۱۴۰۲ اردیبهشت ۲, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تجسم (واگذاری، صرفنظر، وقف) (۵)

 

 پروفسور دکتر ورنر شوفنهاور

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 

تجسم در فلسفه کلاسیک آلمان

ادامه

تجسم در فلسفه هگل

ادامه

 

۱۲

·    در این نکته، محدودیت ایدئالیستی هگل که او درچارچوب آن مقوله تجسم را مطرح می سازد، آشکار می گردد.

 

۱۳

·    مهمترین تبیین هگلی مقوله تجسم (که برای دوره پیدایش مارکسیسم نیز مهمترین محسوب می شود) در فلسفه حقوقی هگل صورت می گیرد.

 

۱۴

·    اینجا جامعه بورژوائی ـ در مقایسه با خانواده و در مقایسه با نظام اجتماعی اخلاقی ـ هماهنگ که به نظر هگل دولت است ـ  به مثابه سیستم اخلاقیت «گمشده در افراط های خویش»، به مثابه تجسم اخلاقیت مشخص نمودار می گردد.

·    (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف ۱۸۴)

 

۱۵

·    هگل آن را به مثابه عرصه گذار صرف تلقی می کند.

·    عرصه ای که اخلاقیت آگاه و آزاد باید زنده به گورش سازد.

 

۱۶

·    در آثار هگل و نسخه های دستنویس او، از جمله در فلسفه حقوقی، فلسفه تاریخ، سیستم اخلاقیت، درس های ینا و غیره او  مقوله تجسم در درک انتقادی از جامعه کاپیتالیستی به شکوفائی چشمگیری می رسد.

 

۱۷

·    اینجا کاربست توسعه یافته ای از مقوله تجسم صورت می گیرد.

·    کاربستی که مارکس در آثار خود تحت عناوین «نقد حقوق دولتی هگل» و «بررسی های اقتصادی» (۱۸۴۴ میلادی) به معنای دموکراتیسم انقلابی خویش به خدمت می گیرد و تکامل می بخشد. 

 

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر