تفاوت می گذارد که خطوط ماهوی طبیعت اخلاقی اش را به فرامین الهی که در مقابل او قرار دارند، استوار می سازد.

 

۴

·    به نظر فیشته، مذهب وحی ـ به مثابه بیگانگی کامل انسان از تعین های اخلاقی زندگی اجتماعی ـ به عنوان نازلترین مرحله تجسم در یک «وضع اضطراری» اجتماعی پا به عرصه وجود می نهد.

 

۵

·    «ایده خدا، به مثابه قانونگزار از طریق قانون اخلاقی نهفته در ما، مبتنی است بر یک تجسم ایده خود ما، مبتنی است بر واگذار کردن یک چیز سوبژکتیو به موجودی غیر از ما و این نوع از تجسم، اصل واقعی مذهب را تشکیل می دهد.»

·    (فیشته، «کلیات»، جلد ۵، فصل ۵۵، ص ۸۸)

 

 

۶

·    به نظر فیشته، مذهب طبیعی  در مرحله عالی تری از مذهب وحی قرار دارد.

 

·    مراجعه کنید به دئیسم و مذهب  

 

 

۷

·    به نظر فیشته، برای پایان دادن به تجسم، باید بدون یاری گرفتن از وسیله کمکی خارجی، به پیروی مستقیم از قانون اخلاقی روی آورد.

 

۸

·    پیش شرط به تخت نشاندن مستقیم قانون اخلاقی عبارت است از غلبه بر «حکومت نظامی» جبر خارجی به واسطه «حکومت عقل» آزادی در واقعیت اجتماعی.»

·    (فیشته، «کلیات» جلد ۴، ص ۳۹۹، ۴۳۳)

 

۹

·    در آموزه علم نظری فیشته که در آن تلاش های او برای درک عمیق مفهوم کار انسانی تمرکز یافته اند، برای مقوله تجسم، فونکسیون مهمی محول شده است.

 

۱۰

·    فیشته عمل سوبژکت را به مثابه وحدت کردوکار و رنج تعریف می کند.

 

۱۱

·    سوبژکت، کردوکار خود را بر اوبژکت منتقل می کند (تجسم) و به سبب این تجسم از خود می کاهد.

 

۱۲

·    «در مقابل کردوکار تجسم یافته باید رنجی قرار داده شود.

·    بخشی از کردوکار مطلق، تجسم می یابد و بخشی از کردوکار مطلق جبران می شود، بی که جبران  شود.»

·    (فیشته، «کلیات»، جلد ۱، ص ۱۶۵)

 

(رنج به ازای کردوکار

یعنی دریافت ستدی برای داد خویش،

ستدی که ستد نیست.

مترجم)

 

۱۳

·    فیشته در جای دیگر، تجسم «من» در «غیرمن» را نیز به مثابه «خود تجسم بخشی مطلق دانش» در نگرش تلقی می کند.

·    به مثابه سنتز سوبژکت ـ اوبژکت (نفی تجسم)، اما به مثابه انباشت دانش در خودآگاهی.

·    (فیشته، «کلیات»، جلد ۲، ص ۶۵۲)

 

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر