۱۴۰۲ فروردین ۳۰, چهارشنبه

درنگی در فرمایشات حریفی عیرانی (۲)

 

میم حجری

 

علی یعقوب وند

 
۱
مارکسیسم را می شود مذهب قرن بیستم نامید
 
در این جمله حریف عیرانی،
بینش رایج دیرآشنایی به چشم می خورد:
ارزیابی چیزهای مادی و فکری و  فقهی و فلسفی و هنری 
با معیار و متراژی به نام زمان صورت می گیرد.
 
مثال:
عقاید عهد بوقی. 
تفتیش عقاید قرون وسطایی.
 
شفیعی کدکنی
هم
شعر پارسی
را
با همین معیار رایج، طبقه بندی کرده و عملا تحریف کرده است.

این معیار، معیار نادرستی نیست، ولی معیار بند تنبانی و نادقیق و عوامفریبانه ای است
و
ماهیت قضایا را مخدوش و مستور می سازد.

به عنوان مثال، 
عقاید جهان باستانی (عهد بوقی کذایی) کل همگون و یکسان و یگانه ای نبوده اند.
مبتنی بر جهان بینی های مختلف و متفات و متضاد بوده اند.

عقاید فلسفی سقراط کجا، عقاید فلسفی ارسطو کجا و عقاید فلسفی هراکلیت کجا؟
 
تفتیش عقاید قرون وسطایی
هم
مفهوم نادرستی نیست.
ولی نشاندهنده ماهیت طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی تفتیش عقاید قرون وسطایی هم نیست.
 
محتوای طبقاتی این تفتیش عقاید، فئودالی ـ روحانی
و
محتوای فرماسیونی ـ اقتصادی آنها، فئودالیسم بوده است.
 
شعر پارسی هم در مدت زمان معین مورد نظر کدکنی
شاید به لحاظ عناصر پوئه تیکی فرمال
 درست باشد، 
ولی محتوای طبقاتی این اشعار چه بسا متضاد است.
 
اگر شعر پارسی، تحلیل مارکسیستی شود،
 تفاوت و تضاد طبقاتی آنها آشکار می گردد.
 
ما ۲۰ سال است که روی اشعار و آثار شعرای کلاسیک کشورمان مثلا آثار سعدی و حافظ و مولوی و غیره کار می کنیم و از این تفاوت ها و تضادهای ایده ئولوژیکی و طبقاتی پرده برمی افتد.
 
۲
مارکسیسم را می شود مذهب قرن بیستم نامید
 
از این جمله حریف عیرانی، 
بی خبری بنیادی شرم انگیز او از مارکسیسم آشکار می گردد.
 
مارکسیسم
 به لحاظ زمانی 
نه در قرم بیستم، بلکه در قرن نوزدهم  تدوین شده است.
در قرن بیستم،
 لنینیسم 
تدوین شده
 و
 ضمنا به محک تجربه زده شده و صحتش اثبات شده است.
 
 
این حرف حریف اما مطلقا غلط نیست.
میان مذهب و اسطوره و هنر و فلسفه 
وجوه مشترکی وجود دارند.
 
اولا
همه اینها فرم هایی از شعور اند.
 
ثانیا
رابطه سلسله مراتبی با یکدیگر دارند:
شعور هنری
شعور اساطیری
شعور مذهبی
شعور فلسفی
شعور فلسفی ـ علمی و یا مارکسیسم ـ لنینیسم
 
ثالثا
نتیجه نفی دیالک تیکی همدیگرند:
شعور اساطیری
نتیجه نفی دیالک تیکی شعور هنری است
شعر مذهبی
نتیجه نفی دیالک تیکی شعور هنری و اساطیری است
شعور فلسفی
نتیجه نفی دیالک تیکی شعور هنری، اساطیری و مذهبی است
و
شعور فلسفی ـ علمی (مارکسیسم ـ لنینیسم)
نتیجه نفی دیالک تیکی شعور هنری، اساطیری، مذهبی و فلسفی است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر