۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۱۱۴)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
  

۶

با تهمتن به چاه

پایان یکه خواهی و پیروز پروری

بدرود با هزاره افسانه وار بود

پایان ناگزیر

سرآغاز

بر دفتر گشوده این روزگار بود.

 

سیاوش اکنون تراژدی رستم و سهراب را تئوریزه می کند:

با گرفتاری رستم در چاه، تاریخ بشری ورق می خورد و دورانی هزار ساله به پایان می رسد.

دورانی که تعیین کننده سیر و سرگذشت کشورها

 پهلوانان تک و تکرو بوده اند.

رستم نیز در بندهای قبلی این تراژدی بر همین نکته انگشت می نهد:

بر تنهائی و تکروی خویشتن.

 

این اما به چه معنی است؟

 

۷

با تهمتن به چاه

پایان یکه خواهی و پیروز پروری

بدرود با هزاره افسانه وار بود

پایان ناگزیر

سرآغاز

بر دفتر گشوده این روزگار بود.»

 

تاریخ را عملا نه پهلوانان، بلکه توده ها می سازند.

پیش شرط صرفنظرناپذیر عملیات جنگی از هر نوع

کار عرقریز توده ها ست:

نه فقط شرکت توده ها در هیئت سرباز و درجه دار و افسر و غیره، بلکه جاده کشی ها، راه سازی ها، تونل کنی ها، تولید و حمل آب و آذوقه جنگاوران، تهیه تسلیحات جنگی و غیره

بدون حمایت عملی توده ها امکان ناپذیر است.

 

شاید به همین دلیل است که سیاوش از مفهوم «هزاره افسانه وار» بهره برمی گیرد:

فقط در افسانه ها پهلوانان تک و تکرو همه کاره اند

و

نه در عالم رئال.

 

سیاوش در این بند شعر،

به احتمال قوی،

 ضمنا به نظریات آوانتوریستی هم نقب می زند

 و

همه را از دم به چالش می کشد:

بدرود با هزاره افسانه وار بود

پایان ناگزیر

سرآغاز

بر دفتر گشوده این روزگار بود.

 

مفهوم «سر آغازی بر دفتر روزگار» همان ایده ای است که

حکیم کلاسیک پرولتاریا،

فریدریش انگلس

با صراحتی به روشنی آفتاب بر زبان رانده است:

 

انگلس 

در

مقدمه ای بر کتاب مارکس تحت عنوان «مبارزات طبقاتی در فرانسه»

 می نویسد:

«دیگر دوران شبیخون اقلیتی آگاه در رأس توده های نادان برای تحقق انقلاب

 به پایان رسیده است.

آنجا که سخن از تغییر کامل سازمان اجتماعی است،

حضور آگاهانه توده ها

 ناگزیر و الزامی است.

آنها باید دریابند که هدف از چه قرار است و برای چه باید با تمام وجود وارد میدان شوند.»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر